نگرانی مریم رجوی و دلواپسی رضا پهلوی
ایراندیدبان
بهنظر میرسد که وضعیت کنونی، شرایط بسیار ناامید کنندهای را برای اپوزیسیون ایران رقم زده است، آنچنانکه یکصدا و علیرغم عدم وجود یک اتحاد عینی، از یک نگرانی مشترک و جدی خبر میدهند.
گردانندگان اپوزیسیون ایران، از جمله رضا پهلوی و مریم رجوی که طی 25 سال گذشته، غرب را با وعدههای امروز و فردای سرنگونی جمهوری اسلامی سرکیسه کردهاند و از امکانات خرد و کلان کشورهای غربی بهرهمند شدهاند و نان پناهندگی را خورده و از مزایای آن سود بردهاند، اکنون دیگر دکان خود را تخته شده میبینند و مشتری سادهلوحی برای فروش وعدههای خود نمییابند. از این رو سخت به تکاپو افتادهاند تا همچنان این مغازه را باز نگه دارند و از نگرانیها و دلواپسیهای خود خبر میدهند.
نگرانیها و دلواپسیهای این دار و دستهها را به ثمر نرسیدن انتظارشان از کشورهای غربی برای حملهی نظامی به ایران و تحویل حکومت به آنان تشکیل میدهد. آنها توقع داشتند که لااقل غرب به اندازهی چریکهای افغانی و یا گروههای عراقی بر روی آنها حساب باز کند!
سایت دیدگاه در یک اقدام جالب توجه مصاحبهی مریم رجوی با یک روزنامهی پرتغالی و رضا پهلوی را به نقل از رادیو صدای ایران در کنار هم درج نموده است که هر خوانندهای با مقایسهی آن به این نتیجه میرسد که نگرانیها و دلواپسیهای کاملاً مشترک از زبان دو نفر تکرار شده است. شاید دستاندرکاران سایت دیدگاه با چنین تمهیدی در پی ایجاد یک اتحاد (که بهطور واقعی برقراری آن غیرممکن است) بودهاند، لیکن با این کار خود باز هم به طرف حسابهای غربی مریم رجوی و رضا پهلوی اثبات کردهاند که این اپوزیسیون مطلقاً هیچ حامی و ریشهای در داخل ایران ندارد که اگر آنها مشکلی با ایران دارند خود باید به فکر حل آن باشند و حمایت کردن از اپوزیسیون به مثابه برداشتن یک معلول قطع نخاع در صحنه جنگ میباشد.
اگر چه غربیها نیز بعد از 27 سال، درمانده به این نتیجه رسیدهاند که زورگویی علیه ایران نتیجهای ندارد، اما مسلماً این اپوزیسیون بیمار اگر میتوانست گرهای از مشکلات آنها باز کند همچنان از جانب آنان بهکار گرفته میشد.
درک این معادله که خیلی هم پیچیده نیست و احتیاج به تحلیل عمیق وقایع هم ندارد، تنها عامل نگرانی اپوزیسیونی است که تا مغز استخوان به انواع و اقسام حمایتهای مالی و سیاسی بیگانگان وابسته بوده و هست.
رضا پهلوی و مریم رجوی دوران جدیدی را رقم زدهاند و با بیان نگرانیهای خود دربارهی به ثبات رسیدن جمهوری اسلامی، عملاً بساط امید دادن به نیروهای سرخورده، مأیوس و حیران خود را جمع کرده و واقعیتی که 25 سال از آن گریزان بودند و با لطایفالحیل میکوشیدند آن را پنهان کنند را بر زبان آوردند که قادر به سرنگونی نبوده، نیستند و نخواهند بود.