نوشتن مطالبی که طی آن ادعا شود که همگی اسرا و فریب خوردگان رجوی با اراده و تمنای قلبی خود باین سازمان جهنمی پیوسته و هیچ فشار وتطمیعی درمورد آنها اعمال نشده، باب روز رسانه های رجوی است.
دریکی ازاین نوشته ها که با امضای مادری است که دراین تشکیلات فرقوی زندگی میکند ، چنین آمده است :
” مجاهدین افراد فداکار جامعه بودند که هیچ چیزی را برای خودشان نمیخواستند و از همه امکانات و رفاه و آرامشی که میتوانستند از آن بهرهمند باشند، آگاهانه گذشته بودند…برای وصل شدن به مجاهدین باید از فرزندانم میگذشتم و این برایم بسیار مشکل بود. وجود دردهای بزرگتری در جامعه و مسئولیتی که از این وضعیت بر دوش خود میدیدیم، باعث شد که با انگیزه آزادی و رفاه مردم پا در مسیر مجاهدت گذاشتم “.
بعضا ممکن است چنین باشد وافرادی یافت شوند که واقعا صادق بودند ومیخواستند به وطن خود خدمت کنند که صد افسوس ازسر سادگی وعدم هضم پیچیدگی های زمان ، سوراخ دعا را گم کرده وخود را دچار افسون رجوی کرده و درخدمت دشمنان مردم قرار گیرند ونه تنها به وطن خود خدمت نکنند، بلکه تسلیم محض امیال کثیف مسعود شده وسراز وادی خیانت به میهن درآورند.
اینجاست که این نظر که بدون داشتن سواد ومعلومات کافی پیوستن به جریانی ممکن است کار را بجای باریک کشانده ونتیجه ی این راه سیر صعودی بسوی خیانت به ملک وملت باشد.
سئوال این است که این خانم، با پیوستن به رجوی که در همان گام های اول ازدست دادن شخصیت و آرزوهای گاها نیک خود بوده ، چه کمکی به رفاه مردم و حل دردهای جامعه داشته است؟!
قدر مسلم اینکه ، پیوستن های اینچنینی ، برعلیه مصالح ملی وبنفع دشمنان ریز ودرشت مردم ایران بوده است!
دوباره :
” در هنگام خروج از کشور برای پیوستن به مجاهدین، فرزند بزرگترم را نزد خانواده سپردم و خود را همراه دو فرزند کوچکترم به قرارگاه اشرف رساندم. به محض ورود به مقر مجاهدین، زندگی جمعی و یکسانی آنها خیلی برایم جاذبه داشت…دوسال بعد از ورودم به اشرف، جنگ خلیج فارس و بمبارانهای شدید آغاز شد. برای حفظ جان کودکان، آنها را به کشورهای دیگر منتقل کردم. در مسیر مبارزه برای آزادی مردم ایران در هر مرحله باید قیمت آنرا هرچه باشد، بدهیم. اینطور بود که علیرغم عشق و عواطفم به فرزندانم، از این مرحله نیز با سربلندی عبورکردم “.
به عمق ضمیر خودت که نظر بیاندازی، درخواهی یافت که این جاذبه شبیه داغ کردن خر بود که بدون نزدیکی زیاد به آن، جالب مینماید و من مطمئنا میدانم که شما درعرض مدت کوتاهی ، سراب بودن این راه رفته ات را درک کردی و وقتی خواستی کاری انجام بدهی وخلاص گردی، کار ازکار گذشته بود .
دیگر اینکه این خودت نبودی که بچه هایت را به خارج فرستادی.
این کار رجوی بود وبرای فراهم کردن مقدمات طلاق های اجباری وبرهم زدن اساس خانواده ها وبی پشتیبان کردن مردان وزنان گرفتار شده درچنبره ی تشکیلات بود وتو کاره ای نبودی که ازاین کار احساس سربلندی هم بکنی.
سپس :
” من و همه مجاهدین طی۴۰سال آوارگی، بیخانمانی، بمباران، جنگ روانی با بلندگوهای بسیار زیاد و با صدای گوشخراش عربدهکشی مزدوران اجیرشده آخوندها که ما را صبح تا شب تهدید میکردند و فشار لیست گذاری مجاهدین توسط دولتهای غربی و آمریکا… را پشت سر گذاشتیم. مگر جز با ایمان و اعتقاد کامل به راه و آرمانمان میتوانستیم دوام بیاوریم؟ ما چون کوه ایستادهایم و ذرهای سستی و ذلت در ادامه مسیر مبارزهمان نداریم و نخواهیم داشت تا حق این مردم را نگیریم ازپای نخواهیم نشست “.
برای تک تک شما ها ، اطلاق عنوان تروریستی که پیآمدش عدم صدور ویزا باین یا آن کشور بود ، اهمیتی نداشت و امثال تو بدون آنهم مانعی بنام مسعود رجوی با آن برج وباروها ونگهبانی های چند لایه اش ، قدرت تکان خوردن ومسافرت را ازدست تان گرفته بود.
ونیز، بلندگوهای موج شکن مسعود ومریم ، صدایی بسیار غلیظ تر داشت وتخم کین ونفرت میپراکندند دربرابر بلند گوهای خانواده ها که اجازه ی ملاقات نداشتند وبا استفاده ازاین وسیله درصدد رساندن ناله های جگر خراش خود به بچه هایشان بودند.
همچنین :
” ما مجاهدین نه برای زندگی عادی که برای ادامه مبارزه و با عزم بیشتر برای جنگ صدبرابر به آلبانی آمدیم ولی دشمن میخواست با سمپاشیهایش ذهن فرزندانم را نسبت به مجاهدین خراب کند.اما موضوع اصلی من و فرزندانم نیست، نبرد بین ارتجاع هار و مقاومت چند دهه مجاهدین است “.
شما شخصا ممکن است که خوشحال هستید که به آلبانی آمده واز ناامنی های عراق خلاص شدید. ولی رهبرانتان تا آخرین نفس دربرابر این انتقال مقاومت کرده وسرانجام با همت خانواده ها و رغبت شدید دولت عراق که کشورش را نا امن میکردید، مجبور به ترک عراق شدید و جنگ صدبرابرتان چیزی جز نشستن پای کامپیوتر و نشر اکاذیب وایجاد کینه وکدورت وکمک به دشمنان خلق قهرمان ایران ، نیست. کاری که یک گروه متشکل 50 نفره هم میتواند انجام دهد. بخصوص که پول عربستان کمک تکنیکی و … زاید الوصفی برای باند رجوی میکند که پرسروصداتر پارس کند!
همینطور :
” دوران تیره و تار مردم ایران با وجود آلترناتیو و رهبری ذیصلاح چون خواهر مریم و برادرمسعود به صبح پیروزی نزدیک میشود. دوران ظلم و ستم ننگین این جنایتکاران به سر آمده است “.
مسعود و مریم بعنوان دجال ترین ومنفورترین اشخاصی هستند که شناسنامه ی ایرانی دارند وبنابراین هیچ صحبتی ازآلترناتیو مردمی بودن انها درکار نیست.
ثانیا شانس شما درآلترناتیو ضد انقلابی بودن(آلترناتیو امریکائی ) هم بسیار کمتر از رقبای ضد مردمی تان است وبیجهت این مطاع بنجل خود را به چشم این و آن نکشید.
نوید