من و برادرم در دام مجاهدین خلق در پاکستان

مصاحبه بسیار مفید و ارزنده ای بود. شاهدی زنده بر جنایات فرقه رجوی، سخن گفت. به نظر من علت این که این آقا با فرقه همراه نشده بود این بود که در زندگی سختی بسیار کشیده بود و با بد و خوب روزگار آشناتر بود. همچنین از سرنوشت مبهم پدرش عبرت گرفته بود. امید که جوانان ما یاد بگیرند که قدرت “نه گفتن” داشته باشند. بزرگترین درسی که خانواده می تواند به فرزند بدهد این است که توانایی نه گفتن را به او بیاموزد که متاسفانه علت بسیاری از شکست ها این است که افراد نمی توانند در برابر پیشنهادات و تقاضاهای ارائه شده پاسخ منفی بدهند.
این آقا در ابتدای راه به عشق دیدن پدرش و رهایی از بیماری، راهی این سفر پر خطر شد. ولی وقتی دید که صدای پدرش را هم نمی تواند بشنود به عقل خود رجوع کرد و از توان “نه گفتن” به خوبی استفاده نمود و در برابر فشارهای فرقه استقامت کرد. من از انجمن نجات خوزستان خواهش می کنم که در صورت امکان با پدر و برادر این آقا هم مصاحبه کنند تا پرده از جنایات فرقه رجوی بردارند.