«اعضای فرقه هرگز نمیخندند. حس شوخ طبعی ندارند. شوخ طبعی چیزی انسانی است و آن ها هیچ مهارت خلاقانه طبیعی برای بامزه بودن ندارند. درست مثل هوش مصنوعی.»
این جمله ها را خانم لورن پریتچارد در ویدئویی در صفحه یوتیوب خود میگوید. فارغ از اینکه این فرد کیست و تخصص او چیست جملاتش یادآور جملات مشابهی است که همین چند روز پیش از زبان یکی از اعضای جدا شده از تشکیلات مجاهدین خلق شنیدیم.
در گزارش اخیر بی بی سی با عنوان «اسارت در اسارت» درباره اسرای جنگ ایران و عراق که به مجاهدین خلق پیوستند، ادوارد ترومادو یکی از کسانی است که مورد مصاحبه قرار می گیرد.
او که در سال 1359 در اوایل جنگ ایران و عراق در حالی که در روزهای پایانی خدمت سربازی بود به اسارت نیروهای عراقی درآمد. به گزارش ژیار گل از بی بی سی، ادوارد 9 سال در اردوگاههای اسرای عراق بود و پس از آن در سال 1368 به تشکیلات مجاهدین خلق در عراق پیوست و مدت کوتاهی پس از آنکه وارد اشرف شد تفاوت های عجیب میان مناسبات درون تشکیلات مجاهدین خلق با جهان بیرون را درک کرد.
او در این باره می گوید: «من 12 سال با مجاهدین بودم و در این 12 سال هزاران بار غبطه خوردم به دوران اسارت.»
چرا او به شرایط پر از خشونت و کمبود در اردوگاه های اسرا غبطه می خورد؟
پاسخ او روشن است: « ما تو اسارت علی رغم تمام فشارها، تمام محدودیت ها و کتک هایی که میخوردیم ولی همیشه با شوخی و خنده گذر میکرد عمرمون. منتها تو مجاهدین متاسفانه اصلا خندیدن ممنوع بود، نمیشد بخندی تو مجاهدین، اگر دو نفر دور هم جمع میشدن میگفتن محفل زدید…»
سران فرقه ها دست کم سعی دارند که از افرادشان ربات هایی با هوش مصنوعی بسازند. اما بنا به ذات و غریزه انسانی معمولا تلاش های سران فرقه های مخربی چون مجاهدین خلق نتیجه معکوس میدهد. چنانکه درباره رژیمهای استبدادی در زمان سلطه کمونیسم در روسیه و کشورهای بلوک شرق نیز شاهد آن بوده ایم.
اسعد اردلان نویسنده کتاب «طنز سرخ» در کتاب خود میکوشد با استفاده از نمونههای جوکها و کارتونهایی که در دوران سلطه کمونیسم در کشورهای بلوک شرق متداول بوده است، نشانههایی از جامعه و فرهنگ سیاسی اروپای شرقی و روسیه را به دست دهد. به باور وی، ادبیات مخفی مردمی که در حکومتهای خودکامه روسیه و اروپای شرقی از بیان آزاد گفتار و نوشتار محروم شده بودند، تبدیل به نوعی زبان مخفی شده بود. این زبان مخفی را سران تشکیلات مجاهدین خلق «محفل» می نامند.
در نظام های بسته استبدادی طنز و خنده قویترین رسانهای است که در هر کوی و برزن در اختیار همه قرار دارد. اردلان معتقد است که رژیم کمونیسم به یک ماشین تولید طنز تبدیل شده بود، تئوریهای اقتصادی و سیستم سرکوب، وضعیت خندهآور دائمی ایجاد کرده بودند.
چنانچه اردلان نیز بر آن تاکید می کند، در نظام های استبدادی در غیاب نظرسنجی آزاد افکار عمومی و رسانههای بیطرف، از طریق طنزها به واکنشهای مردم نسبت به سیاستهای حاکمان پی برده میشد. این طنز مخفی یا محفلی علاوه بر آنکه موجب ایجاد پیوندهای اجتماعی میان اعضای آن ساختار بسته ایدئولوژِیک است از نشاط اجتماعی نیز پاسداری کرده و از مسخ افراد در ایدئولوژی و مرام تشکیلاتی جلوگیری میکند.
از این رو سران تشکیلات مجاهدین خلق برای حفظ نیروها در چارچوب هرم تشکیلاتی فرقه، نیاز دارند که به طرق مختلف از سرایت طنز و خنده در میان اعضا جلوگیری کنند. ربات هایی با ذهن شستشو شده و خلاقیت نابود شده به سادگی می توانند از قدرت مطلق رهبری مسعود رجوی تبعیت کنند. آن ها اگر لازم بشود هر گونه خصلت انسانی را در خود تکذیب می کنند حتی به مقابل دوربین تلوزیون تشکیلات می آیند و عشق به خانواده خود را انکار می کنند اما مهم آن است که در لایه های پنهان مناسبات انسانی یعنی در محفل ها چه میگذرد . اتاق فکر هر انسان آزادترین جای جهان است.
مزدا پارسی