مهرداد هرسینی که از یکسوعلاقه ی وافری به ارائه ی تحلیل های خارج از ظرفیت خود داشته واز سوی دیگر بدون تعریف وتمجید از رجوی ، خواب ازچشمانش میپرد، تحلیلی کشکی کتره ای از ناآرامی های آبان 98، اوضاع منطقه و … ارائه داده ورسانه های رجوی که ازبابت پیدا کردن ونوشتن یک حرف حساب معذور است ، با شوق وذوق فراوان نوشته های اورا منتشر کرده است.
بخوانیم :
” بزرگترین تجربه در تاریخ معاصر خاورمیانه همان اشتباه استراتژیک آمریکا برای سرنگون نمودن دولت سابق در عراق بوده است. این همان نقطه ای است که دیکتاتوری ولی فقیه از آن بعنوان سکوی پرش به خاورمیانه بهترین استفاده نمود و بدین سان به مانند «طاعون» و در خلاء پدیدار شده در این کشور و بدلیل برهم خوردن تعادل قوا میان نیروها در منطقه، به دیگر کشورهای اسلامی و همسایه دست درازی نمود “.
بعد از فروپاشی شوروی ، هیئت حاکمه ی امریکا قصد تصرف بلا مانع و رادع جهان را کرد ودراین میان کشورها ودولت هایی را برسر راه این جهانگشائی خود دید که عراق تنها یکی ازآنها بود .
کشور نسبتا پیشرفته ومستقل یوگسلاوی که ازبنیانگذاران کشورهای غیر متعهد بود ، به نحو جنایتکارانه ای بمباران وتجزیه شد، افغانستان بارها تغییر قهرآمیز رژیم را بقیمت ویرانی وکشتار زیاد تجربه کرد و…
بعد از تصرف افغانستان وعراق که یکی را به بهانه ی حضور بن لادن ودیگری را باتهام داشتن سلاح های شیمیایی ازپا درآورده بودند ، جورج بوش دوم اعلام کرد که کشورهای ایران، سوریه وکره شمالی محور شرارت هستند وباید که ازبین بروند وبنابراین کار آمریکا تنها به سرنگون کردن دولت سابق عراق خلاصه نمیشد ودرچهارچوب استراتژی جهانی او بود.
دراین میان 2سئوال اساسی مطرح است که رجوی ها نمیخواهند مطرح شود تا ماهیت قضیه روشنتر گردد:
1- با وجود اینکه دولت طالبان پذیرفته بود که اسامه بن لادن را به آمریکا – بعنوان پرورش دهنده ی او که زمانی اورا مبارز راه آزادی لقب داده بود و بعد ازپایان تاریخ مصرفش تروریست نامید؛ تحویل دهد ، آمریکا چرا نپذیرفت؟
2- دولت وقت عراق اجازه داد که تمامی مراکز نظامیش وحتی کاخ های صدام بخاطر وجود سلاح های شیمیایی مورد بازرسی قرار گیرند وبا اینحال هیچ مدرکی دال برتولید سلاح های کشتار جمعی دراین کشور بدست نیآمد وبجای آن مامورین اعزامی موظف بوده اند که ازسوراخ سنبه های مراکز نظامی ودولتی عراق فیلم تهیه کرده تا بهنگام حمله مورد استفاده قرار گیرد که چنین هم شد!
برخلاف نظر جنگ طلبان آمریکائی که مجاهدین خلق کشته ومرده ی این قسمت از هیئت حاکمه ی آمریکا هستند ، اشغال عراق با مقاومت شدید مردم روبرو شد و آمریکا با قبول یک شکست تاریخی دیگر، باندازه ی زیادی خاک این کشور را ترک کرد ومسلما ایران باوجود جمعیت 60درصدی شیعه ومرزهای مشترک طولانی، صاحب نفوذ زیادی درعراق شد و مردم عراق ، در روزهای سخت اشغالگری ومقاومت متعاقب آن، با استفاده از منابع انرژی، غذایی، توریزم زیارتی ایران و … ، این سختی ها را تحمل کردند و بخصوص بعد ازتسلط راحت داعش بر عراق، کمک ایران نقش برجسته ای را در شکست داعش ایفا کرد.
اینها سئوالات اساسی وکلیدی هستند که باند رجوی ازطرحش خشمگین شده و دروسع خود خواهد کوشید که جواب های منطقی وافشاگرانه بدان داده نشود!
مهرداد هرسینی به گفته های خود چنین ادامه میدهد :
” دراین راستا بود که راه اندازی جنگی دیگر در یمن و یا ورود نظامی رژیم به امور داخلی سوریه با چسب و سریشمی بنام «دفاع از حرمین» شکل و قوام یافت و نیروهای بظاهر «مستشاری» رژیم عملا میدان دار جنگی نابرابر علیه مردم مظلوم سوریه شدند “.
ایران بدون اجازه ی دولت قانونی سوریه وارد آن کشور نشد و ورودش مترادف با جنگ با داعش وانواع گروه های تروریستی تکفیری بود ونه تنها با مردم سوریه جنگ نکرد، بلکه بهمراه دیگر متحدین سوریه، به دولت این کشور کمک نمود که سوریه ی ازدست رفته را دوباره احیا کند.
دوباره :
” …در مقابل چشم جهانیان و بدلیل بی عملی و بی تفاوتی سیاست مماشات، با چهار اهرم نظامی – تروریستی یعنی «نیروی تروریستی قدس، حزب الله، عماریون و فاطمیون» برای حفظ بشار اسد وارد سوریه شد و این کشور را با بمب های بشکه ای و حتی استفاده از سلاح شیمایی با خاک یکسان نمود “.
آنها که مماشاتگر لقب یافته اند، قبل از ایران وارد سوریه شده وقسمت بزرگتر خاک این کشور را اشغال، زیرساخت هایش را ویران ومردمش را سربریده بودند و مدارک موجود در سازمان ملل متحد، دلالت براین دارد که بمب های شیمیایی مطرح شده، بعضا توسط تکفیری ها بکار گرفته شده بودند و قسمت کذائی قضیه را ” کلاه سفیدها ” که درصفوف تروریست ها حضور داشته وعکس وفیلم های غیر واقعی تهیه میکردند، سروسامان داده بودند که اشغال سوریه را موجه جلوه دهند که موفقیت چندانی دراین کار نداشتند وموفقیت قابل ذکرشان، همین ملاتی است که برای مجاهدین خلق تهیه کرده اند که برای توجیه کشتار مردم سوریه توسط اربابان ودوستان تکفیریش ، بکار گیرد.
همچنین :
” بدلیل وجود مقاومت ایران، فداکاری های مجاهدین و عزیمت موفقیت آمیز اشرفیان قهرمان به آلبانی، سیاست مماشات در نقطه ای شکست و بخش بزرگی از جهان را به قبول واقعیتی بنام «می توان و باید» در مقابل هیولای بنیادگرایی ایستاد، رسید “.
اگر کار درون مناسباتی مجاهدین بدین روال بگذرد، یک موفقیت دیگر این چنینی، شما را ساکن صحاری خشک مناطق دور دست تر خواهد کرد!
شما با همت خانواده ها بطور موقت به آلبانی رانده شدید وبدانید که صبر وانتظار خانواده ها هم پایانی دارد و اینطور نیست که بشما اجازه ی زندگی گله ای درآلبانی بدهند تا فرزندانشان بتدریج ترک زندگی کرده واسرار نهان شما هویدا نگردد!
مطمئن باشید که با تداوم این نوع طرز زندگی غیر انسانی ، ازاین مکان هم رانده خواهید شد وچه بهتر که فکری بحال خود کرده و اعتراضات مدنی مردم ایران را بی خیال باشید!
وحید