خانم رجوی:غل و زنجیرهای فرقه را،چه زمانی
از اذهان و دست و پای فرزندان ایران زمین باز میکنید؟
اکبر اکبری، بیستم ژوئیه 2006
طبق یک روش جاری کهنه و شناخته شده درفرقه خانم و آقای رجوی فقط و فقط رسم برهیاهو و هوچیگری و هر شکست و خفت و تو سری خوردن را پیروزی جلوه دادن میباشد،اینبار هم بعد از 3 سال دوندگی وبه خدمت گرفتن چند شهردارمحلی،با گرفتن چند وکیل ساعتی هزار اویرو،برای خانم رجوی،دادگاه استیناف فقط«حق دیدارو مسافرت را با اجازه مقامات»به متهمین پرونده 17/ ژوئن/2003 پاریس داد.
همانطورکه درسطوربالا ذکر کردم خانم رجوی طبق روش کهنه شده فرقه شان دراورسوراواز و سایتهای تابعه شان جشن برپا ساختند و لپ کلام اینکه:پیروزی!پیروزی!بدست آوردیم!و راه سرنگونی گشوده شد!!را به خورد هواداران ساده دلشان دادند.
اما در صحبتهای خانم رجوی که کنکاش کنید میبینید که ایشان دلشان از باز بودن پرونده 17 ژوئن خون است و فغان و شکوه و شکایت دارند تا جائی که خواستار مختومه نمودن آن و باز شدن باقیمانده غل و زنجیرها از دست و پایشان میباشند!؟
خانم رجوی:البته که دعوت شدگان فرانسوی بسیار شریف میباشند که این سوآل را از شما نمیپرسند ولی من به نیابت از اسرای فرقه که شامل شریفترین زنان و مردان و فرزندان ایرانزمین میباشند که شما به زور و جبر و اجبارسالیان سال است غل و زنجیر بر اذهان و دست و پای فرزندان و نخبگان ایران زمین بسته اید و آنان را در باطلاق عراق محبوس نموده اید؟ برطبق چه اصول و اخلاق و مرامی خواستار باز شدن باقیمانده غل و زنجیرها از دست و پای خودتان میباشید!! اما با بیشرمی تمام همسان«پل پت، رهبر خمرهای سرخ» بر تمامی وجود شریفترین فرزندان ایرانزمین غل و زنجیر فرقه تان را آویخته اید و حتی ابتدائی ترین حقوق یک زندانی که تماس تلفنی با خانواده و عزیزانش میباشد را از آنان دریغ نموده اید؟؟ شما که به همراه آقای رجوی در زیرسایه صدام حسین دیکتاتور عراق، پیوسته در هر نشستی اظهار میداشتید که زندانهای فرنگ و خارجه،هتل 5 ستاره است.پس شما را چه میشود که فقط 2 هفته در بازداشت موقت بوده اید و نه در زندان،و آزادی مشروطتان را به یمن دستورخود سوزی تشکیلاتی که به معصومترین دختران وزنان اسیر در فرقه تان داده بودید مدیون میباشید و این سیاهترین و برجسته ترین لکه خونین گوشت و پوست آن زنان معصوم میباشد که همواره بر پرونده شما موج میزند و شما را از آن گریزی نیست.
شانتاژ و تهدید مجدد
دقت کنید:آقای محمد محدثین در همین جلسه به صراحت یادآوری و تهدید کردند که:آنچه كه امروز ما در اينجا شاهد آن هستيم, نمونه يي و يا اخگري از آتش فروزاني است كه ملت ايران براي آزادي خود به پا كرده و به پا خواهند كرد…{البته جمله«ملت ایران»منظورش فرقه مجاهدین است،زیرا اکثریت مردم شریف ایران خانم رجوی را نه میشناسند و نه انتخاب کرده اند.}البته که این کلام خانم رجوی است که از زبان وزیر خارجه فرقه جاری میشود و سرا پا تهدید و شانتاژ نسبت به دستگاه قضائی و دولت فرانسه میباشد که:بله ما بودیم که با دستور خود سوزی به پرسنل تحت امرمانآتش فروزان به پا کردهو دولت فرانسه را وادار نمودیم که خانم رجوی را از بازداشت موقت خارج نموده،و باردیگر هم دارای همین پتانسیل تشکیلاتی میباشیم کهآتش فروزان به پا خواهیم کرد…
خانم رجوی ودیگر مسئولین فرقه مجاهدین با فرهنگ خود ساخته خودشان صحبت مینمایند و این زبان در گام اول برای کسانی که اسیر این فرقه بوده و میباشند ملموس میباشد.جای سوآل از خانم رجوی باقی است که:شما که پیوسته بر همراهی و همگامی و هم نمک بودن با صاحبخانه قبلیتان در بغداد،تاکید و پافشاری مینمودید،چه شد که اینبارصاحبخانه فرنگیتان را مجددا شانتاژ و تهدید مینمائید کهآتش فروزان به پا خواهیم کرد…!!؟؟ آیا این رسم مهمان نوازی را از دیکتاتور بغداد صدام حسین آموخته اید؟ ولی آگاه باشید که این شانتاژها و تهدیدات شما البته از چشم دستگاه قضائی فرانسه بدور نیست ودست شما را در همین پرونده 17 ژوئن خوب خوانده اند و بوی خون و گوشت وپوست قربانیان این پرونده که به دستور شما ودر آتش قهر شما سوختند،پرونده شما را همچنان مفتوح نگاه خواهد داشت.
پرونده مالی پر از ابهام!!؟
آقای ابوالقاسم(محسن) رضائی نیز در مصاحبه با رادیو فردا{رادیوی وزارت اطلاعات آخوندینقل قول از خود ایشان و دیگر رهبران فرقه مجاهدین از رادیو فردا!! میباشد}سراسر شکوه و شکایت است و بس.
آقای رضائی در ابتداء ضمن برشمردن محدودیتهای 3 ساله شامل:(نرفتن به اورسورآواز،اجازه نداشتن مسافرت به خارج فرانسه،و حق دیدار با بسیاری از متهمین پرونده 17 ژوئن را نداشتند!!)
آقای رضائی:از همین محدودیتهائی که 3 سال بر شما متهمین پرونده 17 ژوئن جاری بود شروع میکنیم،یکم که شما در خارجه هستید و تمامی امکانات صمعی و بصری در اختیارتان بوده و میباشد و جائی که جهان را با توجه به این امکانات فراگیر دهکده جهانی مینامند،پس شما و دیگر متهمین 17 ژوئن هیچگونه محدودیت تماس و یا حضور در اورسوراواز را نداشته اید که شکوه و شکایت مینمائید.
دوم مسافرت به خارج فرانسه را هم که کادرهای تشکیلاتی فرقه با هماهنگیهای شما انجام میداده اند و نمونه هائی بوده که تعدادی از متهمین همین پرونده 17 ژوئن را در سایر کشورهای اروپائی دیده شده اند چون همه جا پیشانی سفید هستید.پس محدودیت سفر هم که منتفی است. پس اسنهمه آه و فغان برای چیست!؟غیر ازاینکه متهمید به توطعه بر علیه منتقدین سازمان خانم رجوی؟و متهمید به پولشوئی؟ و نگاهداری پولهای میلیونی و غیر مشروع در نزد فرقه تان؟و مهمترین و برجسته ترین اتهام خانم رجوی،دستور دادن خودسوزیها به خاطر شانتاژ و باجگیری از دولت و سیستم قضائی فرانسه؟؟که همین مورد آتش زدن معصومترین فرزندان ایرانزمین پرونده اتهامی خانم رجوی را مفتوح نگاه داشته است.
حال به حق و حقوق در مناسبات فرقه ای شما در عراق باز میگردیم،آقای رضائی:آیا پاکترین و شریفترین و معصومترین فرزندان ایرانزمین که اسیر در فرقه آقا و خانم رجوی میباشند و بعضا بیش از دو دهه است که از ابتدائیترین حقوق اولیه انسانی محرومند و حتی حق دیدار با برادر و یا خواهرشان و یا پدر با فرزند و یا مادر با فرزند و بلعکس را از آنان سلب نموده اید.پاسختان چیست؟؟ آیا زنان و مردان شریف و معصوم ایرانزمین که بیش از دو دهه است در بیابانهای عراق پیوسته اسیر خانم و آقای رجوی و فرقه شما میباشند حق مسافرت نه به کشورها، بلکه به خارج از فرقه و پادگان شما را دارند؟؟ حتی با اجازه مقامات فرقه هم این درخواستها میسر نیست،پاسختان چیست؟؟ آیا فرزندان ایرانزمین که اسیر فرقه خانم و آقای رجوی میباشند حق ابراز آزادانه عواطف و احساساتشان را نسبت به یکدیگر دارند؟؟و یا باید پیوسته نسبت به یکدیگر خشم و کینه و تخم نفرت را داشته باشند و در مقابل فقط و فقط رهبران فرقه را ستایش و پرستش نمایند؟پاسختان چیست؟؟ و دهها و دهها سوآل دیگرکه چون زخم کهنه و سوزنده بر دل و جان و جگر بردگان و اسرای در دست فرقه شما میباشد.
رضائی: ولی اموال شخصی ما داده نشده است،8 میلیون دلار ما،و 200 تا کامپیوتر ما،و همینطور اموال مختلف ما ودارائی ما روهنوز نداده اند.الآن وکلای ما امیدوارند که قدم بعدی خواهان بسته شدن و مختومه شدن این پرونده بشوند.
رضائی:من خودم شخصا مسئول مالی شورای ملی مقاومت هستم و خواهان این هستم که در این مورد هر سوآلی که دارین از من بپرسین همین موردی که اینها میگویند شفاف نیست کسانی که به ما کمک کردند این حق رو به من داده اند که از جانبشان بگویم که در هر دادگاهی حاظرند بیایند کمک خودشون رو اعلام کنند البته به شرطی که اطلاعاتشان به رژیم نرسه.
آقای رضائی:حسابهای مالی شما حتی برای هموطنان شریف خارج از کشور هم نامشخص و ابهام دار و نامشروع است و هموطنان ایرانی این پولشوئی و مشکوک بودن پولهای فرقه شما را در هر جمعی اذعان میدارند چه برسد به نفرات اسیر در فرقه شما که بر این باور شما نمیباشند و این را بارها و بارها در نشستهای داخلی و عمومی ابراز داشته اند،بخصوص بعد از سقوط صاحبخانه تان صدام حسین که مشخص شده از سهمیه نفت عراق ارتزاق مینموده اید،و یا چکهای میلیونی که از نفرات فرقه در خارجه ضبط شده است و رفع ابهام نشده است،حال شما به چه روئی میگوئید موارد مالی ما شفاف است و از من سوآل کنید!؟
باشد من از شما سوآل میکنم سر یک مورد مشخص فعلا،آیا شما،بله خود شما در همین پولشوئیهای خارجه دست نداشته اید؟ مثلا یک موردی از یکی از سمپاتهای سازمان(نامش محفوظ است) بارها و بارها درخواست پول مینموده اید و ایشان در کمال اخلاص تمامی دارائی خود را عرضه مینماید،اما شما طمعتان بیشتر شده و به او رهنمود استفاده از دوستان پیرامون و حتی خانواده اش را میدهید و حتی به ایجاد شرکت و یا گرفتن وام از دولت…،از طریق آن سمپات مینمائید و وقتی آن انسان شریف و ساده دل بدهیهای سنگینی بالا میآورد و سیستم امنیت آنجا به دنبال جلب او میرود…،به شما برای باز پس گیری و موعد پولها مراجعه میکند و شما درکمال خونسردی میگوئید راه حل این است که بیایئی و بروی منطقه(عراق) و به این وسیله رد تو گم میشود و ما در آینده هر زمان بدهیهای تو را آماده کردیم مجددا تو را به کشورت باز میگردانیم!!؟ ولی آقای رضائی خوب است بدانید که بعد از گذشت سالیان هیچگاه از آن سمپات قدیمی حتی احوالی نپرسیدید و او را در یاتلاق عراق به بردگی محض کشیده اید…،پاسختان چیست؟؟البته باز هم نمونه مشخص دارم برای شما…،ولی بدانید که اموال شخصی که شما از آن دم میزنید چگونه فراهم آمده است و البته این برهمگان و مردم شریف ایرانی و حتی دولت فرانسه عیان است و شما سر در برف نموده اید.
آقای رضائی:البته در مورد همین پرونده 17 ژوئن شما با سیمای آزادی(سیمای فرقه،چون آزادی با فرقه شما متصور نیست.) توضیحات بسیاری داده اید که به همان سان قابل پاسخگوئی میباشد ولی در مجال این نوشتار نمیگنجد،تا فرصتی دیگر.