مجاهدین خلق، غرب و ایران
ثریا سپهپور اولریش/ سی ام اکتبر 2006
رابطهی بین مجاهدین خلق، غرب و ایران یک رابطهی عجیب است. یک جاذبهی مخرب که تصاویری از یک مرد فاسد ایجاد میکنند که باید در خانهای بدنام خودش را در عادات خاصش غرق کند. مجاهدین خلق همان خانه است، و غرب که رابطهای ویرانگر را فقط و فقط برای عذاب دادن ایران و ایرانیان حفظ میکند.
سالها است هر بار که یک کشور غربی با مجاهدین خلق رابطه برقرار کرده بهخود لرزیدهام. خواه این ارتباط با سخنگویشان جعفرزاده بوده، یا با مریم رجوی یا با یک عضو از ردههای پایینتر. دلواپسی ساعات بیداری روزانهام را پر میکند و حتی به ساعات استراحتم نیز سرایت میکند و این فکر عذابم میدهد که کنگره تلاش میکند این خائنان را از لیست سازمانهای تروریستی خارجی حذف کند.
چطور به مریم رجوی اجازه میدهند با آسایش در حومهی پاریس زندگی کند؟ این زنی که رهبر یک فرقهی تروریستی است. بهعلاوه، چطور میتواند آزادانه به پارلمان اروپا برود؟ با برخی از نمایندگان بریتانیایی ملاقات کند؟ و مورد استقبال سناتورهای بلژیکی قرار بگیرد؟
غرب ادعا میکند که به ارزشهای والای اخلاقی پایبند است و در سه سال اخیر به جنگ علیه ترور مشغول بوده. امریکا ابزارهای فوقالعادهای را برای مبارزه با تروریستها بهکار گرفته، با این حال وقتی احمدینژاد در حال انجام اولین سخنرانی خود در سازمان ملل بود، ایالات متحده – برخلاف ارزشهای اعلام شده و ادعای جنگ علیه ترور – برای فرقهی تروریستی مجاهدین خلق ویزا صادر کرد تا مطمئن شود به ورود احمدینژاد به نیویورک اعتراض خواهند کرد(1). مجاهدین از امریکا دیدن کردند، امریکا راضی شد، و ایرانیها ناراحت. این امر مدتها است که یک الگو شده. چهکسی میداند که این جریان چه زمانی شروع شد؟
بدینترتیب غرب به این ملاقاتهای مجاهدین خلق معتاد شده، میگویم غرب اما در واقع مطمئنم که این ملاقاتها توسط ایالات متحده هماهنگ شده است. هرچه ایران آشتیناپذیرتر میشود، ظاهراً مجاهدین خلق محبوبتر میگردد، و مریم رجوی بهجای روسری تاج را روی سر خود میبیند! پس هرچه ایران به تعداد سانتریفیوژهایش میافزاید، سناتورهای بیشتری با ملکهی مجاهدین خلق ملاقات میکنند، درهای سفارتخانه بر روی او باز میشوند و بیشک او مدام در سفر خواهد بود.
تشدید این رابطهی مهلک با مجاهدین در شرایطی ایجاد شده که اسلامگریزی در همه جای اروپا رواج یافته است(2). ترس از اسلام بهشکل طرد زنانی که از پوشش اسلامی یا دیگر شکلهای حجاب استفاده میکنند خود را نشان داده است. پوشش اسلامی به نماد ِ بهچالش کشیدن دموکراسی غربی و جامعهی سکولار تبدیل شده است. اما روسری اسلامی مریم رجوی، بهخاطر موقعیتاش و فعالیتهایش بهعنوان رهبر فرقهای ِ یک سازمان تروریستی، از این طرد شدن مستثنی است!
اروپاییها از او استقبال میکنند – روسری و همه چیز دیگر – در اشتیاقشان برای عذاب دادن، آنان مردم ایران را نادیده گرفتهاند. باید بهخاطر داشت که در خاورمیانهی ناپایدار، جامعهی عرب یعنی افکار عمومی عربی و نه حاکمان مستبد آنان، دشمنی زیادی با غرب و بهخصوص امریکا دارند. جدای از اسراییل که تنها متحد امریکا است چون سالانه 6 میلیارد دلار کمک دریافت میکند تا بتواند به کارهای ویرانگرش ادامه دهد، ایرانیها تنها ملت در خاورمیانه هستند که تا حدی نسبت به امریکاییها دوستی دارند. حتی ترکیه، عضو ناتو، امریکا را بهخاطر خیزش اخیر پ.ک.ک مقصر میداند و از آن متنفر است. رابطهای که غرب با مجاهدین خلق برقرار کرده برای ایرانیها خوشایند نخواهد بود.
ایرانیها خیانت مجاهدین خلق را فراموش نکرده و نخواهند کرد. آنان بیش از هر دشمن دیگری از مجاهدین متنفرند. اگر غرب، به رهبری امریکا، به رقص و آواز خود با فرقهی رسوای مجاهدین ادامه دهد، همان میزان حسن نیتی هم که در میان ایرانیها نسبت به غرب باقی مانده از بین خواهد رفت. غرب باید اول به ارزشهای خودش پایبند باشد تا بتواند کشور دیگری را بهخاطر نداشتن آنها مورد حمله قرار دهد. همخوابی با رهبر تروریستی مجاهدین خلق به نفع هیچکس نخواهد بود.