به حتم و یقین می توان گفت که جداشدگان از سازمان مجاهدین، مظلوم ترین قشری هستند که هرگز نتوانستند آنطور که باید و شاید ، بطور رسمی سازمان را از بابت جنایات بیشمارش در حق آنها، پای میز محاکمه بکشانند!
اکثر جداشدگان سالهای زیادی از عمرشان و البته بهترین دوران عمرشان را در فرقه از دست دادند، امروز دیگر اظهر من الشمس است که ناپدید شدگان اجباری بودند که در یک فرقه ی مخوف مذهبی- سیاسی گرفتار شده بودند!
کدام محکمه ای در جهان کوشیده است که این حقوق از دست رفته ی آنان را بستاند؟!
همه ی جداشدگان ( بیش از 90% آنها) در سازمان زندانی و شکنجه شدند، این عدد به هیچ عنوان اغراق نیست، همیشه جداشدگان ازجنایات رجوی ها کم گفتند و نه بیش!
این واقعیت خیلی درست است که هرگز و هیچ کس، نخواهد توانست ابعاد جنایات سازمان در حق جداشدگان را درک کند، چرا که برای درک مفهوم دقیق تری از این امر ، می بایست در سازمان بود و از نزدیک و با گوشت و پوست خود حس کرد که چگونه رجوی ها ، ذره ذره همه را آب می کنند و در دستگاه استبدادی خود مطیع می سازند!
اما جداشدگان از روستاهای کوچک ، از خانواده هائی که در دورافتاده ترین روستاها زندگی می کردند، از طریق محافل کوچک خانوادگی ، از دانشگاههای کوچک و بزرگ، در ملاقات های بسیار پرتعداد خود با اقشار مختلف مردم و … دست از افشاگری های خود علیه سازمان برنداشتند!
در واقع جداشدگان از شیوه های مویرگی استفاده می کنند تا جنایات رجوی ها را افشاء کنند، شاید تا کنون اجازه ی طرح در محافل بزرگ را نیافتند، اما هر مکان و هر جائی را برای برملا سازی جنایات رهبران سازمان و بطورخاص مریم و مسعود رجوی ، از دست ندادند!
البته این رسواسازی ها، تا به آخر ادامه خواهد داشت، امروزه دیگر به یمن تلاشهای جداشدگان، رسوائی رهبران این سازمان وطن فروش بحدی شده است که در کوچه و بازار اگر حرفی از این سازمان جهنمی به میان بیاید، عامه ی مردم این سازمان را لعن و نفرین می کنند و می گویند که بچه های مردم را بدبخت کردند!
در واقع آئین و آدابی مرسوم شده است که جداشدگان ( به مفهوم تجربه کنندگان جنایات رجوی ها) تبدیل به نقل کنندگان جنایات رجوی ها شدند، هر خانواده ای که می خواهد اطلاعات دقیقی از وضعیت و سبک زندگی فرزندش در فرقه ی رجوی داشته باشد به جداشدگان مراجعه می کند. در واقع صحبت های جداشدگان به مرجعی تبدیل شده است که گویای دقیق مناسبات جاری در فرقه ی رجوی می باشد، قسمتی از امورمربوط به فرقه ی رجوی در ایران که در واقع اموری برون مرزی محسوب می شود ، توسط جداشدگان انجام می شود و جداشدگان از سازمان، انجام آن را به صورت خودجوش و داوطلبانه در دست گرفتند، شاید چندسال قبل خانواده ها برای تفحص و تحقیق پیرامون وضعیت فرزندانشان ، به اداراتی نظیر وزارت امور خارجه ، صلیب سرخ جهانی ، هلال احمر ، امور گمشدگان و نظایر آن مراجعه می کردند، اما امروزه این مهم از وظایف یک N.G.O می باشد ، به نام ” انجمن نجات “!
جداشدگان از طریق این تشکل، خانواده ها را از آخرین وضعیت فرزندانشان در فرقه ی جنایتکار رجوی مطلع می سازند، نوع ارتباط جداشدگان با خانواده ها در این انجمن و حتی خارج از این انجمن ، بصورت مویرگی بوده و به یک دیپلماسی فعال و مردمی تبدیل شده است.
این همان حرکتی است که ارکان فرقه ی رجوی را از ریشه ها در حال تکاندن است، شاید بیشتر از همه این مهم را مسعود رجوی سالها پیش دریافته بود ، برای همین هم گفته بود که :
” اگر پیروز شویم که فبها… و اگر شکست خوردیم ! وظیفه ایدئولوژیکی تک تک شماست ( خطاب به افراد نشست ) ، که هر کجا آنها را ( افراد جدا شده ) را پیدا کردید اعدام انقلابی کرده و بکشید! زندانهای اروپا هم که هتلهای 5 ستاره هستند…!!! ”
امروز آنروز رسیده است ، سلاح هایشان گرفته شده ، از عراق اخراج شدند، همه ی اعضای باقیمانده پیر شده و دوران بازنشستگی خود را سپری می کنند، رجوی ها شکست خوردند، در آلبانی هم رسوب کرده و زمین گیر شدند، برای همین هم هر روز توطئه ای جدید علیه جداشدگان را تدارک می بینند!
اگر سایت های کذابین رجوی را بازدید کنید، خواهید دید که قسمت مهمی از آن تحت عنوان :
” مزدوران را بشناسید”، یا ” برنامه ی پرونده ” ، یا ” اسناد کمیسیون امنیت و ضد ترور”، یا ” اسناد جنایت” و … به امور و فعالیت های روشنگرانه ی جداشدگان اختصاص یافته است !
اما رجوی ها بهتر از دیگران می دانند که همه ی تلاشهای شیطانی شان ، جیغ های بنفش شان است که سوختن آن جایشان را داد می زند!
رجوی ها امروز چه بخواهند و چه نخواهند، با جداشدگانی روبرو هستند که قسم یاد کردند، انتقام تک تک جنایت های رجوی در حق شان را بگیرند و تا آزادی تک تک دوستان اسیر خود از دام شیطانی فرقه و احقاق حقوق از دست رفته ی خود، یک دم از پا نخواهند نشست! به لطف خدا و همت تک تک ما جداشدگان ، همه جای جهان را به لانه های موش برای رجوی ها مبدل خواهیم کرد، این است دیپلماسی مویرگی ما جداشدگان، که بی وقفه تا روز مرگ رجوی ها ادامه خواهد یافت . . .
فرید