امیدواریم تمام خانواده ها، جگر گوشههای خود را در آغوش بگیرند
«علی میرزایی» فرزند غلامعلی میرزایی از جمله کسانی است که به خاطر نبود پدر رنج های بسیاری همراه با مادرش متحمل گشت. نزدیک به ۴۰ سال دوری از پدر را تحمل کرد و بر تمام سختیها و ناملایمات روزگار غلبه و همچون کوه استوار و شکست ناپذیر ایستادگی نمود.
«علی» در طی سالیان گذشته که دولت دیکتاتور صدام حسین سقوط کرد توانست به دنبال پدر راهی عراق شده و درخواست دیدار پدرش را از فرقه رجوی انجام دهد. او ماه ها در کنار سایر خانواده های دردمند خواستار دیدار با پدرش بود، خواستار دیدار با پدری که بیش از ۴۰ سال او را ندیده و در آغوش نکشیده بود، پدری که توسط فردی دیکتاتور به اسارت فکری و ذهنی گرفته شده و امکان هیچ تماسی با خانواده اش را نداشت.
به نظرم گفتن چهل سال زیاد سخت نیست ولی وقتی به آن فکر می کنیم متوجه صعوبت و فشار زیاد آن می شویم.
به همین وسیله جا دارد که به علی میرزایی تبریک مضاعف بگوییم. این تبریک از دو نگاه است، اول اینکه این روز خجسته و میمون مصادف است با میلاد با سعادت مولای متقیان حیدر کرار حضرت علی بن ابی طالب (ع) که برای همه مسلمانان بسیار روز ارزشمند و والایی می باشد. دوم اینکه آقای میرزایی بعد از چهل سال موفق گشت پدر را در خاک میهن ملاقات کرده و به آغوش بکشد.
این کم سعادتی نیست که بعد از یک عمر آزگار موفق به دیدن پدری شویم که در رویاهایمان به او فکر می کردیم، و سپس با رویا سازی هایمان خاطره می ساختیم، و سپس با آن خاطره های موهوم دلمان را مخفیانه خوش کرده و به کسی هم چیزی نمی گفتیم.
اما اکنون علی میرزایی به یک دستاورد بسیار ارزشمند دست یافته است، دیگر نیازی نیست که مخفیانه با رویا سازی دلخوش کند. او به طور واقعی در کنار پدرش قرار گرفته و پذیرایی از پدری می کند که جای زخم نامردی های رجوی او را به شدت از پا انداخته و نیاز به ترمیم روحی و جسمی دارد.
امیدواریم که همیشه و همواره تمام خانواده ها با توسل به حضرت حق تعالی بتوانند به زودی به آرزوهای و تمایلات صمیمانه دلشان، عزیزان و فرزندان و جگر گوشه های خود را در آغوش گرفته و اشک شوق بریزند.
«تشکل مادران، قربانیان فراموش شده فرقه رجوی»