پس هجرت بزرگ ؟! به آلبانی یک شکست بوده؟!
عزیز فولادوند که اوهم از مریدان بنام رجوی است ، طی مقاله ای به بررسی ناآرامی های اخیر ایران پرداخته که بررسی تمامی این نوشته، درحوصله ی این یادداشت کوتاه نبوده وازطرفی جواب های لازم باینگونه تحلیل های آبکی خاص مجاهدین خلق داده شده واحتیاج چندانی به پرداختن به آن قسمت ازنوشته های او احساس نمیکند .
مسئله ی قابل توجه درنوشته ی فرد یاد شده ، اعترافی است که اونموده وسازمان خود را دروغگو معرفی کرده است :
” در این دوران بخوبی می توان فهم نمود که چرا مجاهدین حضور در «جوار خاک میهن» را به عنوان یک استراتژی و تاکتیک با جدیت پیگیری می کردند “.
ولی تمام نشریات سازمان شما، مکررا فرار به آلبانی را فتحی بزرگ وهجرت تاریخ ساز ونقطه ی عطف درحیات مردم ایران؟! معرفی میکنند که درمقابل ، بارها گفتیم که دروغ میگویید وشما با تیپای دولت عراق و پافشاری قهرمانانه ی خانواده های اعضای سازمان به آلبانی پرت شدید!
با این وضع، ما کدام حرف شما را که ضدهم هستند، قبول کنیم: فضاحت رانده شدن از عراق یا فرار پیروزمندانه به آلبانی؟!
دوباره :
” تنها رأس هرم دیکتاتور جبار، پیام این حضور قدرتمند در کنار مرزهای میهن را می فهمید. خط اتاق فکر شورای امنیت عالی ملایان را «خانواده ها» و«منتقدین مجاهدین» در اطراف اشرف و لیبرتی در پناه سیرکی متهوع پیش بردند”.
قدرتمندانه که چه عرض کنم ولی همه جا کار ازمحکم کاری عیب نمیکند و جمهوری اسلامی ازاین کار- درشرایط فشار خانواده ها برای بیرون رفتن فرزندانشان ازعراق بشدت نا امن – ازاین قاعده پیروی میکرد ودر پیش خود حساب میکرد که یک دشمن زیاد وهزار دوست کم است!
بازهم :
” جمع بندی سازمان مجاهدین خلق بدرستی بر این نکته تأکید داشت که در شرایط انقلابی بازوی مسلح خلق سپر دفاعی مردم است و وظیفه آن دفاع از دست آوردهای جنبش است. اگر اوضاع منطقه در آن دوران به سمت دیگری (اشغال عراق) حرکت می کرد، نگارنده بر این باور است که ملایان و نیروهای سرکوبگر شجاعت این همه گستاخی و بکار گیری قهر عریان را نداشتند. حضور ارتش آزادیبخش ملی ایران در مرزهای میهن، پیامی آشکار و جدی داشت “.
شما درک درستی ازدوران ندارید ونمیدانید که شرایط انقلابی درتمامی جوامع طبقاتی همواره وجود دارد و چیزی که باید آنرا بحرکت درآورد، وجود تناسب نیرو بنفع محرومان است وشما همواره بعنوان ” ضد انقلاب مغلوب” ازشرایط انقلابی سودی نخواهید برد!
ضمنا این ارتش بی یال وکوپال آزادیبخش درجوار میهن چه غلطی میتوانست بکند که دراوج قدرت اش در عملیات فروغ جاویدان نتوانست و اینقدر زمینگیر و ذلیل شد؟!
مجددا :
” البته تعمیق رادیکالیزم در جنبش و تهور شورشیان را نمی توان از برافروختن شعله های مقاومت توسط «کانونهای شورشی» جدا نمود. سه دهه مقاومت انقلابی، کشاکش با اهریمن در اشرف و لیبرتی فرهنگ انقلابی در نسل جوان و عاصی از ملایان را ارتقاء داده و شعله های آن را فروازن نمود. این فرهنگ تهور، مقاومت و «فدا» در اقصی نقاط وطن اشغال شده تکثیر شده است “.
شورشی ها مشکوک ومحدود بودند و درصد کمی ازمعترضین مسالمت جو را تشکیل میدادند!
درصدی ازمردم واقعی ونیازمند که دراین اعتراضات آرام حضور داشتند، با رجوی ها آشنا نیستند و اگر بخوبی آگاه شوند که ماهیت حرکت سازمان مجاهدین خلق چیست ، درهمان وسط میدان، از این فرقه ی منحط و وطن فروش ودوست امپریالیزم بعنوان دشمن اصلی زحمتکشان سراسر جهان تبری میجویند و مجاهدین مجازی را ازصفوف خود میرانند!
آری داداش جون!
برای شما مجاهدین خلق رجوی ، نشستن بین دوصندلی وطلب توامان خدا و خرما، غیر ممکن گشته و باید بین مردم وامپریالیزم یکی را انتخاب میکردید که دومی را کردید واین نوکری بی افتخار نوش جانتان باد!
وحید