لودگی بجای طنز و حرف راست از زبان بچه

مصطفی گلبادی که به قول خودش و به قول سایتهای مجاهدین طنز نویس شده درحالی مثل جناب پویا و بقیه طنز نویسان مجاهدین تا خرخره به ادبیات مستهجن مسعود رجوی آغشته است , با لودگی کامل به اصطلاح در مقابل جدا شدن خانم هشترودی از شورای ملی مقاومت موضع گیری کرده ؛ او ابتدا مثل ارباش مسعود رجوی که برای تخته جنبش مسلمانان مبارز (جاما) به آن در نشست ها جیمی و جاما میگفت و یا به آقای خانبابا تهرانی میگفت خام ننه (اوج درک و شعور و منطق و استدلال) برای نام بردن از خانم فریبا هشترودی اسم اورا به عربی ترجمه کرده و نوشته "خانم جذابه ثامن النهری " که چه؟ نمیدانم ؛ شاید علاوه بر میزان شعور نویسنده نشان دهنده ملا و محیط نویسنده هم باشد ؛ شاید اعضای سابق حزب بعث برای راحت تر گفتگو کردن و نزدیکتر شدن؛ اسامی نفرات مجاهدین را به عربی ترجمه میکرده اند و مثلا مهر تابان را" سیده القمر المنور" میگفتن و یا از این قبیل؛ که ایشان هم یاد گرفته اند وگرنه عربی چه ربطی به خانم هشترودی دارد حالا اگر اسم ایشان را به فرانسه ترجمه میکرد باز حرفی ؛ آقای گلبادی باور کنید مسخره کردن اسم طنز نیست ؛ اسم شما را هم میشود با تغییر مختصر "گلباجی" کرد؛ ولی راه به جایی نمیبرد ؛ بارها این کار را کرده اید. از دادن اسم و لقب برای جداشده به کجا رسیدید؟ بارها به جای حسن زبل نوشتید "حسن زباله" خب خود ایشان هم حاضر است به همین اسم حسن زباله مطلب بنویسد اما جواب شما چه میشود؟ در ضمن گیریم که خانم هشترودی مخالف شماست پدر مرحوم ایشان که از نوابغ ایران بود و بارها خودتان در نوشته ها از او با احترام یاد کرده اید را چرا باید به تمسخر بکشی و بنویسی کاشف نجوم و افلاک؟ وقتی با نوابغ و سرمایه های ایران زمین این برخورد را میکنید ؛ دیگر چه کسی به سینه جردادنهای شما در دفاع از منافع ایران و ایرانی گوش میدهد؟ جناب گلبادی خراب کردن یک شخصیت علمی کمتر از خراب کردن آثار باستانی و کاری که طالبان در افغانستان کرد نیست. تخطئه سرمایه ای به این گرانبهایی در واقع خالی کردن جیب نسل امروز و جوانان است , همانها که برایشان در تبلیغات دل میسوزانید.

اما در نوشته جناب گلبادی مطالب جالب توجه دیگری هم هست که در واقع آدم را یاد ضرب المثل " حرف راست را یا از بچه بشنو یا دیوانه " میاندازد.

مثلا باز هم در قالب طنز و از زبان خانم هشترودی از مواردی اظهار ندامت کرده که واقعا جای ندامت دارد این موارد را از زبان خود گلبادی بخوانید:

1- رفتن به عراق در عصر حکومت ننگین صدام غفلقی بعثی و ابراز شعف و شادمانی کردن نسبت به تروریستهای فرقه ی رجوی که برای خودشان نام ارتش آزادی بخش انتخاب کرده بودند.

2- قربان و صدقه ی این تروریستها رفتن و با سرانشان نرد محبت باختن

3- در جواب به موضع گیری برحق و عادلانه و درست سازمان دیده بان حقوق بشر مبنی بر تروریست بودن مجاهدین اعلام کردم که اگر مجاهدین تروریست هستند پس من هم تروریست میباشم. (آخر آنوقت ها آتشم را خیلی تند کرده بودند)

4- بار ها و بارها به پابوس مریم رجوی و دستبوس مسعود رجوی رفتم و برای نابودی جمهوری اسلامی عزیز با این دشمنان خدا و اسلام تجدید عهد کردم.(وقتی وارد فرقه شدی باید تجدید عهد کنی. یعنی مجبورت میکنند که سر بسپاری)

5- اینجانب طی مدت اسارتم در میان فرقه ضاله رجویه، بارها و بارها مواضع مسعود و مریم را مورد تایید و تاکید و تکریم قرار دادم.

جناب گلبادی همانطور که نوشتی همه این ها مواردی که جداشده ها باید از آن اظهار ندامت کنند و همان حرف راست است از زبان شما.

کاش جناب گلبادی و سایت های مجاهدین در پایان این موارد از طنز یا لودگی دست بر میداشتند و نظر خودشان را در باره موارد بالا که فقط 5 مورد از 10 مورد است میگفتند. خودشان این موارد را قبول دارند یا نه؟

جناب گلبادی قبل از اینکه متن توبه نامه خانم هشترودی برای جمهوری اسلامی را بنویسی به متن توبه نامه ای که برای خلق قهرمان باید بنویسید فکر کن ؛ نمیدانم که شما را (البته تو که کاره ای نیستی منظورم سران شماست) میبخشند یا نه؟ اما بهتر است که متن اولا به طنز نباشد چون مسئله کاملا جدی است و دوما بهتر است همه موارد گفته شود.

بهزاد علیشاهی، هشتم ژانویه 2007

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا