بعد از پیروزی انقلاب اسلامی تعدادی گروههای مختلف که هر کدام مدعی برابری و آزادی خواهی بودند سر برآوردند. اما برای مردم ایران بسیار جالب بود که این همه گروه تا حالا کجا بودند! هر گروهی که مدعی بود، اگر تعدادشان از چند نفر می گذشت سریعاٌ دست به انشعاب می زدند و بقیه ماجرا و اکنون هم در کافه های پاریس به بحث در مورد شیوه رسیدن به آزادی !!! حرف زده تا روز را به شب برسانند و از سفره ای که بورژوازی برایشان پهن کرده استفاده کنند .
اما در این میان سرنوشت فرقه تروریستی رجوی از همه خرابتر است وی خود را چپ مارکسیسم می دانست و شعارهای بزرگ اما توخالی می داد او که تازه از زندان آزاد شده بود فکر می کرد که هنوز از راه نرسیده باید صاحب انقلاب مردم ایران شود. این خود پرستی در وی چنان رشد نمود که حاضر شد برای این مسئله دست به دامن صدام معدوم و اکنون آمریکا و اسرائیل و شیوخ شکم پرست منطقه شود .
بعد از شروع ترورهای سراسری در ایران توسط فرقه تروریستی رجوی و تولید کردن اطلاعیه های رنگارنگ او فکر می کرد که شش ماه بعد در ایران به قدرت خواهد رسید ولی شکست این تز باعث نشد که به خاطر خودخواهی از خودش انتقاد بکند و هم چنان بر طبل توخالی جنگ مسلحانه می کوبید .
بعد از مدتی وی به فرانسه گریخت تا شاید دوستان عمو سام در اروپا کمک کار وی شوند اما این مسئله نیز برای او پیروزی به ارمغان نیاورد و در نهایت بهترین کار را همکاری همه جانبه با دشمن مردم ایران یعنی صدام دید و برای خوش رقصی خودش را به عراق رساند تا با دست بوسی به ارباب خود ماهیت واقعی خود را برای اعضاء و مردم ایران نشان دهد . سازمانی که مدعی حقوق بشر و آزادی خواهی بود و کرسی عنصر سیاسی و زندانی زمان شاه را با خودش یدک می کشید اکنون با دریدگی خاص خود دست به کشتار سربازان و نیروهایی که برای دفاع از کشور خود به جنگ می رفتند زد .
بعد از مدتی مزدوری برای دشمن ، مزد کار خود را که همانا گرفتن قرارگاه بود را دریافت نمود و بعد از آن شاهد آمدن کامیونهای مهمات و سلاح به قرارگاه بودیم و این جریان ادامه داشت تا اینکه دولت صدام سرنگون شد و ضرر کننده اصلی در این جریان خود رجوی بود. ولی از آنجایی که می توانست هر لحظه خودش را به رنگی در بیاورد به خدمت ارباب جدیدش یعنی آمریکا در آمده و همکاری تمام عیاری را با غاصبان کشور عراق نمود و در نهایت مزد مزدوری خود را گرفت و از عراق اخراج و به کشور آلبانی فرستاده شد تا در همان محل به کار جاسوسی ادامه دهد . با تمام شعارهایی که طی این سالیان رجوی و دار و دسته کثیفش می دادند همه به یکباره دود شد و به هوا رفت و از آنجایی که فردیت در رجوی و فرقه او نهادینه شده حتی به خودش جرات نداد که عنوان کند، خطی که در پیش گرفتند اشتباه بوده است .
برای اینکه تنور به اصطلاح مبارزه خواهی خود را گرم نگهدارد به تولید کانونهای شورشی پرداخت. اگر بخواهیم پروسه کانونهای شورشی را بررسی کنیم افرادی هستند که هیچ اعتقادی به آزادی نداشته و بیشتر بر اثر فریبکاری در فضای مجازی و گرفتن پول اقدام به شعار نویسی در ناکجا آباد می کنند تا دستگاه تبلیغاتی رجوی بتواند از آن استفاده کند .
اما در انتها باید به این نکته اشاره کنیم که آیا فرقه تروریستی رجوی در این سالها دستاوردی داشته است ؟ باید اذعان داشت با تمام تبلیغاتی که مریم رجوی به راه انداخته تازه به این نتیجه رسیدند و افتخار می کنند که سرود ای ایران از منازل مردم پخش شده است و یا صدای آنرا از موبایل پخش کرده و چراغهای روشن خانه های مردم را نشان می دهند و مدعی می شوند که دارند سرود ای ایران را پخش می کنند . باید به رجوی ابله گفت آیا پخش کردن سرود ای ایران برای شما پیروزی بحساب می آید ؟ این سرود خیلی از مواقع از رادیو و تلویزیون ایران هم پخش می شود چرا اکنون به یکباره به یاد این سرود افتادید که خود جای بحث دارد .
باید به مریم رجوی و دار و دسته کثیف وی تبریک گفت که این همه سال شعار به اصطلاح سرنگونی دادند و اکنون به نقطه ای رسیدید که پخش یک سرود اینقدر شما را خوشحال می کند؟
تمام این بالا پریدنهای میمون وار مریم رجوی نشان از تهی بودن استراتژی رجوی می باشد که این گونه با پخش یک سرود دلش را برای بقاء صابون می زند تا شاید به نیروهای وارفته و پیر و پاتال خود روحیه بدهد اما دیگر دوران فریبکاری گذشته است .
هادی شبانی