سئوال از خود ؟ ( همین امروز)
مهدوی، سایت پرونده سیاه، پانزدهم اوت 2006
هر عضو ی در فرقه مجاهدین در قیاس با آدم های عادی اجتماع وجامعه 80 برابر بیشتر در ذهن سئوال بی جواب دارد ، تفاوت سئوالات در این است هم از لحاظ جنس سئوال وهم از لحاظ شکل و پیچیدگی دو سر طیف را می شود حس کرد در ذهن افراد معمولی سئوال وابهامات دارای مخاطبانی متعدد است وراه برای جواب گیری و چشم انداز برای پیگیری وجود دارد در ضمن خواسته وسئوال در این جا در مدار وسقفی مثل امرار معاش و پارامتر های زیستی و آسایش روزمره است.
اما سئوالات ذهنی مجاهدین در سیاهترین شق ممکن قرار دارند به عنوان یک قیاس تک موردی می شود تناقض را این گونه دید عضو مجاهد آمده بود طرحی نو در اندازد وشعارش مرز بندی و مبارزه با امپریالیزم بود و خود را پیشتاز و عنصری روشن ومستقل و رها از همه ی قید وبند های استثماری می دید
1_ وقتی یک دفعه می بیند رهبری به او خیانت می کند واو را با تمام اصول وآرمانها و ایده آل هایش به بیگانه می فروشد
2_ وقتی می بیند او از مبارز به تروریست واز فدا کار به خونخوار مبدل گشته
3_ وقتی او می بیند رهبری همه چیز مجاهدین را به پای امریکا در عراق می ریزدو…. آیا عنصر مجاهد انگیزه ای برایش می ماند که وارفته نشود ؟ راستی چگونه است ؟ این تناقضی بود که همیشه رهبری مجاهدین در فرار به جلو هایش خود به آن اعتراف کرده وچرا بدنه مجاهدین آنتنشان نمی گیرد این همان سئوال از خودی است که بایستی در لحظه بایستی مجاهدین از خود بکنند.
این مشی و روش در تشکیلات رجوی باعث شده سئوال به ابهام وتا رسد به مسئله ودر نهایت محاکمه واعتراف و تهی سازی و بی محتوا کردن ،این ریل و سناریو به مقوله وپدیده ای پذیرفته شده تبدیل می گردد و با عث کند شدن تدریجی عنصر انسانی در اعضاء شد وتا اینکه در نقطه ای دیگر نه سئوال ونه حق ونه هیچ درخواستی معنا ومفهومی ندارد.
وقتی کار به این جا کشیده شده و مخاطب معنای ندارد وچار چوب قانون واصولی که بتواند انسان و عنصر انسانی را محترم بشمارد وجود ندارد بایستی از این سر طیف مخاطب را خود قرار داد وبدون معطلی از خود سئوال کرد که:
فی الواقع چرا همه چیز در قانون مجاهدین با قوانین دنیا فرق می کند ؟
مگر نه اینکه این سبک و روش صرفا برای سرکوب وظلم وعدم پاسخگویی بوده وهست؟