ما دیگر مبارزه مسلحانه نمی کنیم – قسمت پنجم

اعلام انحلال شاخه نظامی سازمان در سرفصل دادگاه عالی لوکزامبورگ

در قسمت های قبلی آمده بود که چگونه مجاهدین خلق در تاریخ هفتم فوریه 2006 در دادگاه عالی لوکزامبورگ، هر گونه مبارزه مسلحانه را نفی کردند و گروه خود را یک گروه صرفا سیاسی و اجتماعی معرفی کردند. گروهی که هم اکنون نیز از همه راههای ممکن سعی می کند در داخل کشور ترقه بازی راه بیاندازد و آشوب افکنی کند. در واقع سازمان مجاهدین خلق در این دادگاه ، انحلال شاخه نظامی سازمان را اعلام کرد.

آن زمانی که سازمان مدعی مبارزه مسلحانه از عراق بود و ارتش رجوی، دست به عملیات های گوناگون علیه مواضع سربازان ایرانی می زد، با کدام پشتوانه این عملیات را انجام می داد، بر اساس مصاحبه نشریه الحیات با سرلشکر وفیق‌السامرایی یکی از فرماندهان اطلاعات نظامی رژیم بعث عراق، رجوی پس از حضور در عراق ماهیانه علاوه بر تأمین هزینه‌ها و احتیاجات سازمان بین 9 تا 10 میلیون دلار از رژیم عراق دریافت می‌کرد و پیش از جنگ کویت نیز ماهیانه 20 میلیون دینار عراقی از سازمان اطلاعات نظامی (استخبارات) می‌گرفت. در یک کلام مسعود رجوی با دلارها و دینارهای اهدایی صدام حسین ، برای خودش یک سلطنت مینیاتوری ساخته بود و انگل وار از دارایی های مردم عراق خون می مکید.

فاز جدید ترور و خشونت و تخریب از طریق بمب‌گذاری و خمپاره‌اندازی در سه نقطه تهران در خرداد 1377 آغاز شد و با ترور اسدالله لاجوردی و سپس حمله و خمپاره‌اندازی به یکی از مراکز بسیج، و ترور سرلشکر صیاد شیرازی تداوم یافت. سازمان در سال 2002 به افشای اطلاعاتی جعلی از برنامه هسته‌ای ایران پرداخت و این مسئله زمینه تبلیغات رسانه‌ای و فشارهای سیاسی و اقتصادی علیه ایران را تقویت کرد. این اطلاعات بر اساس برخی اسناد و شواهد موجود از طریق سازمان اطلاعات اسرائیل؛ موساد، به سازمان مجاهدین خلق منتقل شد تا با افشای آن توسط این سازمان، اهمیت آنها به عنوان منبعی برای تأمین اطلاعات از ایران افزایش یابد. تغذیه مالی سازمان توسط اسرائیل از همان زمانها گسترش یافت، به تبع این پشتوانه مالی جدید، سازمان دست به تاسیس بنگاههای اقتصادی کلان در اروپا و سایر نقاط جهان زد. کمیسیون نظارت بر خیریه‌های بریتانیا تحقیقاتش را در مورد مؤسسه خیریه ایران‌اید و جمع کردن پول برای سازمان در سال 1996 شروع کرد و در سال 1997 مؤسسه خیریه ایران‌اید را منحل و حساب‌های آن را مسدود کرد. علاوه بر این بریتانیا در سال 2000 بر اساس قانون ضد تروریسم مصوب همان سال، سازمان مجاهدین خلق را سازمانی تروریستی اعلام کرد.

در 21 دسامبر 2001 دادگاه عالی آلمان، بیست‌وپنج مرکز مجاهدین خلق را در آلمان به خاطر کلاهبرداری و سوءاستفاده از بیمه‌های اجتماعی تعطیل کرد، زیرا میلیون‌ها مارک آلمان از طریق این مراکز برای خرید سلاح استفاده شده بود.

در استرالیا نیز از سال 2001 سازمان در لیست سازمان‌هایی که باید دارایی‌هایشان بلوکه شود قرار گرفت.

اتحادیه اروپا در ماه می 2002 مجاهدین خلق را در لیست سازمان‌های تروریستی قرار داد.

از سویی در عراق بعد از صدام حسین ، دیگر برای مجاهدین خلق جایی نبود ، اما مسعود رجوی بازهم اشتباهی استراتژیک را مرتکب شد و تمام تلاش خود را کرد که نیروها را درعراق حفظ کند.

در 18 آوریل 2003 نیروهای مسلح سازمان تسلیم شده و خلع‌سلاح را پذیرفتند. پس از آن نیز تمامی اعضای سازمان در عراق، حدود 3800 نفر، در پایگاه اشرف محصور شده و با گرفته شدن اثر انگشت و DNA از آنان، مورد بازجویی قرار گرفتند. در ماه می 2003 نیز خلع‌سلاح و توقیف 2139 تانک و نفربر و توپخانه و بیش از 420 هزار پوند مواد انفجاری آنان عملی شد.

در سوم ژوئن 2003 پلیس فدرال استرالیا به ده مرکز سازمان در سیدنی، بریزبن و ملبورن حمله کرد.

پلیس فرانسه در 17 ژوئن 2003 به مراکز سازمان در پاریس و سایر شهرها حمله و مریم رجوی و بیش از 150 نفر دیگر را به دستور قاضی بروگر، قاضی ضدتروریسم، دستگیر کرد و در 29 ژوئن مریم رجوی در دادگاه اولیه شش ساعت مورد بازجویی قرار گرفت.

سرعت رویدادها بقدری سریع و تند علیه مسعود رجوی شکل می گرفت ، که او دیگر مستاصل شده بود، از سویی غارنشین شده بود و ازسوی دیگر زیر موجی از حملات بیرونی بود.

شورای حکومتی عراق در دهم دسامبر 2003 به اتفاق آرا به اخراج سازمان از عراق رأی دادند.

با تشکیل یک اقامتگاه بین‌المللی موقت (TIPF) در مجاورت قرارگاه اشرف، کسانی که از سازمان جدا شده و خواهان پناهندگی و انتقال به کشورشان بودند به آنجا پناهنده شدند. علاوه بر این پس از اعلام عفو عمومی ایران برای کسانی که از سازمان جدا شده و خواستار بازگشت به ایران هستند، تا سال 2008 حدود 380 نفر از اعضای سابق سازمان امکان یافتند به طور داوطلبانه توسط کمیته جهانی صلیب سرخ و وزارت حقوق بشر عراق جهت بازگشت به نزد خانواده‌شان در ایران مورد حمایت قرار گیرند.

خیلی زود سازمان از عراق اخراج شد و تنها کشور آلبانی بود که با دستور آمریکا و هدیه مالی سالانه 20 میلیون دلار ، پذیرای اعضای سازمان مجاهدین خلق شد.

توافق در آلبانی این بود که کم کم اعضای سازمان به سمت زندگی آزاد سوق داده شوند، اتفاقی که هرگز رقم نخورد چرا که این اعضاء نان دانی مسعود رجوی و مریم بودند، که اگر این اسارتگاه نیز تعطیل می شد، دیگر مریم رجوی و مسعود باید به شغل غاز چرانی مشغول می شدند.

اکنون در آلبانی با اعضایی سالخورده و اکثرا افسرده با انبوهی از مشکلات روانی مواجه هستیم ، که دیگر اگر هم شرایط مساعد بود، توان مبارزه مسلحانه را ندارند. از طرفی بدنامی سازمان مجاهدین به رغم افشاگری جداشده ها ، مزید برعلت ناکامی های گسترده این سازمان است. ترقه بازی ها در داخل کشور هم توسط کانون های خرگوشی به هیچ هدفی نیانجامید و فعالیت های بسیار محدود این کانون های خرگوشی ، به تپه ها و کوهها رسیده است.

سلاح و مبارزه که تعطیل شد، اعضای سازمان هم همگی از مرز 60 سالگی عبور کردند، آیا اکنون نوبت به انحلال کامل این فرقه نرسیده است؟

یا باید منتظر دیوانه بازی های دیگری از رهبران این سازمان باشیم؟

تقریبا تمام دکان های رجوی ، تا به امروز تعطیل شده است ، اما او در منتهای رذالت اکنون مشغول شغل مقدس؟؟!! جاسوسی و خدمت به اسرائیل و آمریکاست، آخرین نفس های مسعود رجوی بی شک در راه وطن فروشی و نوکری برای آنان به سر خواهد آمد.
در خاتمه فراموش نکنیم که مهر باطل شد روی پیشانی سازمان بدست خودش کی مهر شد:

در تاریخ هفتم فوریه 2006 در دادگاه عالی لوکزامبورگ به شماره پرونده T-228102 مجاهدین خلق با ارائه مستندات خود ، این ندامت را جلوی قاضی دادگاه می گذارند که :

” ما دیگر مبارزه مسلحانه نمی کنیم و تمام سلاح های خود را نیز با میل خود تحویل نیروهائی ائتلاف دادیم و معتقدیم آن کار ما اشتباه بوده است و درخواست خروج سازمان مجاهدین خلق از لیست تروریستی اتحادیه اروپا (و بریتانیا و کانادا و آمریکا) را داریم … ”

پایان

محمدرضا مبین

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا