بدنبال جدایی و بازگشت آقای «غلامعلی میرزایی» به آغوش میهن و خانواده، رجوی ها طبق معمول سوزش ناشی از ضربه ای که از جدا شدن ایشان دریافت کرده بودند را به صورت یک اطلاعیه از سوی کمیسیون امنیت شورا که یکی از بی شمار اسامی مستعار شخص رجوی است، بروز دادند که طبق روال همیشگی، مملو از توهین و فرافکنی بود.
اما نکته مهم اینجا بود که رجوی ها از ضربه ناشی از جدایی اعضاء و در این مورد جدایی آقای میرزایی آنچنان سرگیجه گرفتند که ناخواسته به خودزنی و افشای حقایق درون فرقه پرداختند. رجوی ها در قسمتی از این اطلاعیه چنین نوشتند: ” [غلامعلی میرزایی] اما در سال ۹۶ در ارتباط با زن و پسرش در ایران قرار گرفت و برید”.
همین جمله خود گویای بسیاری نکات است که از آن جمله می توان به موارد زیر اشاره نمود:
1- چرا آقای غلامعلی میرزایی تا قبل از سال 1396 امکان ارتباط با همسر رو فرزندش را نداشت و از این حق محروم بود؟ آیا این اقدام خلاف حقوق بشر و اقدامی ضد انسانی نیست؟
2- رجوی ها اعتراف می کنند که تا قبل از آمدن اعضاء به آلبانی و تا زمانی که آنها در عراق بودند، اجازه ارتباط با خانواده را نداشتند.
3- رجوی ها اعتراف می کنند که انتقال اعضاء از عراق به آلبانی، دستگاه فرقه ای آنها را دچار شکاف کرد و اعضا امکان ارتباط با دنیای خارج از فرقه و بخصوص خانواده های خود را تا حدی به دست آوردند که نتیجه آن جدایی و فرار روز افزون اعضاء از فرقه بود.
4- چگونه است که یک عضو فرقه تا قبل از ارتباط با خانواده اش (به عنوان نمونه ای از دنیای خارج از فرقه و خارج از کنترل رجوی ها)، خواهان ماندن در فرقه است اما به محض ارتباط با خانواده خواهان جدایی می شود؟ آیا این خود بیانگر کارکرد سیستم «مغزشویی» در فرقه رجوی نیست؟ آیا نشان نمی دهد که رجوی ها با ترفندهای گوناگون اعضاء را از بیرون فرقه جدا کرده و آنها را به نوعی مجبور به ماندن در فرقه می کنند؟
5- این جمله نشان می دهد که خانواده ها تا چه حد باطل السحر فرقه رجوی بوده و نیز نشان می دهد که رجوی ها چرا تا این حد از خانواده ها وحشت دارند.
6- این جمله به وضوح نشان می دهد که رجوی ها تشکیلات خود را با ساختار فرقه ای و ایزوله کردن اعضاء از دنیای بیرون سرپا نگه داشته اند و به محض اینکه یک عضو با جهان بیرون ارتباط برقرار می کند، آنچه رجوی ها با مغزشویی در ذهن او کاشته اند، شروع به ترک خوردن کرده و به سرعت فرو می ریزد که حاصل آن تصمیم به جدایی از فرقه است.
7- این جمله نشان می دهد که رجوی ها اعضاء را به صورت برده مورد بهره برداری قرار می دهند و برده داران نوین هستند.
8- این جمله واضح می کند، چنانچه هنگامی که فرقه در عراق بود، اعضاء اجازه تماس با خانواده های خود را می یافتند، بسیاری از آنهایی که گوشت دم توپ رجوی شده و جزء کشته های فرقه هستند، اکنون می توانستند زنده باشند؟ و اعضایی که معلول شده یا آسیب های جدی دیدند، امروز می توانستند سالم بوده و در کنار خانواده های شان باشند. آیا رجوی ها متهم اول کشته شدن، یا معلول و مجروح شدن آنها نیستند؟
9- باید بیش از پیش بر خواست به حق خانواده ها مبنی بر تماس و ملاقات با اعضای گرفتار در فرقه پای فشرد، چرا که یک بزرگراه در مسیر رهایی اعضاء است و آنها را از چنگال رجوی ها و فرقه خوفناک آنها نجات می دهد.
صالحی