علیرغم کوبیدن بر طبل خشونت و آتش زدن و آشوب و بلوا از سوی رهبران مجاهدین ، مردم ایران خواهان ثبات بازار اقتصادی ، مهار تورم ، افزایش آزادی های اجتماعی، بهبود وضعیت معیشت و یک زندگی توام با آرامش از راههای مسالمت آمیز و مدنی هستند.
اگر به سایت های مجاهدین که از هزاران کیلومتر آنطرف تر با دستورات دیگران تنظیم می شود، توجه کنیم ، آخر حرفهایشان کشیدن پاشنه های مردم و لنگش کن از دور است ! اگر جامعه ی ایران اینقدر آماده ی قیام سراسری وخشونت آمیز است ، پس مجاهدین کجای این قیام قرار دارند؟ اگر قرار باشد مردم قیام کنند ، مردم خون بدهند ، مردم کشته بشوند، مردم سخت ترین شرایط را در بحران بگذرانند، دیگر چه نیازی به آقابالاسری مثل مجاهدین است که از گرد راه رسیده و همه چیز را در دست بگیرند؟!
مردم ایران هرگز دست در دست دشمنان مردم ایران نخواهند داد.
الان کار اول و آخر مجاهدین شده است دامن زدن به اعمال خشونت طلبانه و آشوب! اگر اینقدر وضعیت حکومت ایران متزلزل شده و در سرازیری سرنگونی است ، پس بهترین موقع برای هجوم لاشخورانی مثل مجاهدین است که سرسفره آماده آمده و از خود پذیرائی کنند! بهترین زمان برای چیدن محصولات قیام است ! الان باید مجاهدین از هر راهی که می توانند، بصورت دسته های چند نفره تشریف بیاورند داخل و ” مردم در صحنه و خشمگین ” را مدیریت و راهبری کنند!
اگر مجاهدین مردم را تشویق به اعتراضات خشونت طلبانه وقیام سراسری می کنند و اینقدر وضعیت خراب است ، پس آن ” پیشتازان و گوهران بی بدیل ” کجایند؟ معنی پیشتاز بودن چیست؟
مجاهدین کجای این گود قرار دارند؟ این رهبری پاکباز آنان کجاست ؟ آیا از سوراخ موش می توان یک قیام را رهبری کرد؟ آیا می توان با اتاق سایبری در آلبانی قیام را به سرانجام رسانید؟ آیا این مریم خانم مجاهدین با پوشیدن لباس های رنگارنگ و پلنگ صورتی شدن می تواند در دل مردم جا باز کند؟ با پوشش بین المللی دادن که نمی شود قیام را رهبری کرد؟ رهبر قیام اگر رهبر است باید به میان مردم آمده و از دستگیری وزندان و اعدام نهراسد! مردم اگر به حقانیت یک رهبرقیام ایمان بیاورند، حتما راه او را ادامه خواهند داد. نمی شود هم از پیشتازبودن دم زد و هم پیشتاز نبود و در فرنگ به شعار و گفتن من اپوزیسیون هستم ، بسنده کرد! مردم ایران دیگر آگاه هستند، مردم همواره در این چهل سال بعد از انقلاب خواست های مدنی خود را مطرح کردند، در دانشگاهها در حضور سران قوا خواست های خود را بی مهابا فریاد زدند، تجمعات قانونی و مسالمت آمیز برگزار کردند، خواست های خود را به گوش مسئولان طراز اول نظام رساندند.
اما آیا همین الفبای آزادی ، در مجاهدین و مناسبات شان وجود دارد؟ کجا در مجاهدین می توان انتقادات استراتژیک مطرح کرد و آماج فحش و ناسزا و توهین ها قرار نگرفت ، زندان های مجاهدین جای کسانی بود که به رجوی اعتراض کردند، امثال محمد حسین سبحانی که در اشرف بالغ بر 8 سال در زندان انفرادی بود، مگر گناهش چه بود؟
پس نباید شعار داد ! نباید ژست های حقوق بشری گرفت ! نباید از گود خارج ایستاد و سایرین را به قیام فراخوان داد !
جامعه ی ایران ، جای فرصت طلبان و مفت خوران نیست. مردم ایران هرگز دنبال خشونت و قیام های خشونت آمیز نیستند، چرا که ثبات و آرامش در سایه خشونت بدست نمی آید، بنزین گران شد ! مردم اعتراض کردند ، دولتمردان هم شنیدند همه ی دنیا دید که تحریم های ظالمانه آمریکا علت اصلی این گرانی بنزین است . اگر تحریم ها نبود ، اگر شیطان صفتی های آمریکا و ایادی اش نبود ، مسلما وضع طور دیگر و بهتر ازاین بود.
مردم ما در دوران های سخت خاک و ریشه ی درختان راخوردند ، اما خاک ندادند! اکنون شرایط زندگی خیلی سخت شده است ، ما در محاصره اقتصادی هستیم ، ما تحریم های چندین ساله را پشت سر گذراندیم و اکنون هم بدترین و ظالمانه ترین آنها را بر روی سر خود داریم، چه باید کرد ؟ آیا باید مملکت را دو دستی به نامحرمان و نامردان سپرد؟
باید در جهت بهبود وضعیت معیشتی مردم کوشید ، تلاشی که کم یا زیاد ، در حال انجام است ، مردم ما هرگز کشور خود را دو دستی تقدیم وطن فروشان وبیگانگان نخواهند کرد…
فرید