سران فرقه ی رجوی، از افشاگری های یک جداشده و یک منتقد ، به جلز و ولز افتادند و در غار آلبانی ، به سوز و گداز پرداختند! که آی ایرج مصداقی ، آی …
دراین میان از بریده هائی مثل حسن ظریف و حسین فارسی، که در نشست های داخلی سازمان، از خیانت های خود در زندان های ایران ، بسیار گفتند و اینکه در زندان به واقعیاتی رسیدند که آزاد شدند و همگان می دانیم که این توابین آزاد شده ، اثبات کردند که رجوی برحق نیست و مبارزه اش هم اصولی نبوده و حقانیت ندارد و بعد آزاد شدند! سپس، بریده ، نادم و کشان کشان خود را به اشرف رساندند!
اگر همین ناپاکان ، در راه و رسم و خود صداقت داشتند، به قول خودشان باید در زندان ، اعدام می شدند! پس الان صحبت از مبارزه و پایمردی و … کشک است و بس ، چرا که این ها زمانی که درون گود بودند، از همه چیز و همه کس بریده بودند و اظهار پشیمانی و ندامت کرده بودند!
الان هم در اشرف 3 ! به زعم خود مامنی امن یافتند، شیر شدند و از این مخفیگاه به سنگ پرانی و عربده کشی مشغول هستند!
همین آقای حسن ظریف ! کسی بود که برادر خود محمود ظریف را که جوانی پرشور و با نشاط بود ، با فریب و نیرنگ به دنبال خود به اشرف در عراق کشانید و بنده خدا ، از همان روز اول درخواست خروج و برگشت داشت ، اما این نابرادر، هر بار محمود را از رفتن ، پشیمان می کرد و اینکه بزودی به یک کشور خارج خواهیم رفت و از این عراق نجات پیدا خواهی کرد! الان هم از آقای محمود ظریف ، برادر کوچک حسن ! خبری نیست و معلوم نیست چه بلائی بر سرش آوردند!
بیچاره محمود ظریف که دستی هم در خیاطی داشت ، بیشتر اوقات خود را در همان خیاط خانه قرارگاه صرف می کرد و به دوخت و دوز مشغول بود!
حسن ظریف ، بریده و مزدوری است که به برادر خودش رحم نکرده است! پس انتظار نیست که از افشاگری های ایرج مصداقی هم چنین آشفته نگردد!
امروز ایرج مصداقی همان حرفهای امثال محمود ظریف (برادر کوچک حسن) را میگوید!
مگر این آقای مصداقی چه گفته که اینچنین سرتاپای سازمان را به لرزه انداخته است ؟
مصداقی گفته است که : واقعا این مسعود رجوی دچار متوهمی دیوانه وار است و به زمین و زمان فرمان می دهد!
رهبری که توان ایستادن در برابر طوفان ها را نداشت و با اولین شلیک مخفی شد، نباید مدعی میدان باشد!
مسعود رجوی که همیشه از راه و رسم امام حسین دم می زد! باید جواب دهد کجا امام حسین (ع) ، از میدان رزم فرار کرده بود؟
دفاع از رهبری مثل مسعود رجوی ، ننگ است و عار!
صحبت از چنین کسی که توهم رهبری بر کل جهان را دارد، آیا جنون نیست ؟ اگر جنون نیست ، پس چیست؟
امثال حسن ظریف که عمری را بعنوان بریده زندگی کرده اند و سپس برای هویت یابی کاذب ، عازم اشرف شدند ، باید بدانند که نمی توانند برای همیشه از خود ، فرار کنند!
همین حسین فارسی بریده ای بود که در ایران عرصه را بر خود تنگ دیده و برای فرار از نگاههای دوست و فامیل که یک بریده است ، عازم عراق شد!
طبق نظر رجوی این بریده ها باید بدانند که اگر اعدام نشدند، پس یعنی دچار خیانت و لغزش شدند!
رهبر بریده تر از خودشان هم باید بداند که امثال حسن ظریف و حسین فارسی ، یکبار از امتحان ارادت به رجوی ، سربلند بیرون نیامدند و این امر ممکن است تکرار شود، پس رجوی نباید روی این اسب وقاطرهای بازنده شرط بندی کند!
زندانی آزاده و آزاد مرد کسی بود که به رجوی نه گفت ! ننگ رجوی را نپذیرفت! محمد علی رحیمی با اسم مستعار سپهر! در تشکیلات وقتی چهره ی اصلی رجوی را دید، در اولین فرصت با قدی افراشته و سربلند ، جلوی رجوی ایستاد! خود این بریده ها می دانند که محمد علی رحیمی (سپهر) که بود و جلوی او تا زانو خم می شدند! گرچه همین دو شخص ، یعنی حسن ظریف و حسین فارسی ، خود می دانند که چه حمله وهجوم هائی به سپهر کردند و جزو کسانی بودند که به صورت او سیلی زدند!
امروز هم از پشت حصارهای اشرف 3 ، یقه درانی می کنند که آی ال می کنیم و آی بل می کنیم !
تاریخ نشان داده است که امثال حسن ظریف و حسین فارسی ، فرومایگانی هستند که باد به هر سمتی بوزند، کوک سمت باد می شوند! امروز هم می دانند که اگر از آخرین دستاویزی هم که پیدا کردند، دست بکشند، باید دنبال چادری بگردند و سر کنند ، تا خود را از دید مردمان ، مخفی نگه دارند… اشرف 3 جای کسانی است که از خود فرار می کنند… اما همین افراد باید بدانند که راه باز است و می توانند همین امروز با یک ” نه گفتن ” خود را آزاد کرده و با افشای حقایق و جنایات رجوی ، خود را از عذاب وجدان نجات بدهند!
فرید