مریم رجوی ، همسر سوم مسعود رجوی ، در سایت خودش در مطلبی نوشته است :
بحث در مورد ویروس کرونا یک بحث جهانی و بین المللی است که علل و عوامل شیوع مختلفی دارد که در این میان ایران از لحاظ آمار تلفات، یکی از کشورهای میانه است و نه پیشرو.
شروع و شیوع این بیماری هم از ایران نبوده است و به راحتی می توان از اینترنت در مورد ریشه ها و علل شیوع این بیماری، سرچ کرد و بیشتر اطلاعات کسب نمود، اما اینکه مریم رجوی انگشت اتهام به سمت این و آن دراز می کند، نشانگر سرباز کردن بحران های بیشمار درون تشکیلاتی اش است که سعی در صدور این بحران به سمت بیرون تشکیلات را دارد!
حال این بحران زائی مرا به یاد صحبت های مسعود رجوی پس از شکست در عملیات فروغ انداخت که در آن نشست با وقاحت و دریدگی خاص خودش تقصیر این شکست بزرگ را فقط به گردن اعضای نگون بخت می انداخت .
درهمین رابطه می خواهم از صحبت های اتفاقی خود با یک سرهنگ مجرب و باتجربه ی ارتش کمک بگیرم.
همین چند روز پیش با یک سرهنگ بازنشسته ارتش صحبت می کردم ، او که می دانست من سابقا عضو مجاهدین بودم ، با تعجب می پرسید :
” یعنی رهبر این مجاهدین نمی دانست که این روش حمله نظامی به یک کشور، از یک جاده ی صاف و در دید کامل ، با این عده ی قلیل و ادوات سبک، یک خودکشی نظامی است ؟!”
او که از حاضران در صحنه ی عملیات مرصاد ( مجاهدین به این عملیات فروغ جاویدان، می گویند)، بود می گفت : یک فرد نظامی عادی و بدون سابقه هم ، بخوبی می داند که این شیوه ی حمله نظامی ، فقط به کشتن دادن یک عده انسان ناآگاه و شستشوی مغزی شده است !
این سرهنگ ارتشی، اضافه می کرد:
” در صحنه ی عملیات مرصاد ، ما اشراف کامل به تنها مسیر ورود مجاهدین داشتیم ، در ابتدا اصلا باور نمی کردیم که اینها فقط تلاش داشته باشند که از یک جاده ی آسفالت عملیات خود را پیش ببرند و منتظر حمله وتهاجم آنها از محورهای دیگر بودیم ، اما با کمال تعجب می دیدیم که آنها فقط این راه آسفالت را پیش گرفتند و می خواهند به زور این مسیر را باز کنند! عملیات اینها مثل لجبازی بچه ی کوچکی می ماند که می خواهد یک درب قفل شده را به زور بازوی کودکانه ی خود بشکند واز آن عبور کند! مجاهدین در صحنه پس از اولین مقاومت و پاتک ما ، درمانده و مفلوک شده، اما با تمام نیروی خود سعی می کردند که از تنگه عبور کنند! که در محاسبات نظامی امری محال و غیرممکن بود، اما با کمال تعجب بر انجام این کار اصرار داشتند، وقتی هم واقعیت های صحنه را دیدند، فقط به فکر فرار از صحنه و عقب نشینی بودند، که دیگر دیر شده بود و ما دیگر آنها را قیچی کرده بودیم و فرار هم امکان نداشت، فرمانده ی اینها حتی فرمان عقب نشینی را هم خیلی دیر صادر کرد!!! گوئی که یک دشمن، پشت میکروفن دستورات آنها بود و قصد براه انداختن یک حمام خون از نیروهای خودی اش را داشت!”
مسعود رجوی در نشست جمع بندی بعد از این عملیات در پادگان اشرف، پس از به کشتن دادن هزاران نفر با رذالتی بی حد و حصر، علت نرفتن به تهران را به گردن افراد باقیمانده انداخت. این نشست در شرایطی برگزار شد که بیش از 90 درصد افراد باقیمانده فرقه، مجروح بودند و هنوز آمار دقیقی هم از کشته ها در دست نبود.!!!
مسعود رجوی ۱۲ روز پس از عملیات فروغ جاویدان در ۱۸ مرداد ۱۳۶۷ و در نشست توجیهی و جمعبندی در پایگاه اشرف، دلیل شکست سازمان در این عملیات را نداشتن بینش توحیدی پرسنل دانسته و گفت:
” چون افراد به همسران و خانواده وابسته بودند ما پیروز نشدیم!!!”
و این زمینه ای شد برای شروع یک اقدام جنایتکارانه دیگر بنام « انقلاب ایدئولوژیک ».
سرانجام نیروهای نظامی ایران، در روز پنجم مرداد عملیات مرصاد را با رمز یا علی بن ابیطالب (ع) در ساعت ۲۳ پنجم مرداد ماه با همکاری قرارگاه نجف، قرارگاه رمضان، یگانهای لشکر ۵۷، لشکر ۹، لشکر ۶۵، لشکر ۵۵، لشکر علی بن ابیطالب، لشکر ۳۲، لشکر ۲۷، لشکر ۵ نصر، تیپ مسلم بن عقیل، انجام دادند و از سه جناح اصلی و یک جناح فرعی نیروهای سازمان مورد هجوم قرار گرفتند. درنهایت طی چندین ساعت، صدها تن از نیروهای سازمان مجاهدین خلق کشته و مابقی مجبور به عقبنشینی شدند. نیروهای مستقر در مناطق مرزی و تنگه پاطاق نیز با بستن راه عبور نیروهای سازمان، تعداد زیادی از آنان را منهدم کردند و به تعقیب آنان پرداختند. عملیات تعقیب و دستگیری نیروهای سازمان تا چند روز بعد از عملیات مرصاد به طول انجامید. بدین ترتیب تهاجم نظامی سازمان مجاهدین خلق در هم شکست. مسعود رجوی در نشست جمعبندی در پایگاه اشرف، دلیل شکست سازمان در این عملیات را وابسته بودن اعضاء به زن و زندگی عنوان کرد و از استراتژی ابلهانه ی خود دفاع کرد!
رجوی با دست آویز قرار دادن این موضوع، کمتر از یک سال بعد وجود خانواده و همسر را در سازمان ممنوع اعلام و تمام افراد متاهل را مجبور به طلاق همسرانشان نمود و برای بهره کشی بیشتر از اعضای فرقه، فرزندان آنها را از آنان گرفته و به خارج فرستاد و به این ترتیب قصد کرد راه را برای اسارت همیشگی اعضا هموار نماید، همه ی همسران و زنان مطلقه را نیز به عقد خود درآورد و در حریم خود قرار داد!!
تشبثات امروز مریم رجوی هم از همان سرچشمه ی متعفن و گنداب مسعود رجوی ، نشات می گیرد، که فقط بلد بود همیشه دیگران را مقصر حوادث پیش آمده نشان بدهد.
فرید
سلام فرید عزیز خوب بود از نقش تعیین کننده ارتش مخصوصا هوانیروزهم دراین عملیات میگفتید .مرصاد تنها عملیات ارتش بود که باپیروزی بالای ۹۵درصد به نتیجه رسید.شما میگویید بایک سرهنگ ارتشی مصاحبه کردم انگاه اسم یگانهای سپاه را می اورید ایا ان سرهنگ خودش تنها در عملیات بوده ؟ متشکرم
آن سرهنگ خودفروشی بوده شمااگرقصداختلاف افکنی نداری دوباره مطالعه کن بنده درعملیات حضورداشتم سرهنگ درست وعاطی گفتند هیچ ادم عاقلی اینگونه حمله نمیکنه البته وقتی خدابخواهدخائنین راننده کندچشمانشان را اینگونه میبنددمنافقین برای کمک بصدام به وطن مادرش آن خیانتهاکردندحقشان همین بودبایدهمه سوزانده میشدندهمه میدانستندرجوی مزدورصدام هست حالامیگه فریب خوردیم بنده شخصادختری رادروالفجرده درسنگرعراقیهاپیداکردیم که بقصدپیوستن بمن بمنافقین گیرعراقیهاافتاده بودودرسنگرهاتوسط سربازان عراقی دست بدست میشدوبارهاموردتجاوزقرارگرفته بودولی برای ما دومتر زبان درآوردم فحاشی میکردوازعراقیهاحمایت میکردو. ..