نفرات برای شلیک کلاش آموزش ندیده بودند و برای نبرد دستشان کلاش بود!

عملیات فروغ جاویدان و علت های آن

قبل از آن که به بررسی زوایای دیگر این عملیات بپردازیم باید  حرف های مسعود رجوی درآن نشست ها را نقد کنیم تا واقعیت های آن تراژدی روشن شود.

درست 32 سال پیش در چنین روزهایی در سازمان ملل بحث آتش بس ایران وعراق و امضای قرارداد صلح بر زبان ها بود و برای امضاء آن آتش بس و امضای قرارداد صلح یک هفته مهلت تعیین کردند.

درهــمان روزها مسعود رجوی از ارباب خود درخواست عملیات می کند و این را صدام قبول می کند .

مسعود درتحلیل های خود تصور نمی کرد که جنگ ایران و عراق به آتش بس بیانجامد وخود نیز می دانست که ارتش او زاییده جنگ می باشد. بنابراین درمرداد سال 67 رجوی با موافقت ارباب خود نفرات را به قتل گاه فرستاد واین مزدوری رجوی به صدام را نشان می داد .
اما مسعود رجوی در آن نشست های توجیهی چنین می گفت: “ ما اگر امروز نرویم فردا دیر خواهد شد . ما دریک طرح ارتجاعی و بورژوازی، قرار گرفتیم و می خواهند ما را از بین ببرند وآن حرف های اضداد که به ما می گویند آنها( سازمان مجاهدین ) زائیده جنگ ایران وعراق هستند درست از آب درآید و ما باید تا قلب ایران با سرعت حداکثری حرکت کنیم ومن این اجازه را از سید رئیس (صدام) گرفتم وخواهیم رفت .

مسعود رجوی سه روز نشست توجیهی گذاشت که درآن برای روحیه دادن به نیروها تمام مسئولان هر شهر را معرفی کرد .

مسعود رجوی در آن زمان هم بین دو چیز مانده بود و درسر داشت که بعد ازآتش بس کاری کند تا از دست نیروهای ناراضی خلاص شود و آن نیروها که علناً مخالف رجوی بودند مثل علی زرکش .

باید کاری می کرد تا صدای مخالف ها خاموش شود و همان کار را کرد و در همان میدان علی زرکش کشته می شود آن هم به دست خودی و این نشانگر یک واقعیت بود. باید رجوی تمام نفرات را به صحنه می فرستاد تا کشته شوند و ایشان بعد از آن به یاد آنها اشک تمساح جاری می کرد .

به قول مسعود رجوی استراژی ما جنگ می باشد و ما چون مستقیم نمی توانیم جنگ کنیم می باید شکاف ها را پیدا کنیم و از آن محل بجنگیم ، رجوی درآن شرایط با منطق برای جنگ نیامد که ما از شکست آن و یا از پیروزی آن صحبت کنیم مسعود از دید خلاصی از نیروها و حرف های اضداد ( مخالف خود) به جنگ آمد وعلت های آن هم در زیر می آورم .
کدام ارتش نیروهای خود را بدون هیچ آموزش نظامی به صحنه جنگ می فرستد درحالی که رجوی هواداران خود را از خارجه به عراق فرستاد وبدون آموزش روانه ی جنگ کرد .
کدام نیرو را تا حالا دیده اید که آموزش یک سلاح را ندیده باشد اما آن سلاح را با خود به میدان جنگ بیاورد به گفته خود رجوی نفرات آموزش تانک ندیده بودند ولی درصحنه تانک داشتند .

کدام نیرو را دیده اید که تا قبل از عملیات فقط کار کنند وهمان روز روانه جنگ شوند، رجوی این کار را کرد .

به گفته خود نیروها که از آن صحنه سالم بر گشته بودند می گفت ما شب به مرز رسیدیم وصبح با کمک ارتش صدام که آتش تهیه را ریخت ما خط را باز کردیم وبه تنگه چهار زبر رسیدیم وقتی درآن محل ساکن شدیم نفرات آن قدر خسته بودند که درهر نقطه می نشستند خوابشان می گرفت .

یا بیان می کردند ما تانک داشتیم اما بلد نبودیم که از آن استفاده کنیم واین خود باعث شد که ما انرژی بیشتری برای جابجایی آنها بگذاریم ویا خودرو که از مهمات پر بودند راننده آنها بلد نبود که چطوری ایفا را دنده عقب براند وناچار بودند خودروها را پراکنده دریک ستون قرار دهند واین امر باعث شد تمام خودروها دریک روز هدف قرار گیرند ویا نفرات برای شلیک کلاش آموزش ندیده بودند و برای نبرد دستشان کلاش بود.

آیا این علت ها واقعیت ماهیت رجوی را نشان نمی دهد که نیروهای خود را چطور وبا چه زبانی وچطوری به میدان روانه می کرد تا از آنها شهید سازی کند وبرای ادامه راه خود نفرات را چطور با خود همراه کند. اگر رجوی دنبال پیروزی بود درآن شرایط اساساً به عملیات فروغ جاویدان نمی آمد .
رجوی به گفته خود بعداز دو روز فرمان عقب نشینی را داد وآن هم به خاطر نفرات نبود وایشان برای نشان دادن اینکه من فقط به خاطر شما فرمان عقب نشینی دادم و دل نیروها را خوش کند.

رجوی بدنه سازمان را می خواست درآن عملیات از بین ببرد تا کسی بعد از آتش بس از سازمان به خارجه قدم نگذارد وچون اندک نفرات ماندند رجوی دریک جمع بندی بعداز این عملیات که هنوز خیلی ها مجروح بودند شکست خود را اینطور بیان کرد که من هرچه داشتم دراخلاص او قرار دادم ولی شما در صندوقچه خود برای خودتان چیزهای را حفظ کردید وآن باعث شد ما شکست بخوریم .
منظور رجوی از صندوقچه همان نشست تنگه وتوحید شد که می گفت شما به خاطر اینکه زنده بمانید وزندگی کنید تمام عیار جنگ نکردید وبا این کار می خواست یک تیر را به دونشان بزند با تمام شیادی شکست خود را به گردن نفرات انداخت و دومی اینکه طلاق را مطرح کرد تا بتواند جلو ریزش را درسازمان بگیرید وهمان شد هنوز هم بعضی ها که سالهای سال را درآن فرقه بودند نتوانستند ازآن مغز شویی احیا شوند ومثل برده درخدمت فرقه هستند.

بلی ، رجوی دراین سالها فرقه ای ساخت که امروز از آن فرقه یک جمله بر زبان ها جاری است. سران فرقه رجوی نفرات درآلبانی را درحصارخود گرفتند وبه آنها اجازه تصمیم گیری را نمی دهند واین آینده آن گروه است که می گفت با یک ضربه کشنده رژیم را سرنگون خواهیم کرد ولی هنوز به آن حرف خود نرسیده است آن روز ارباب فقط صدام بود ولی امروز عربستان و آمریکا هم علنی حمایت دارند وخود رجوی ها از این بابت خوشحال است.

رجوی سالها اسامی آمارفوتی های مهم را اعلام نکرد تا اینکه درسال 78 درنسشت گفت ما ترس داشتیم از فوت بچه ها مثل محمد خیابانی ( برادر موسی خیابانی) و… شاید فوت نکردن ودستگیر شدن به همین خاطر تا امروز درنشریه و غیره بر نام آن آنها تیز نکرده بودیم درست است .
در هر صورت، ازدل این عملیات رسوا وخائنانه ،همان طلاق های ایئولوژیک و رقص رهایی بیرون زد و دیگر هیچ!
سیروس غضنفری

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا