یک حقیقت تاریخی
ایراندیدبان
سخنگوی گروه تروریستی مجاهدین در واکنش به بررسی وضعیت این گروه در کمیسیون امنیت ملی مجلس ایران، با تکرار یاوههای رجوی در مورد نقش مجاهدین در پذیرش قطعنامهی 598 از سوی ایران، بار دیگر به همدستی مجاهدین با صدام در جنگ علیه ایران اعتراف کرد و به جاسوسی برای صدام افتخار کرد.
این در حالی است که انتشار نامهای از آیةالله خمینی که این روزها در رسانههای خبری انعکاس وسیعی یافته است، بهخوبی نشان میدهد که اصلیترین عامل پذیرش آتشبس از سوی ایران، نبود ادوات و مهمات جنگی و میسر نبودن امکان تهیه آنها بوده است و مطلقاً ماجراجوییها و گانگستربازیهای دار و دستهی رجوی، محلی از اعراب در معادلات مربوط به جنگ نداشته است.
رجوی با بزرگنمایی و بیان توهماتش برای نیروهای از همهجا بیخبر محصور در اشرف، برای توجیه خط همدستی و نوکری با صدام، با فریبکاری سعی در القاء این دروغ دارد که ظاهراً مجاهدین نقشی در پذیرش آتشبس داشتهاند و همکاری با صدام برای آنها مفید بوده است.
گرچه وضعیت فلاکتبار امروزی مجاهدین بهخوبی نشان میدهد که تا چه اندازه محاسبات رجوی ابلهانه و از سر ناچاری بوده است، اما این نامه که بهعنوان یک سند تاریخی انتشار یافته، گواهی روشن بر این معنی است که مجاهدین اساساً عامل قابل توجهی در جنگ نبوده و اعتباری نداشتهاند.
از سوی دیگر این نامه بیان کنندهی حقیقت دیگری است که کاملاً بر خلاف تحلیل و تبلیغات رجوی میباشد و آن اینکه فاش میسازد علیرغم نبود امکانات نظامی، نیروهای نظامی ایران بر روی حضور مردمی و قدرت بسیج نیرو حساب میکردهاند.