محمدیسیرت استاد دانشگاه امام صادق (ع) در گفتگو با تسنیم به واکاوی دیروز و امروز سازمان مجاهدین خلق پرداخت و گفت: مجاهدین خلق سالهاست که سازمان نیست و یک “فرقه” است.
در گفتگویی که خبرگزاری تسنیم با محمدی سیرت داشت از ایشان سوال کرد:
از نگاه علوم سیاسی آیا مجاهدین خلق را همچنان میتوان ” سازمان ” نامید یا اینکه ماهیت این تشکل تغییر پیدا کرده و دیگر سازمان نیست؟
محمدیسیرت: به نظر بنده آن چیزی که به چارچوب و قواره مجاهدین خلق نزدیک است، مفهوم “فرقه” است. ویژگیهای فرقهای در مجاهدین خلق، بیش از ویژگیهای سازمان یا یک حزب سیاسی است.
فردی که عضو یک فرقه میشود، ابتدا تمام لایههای هویتی خود را کنار میگذارد و به عبارت دیگر تهی میشود، سپس هویت فرقهای خود را جایگزین و بعد هویتهای دیگر را بارگزاری میکند. مجاهدین خلق کسانی هستند که تخلیه هویتی شدهاند و تمام هویتهای خود را پشت درب این فرقه جا گذاشتهاند.
در یک فرقه، اعضا نسبت به رهبران سرسپردگی دارند. آنچه که از گذشته تا به امروز در بین مجاهدین خلق مشاهده شده، کرنش و سرسپردگی اعضا نسبت به مسعود و مریم رجوی است.
یکی دیگر از ویژگیهای فرقه، رازآلوده بودن است. در سازمان مجاهدین خلق بین صف و ستاد فاصله طبقاتی عجیبی وجود دارد و فرد برای رسیدن به شورای مرکزی و کادر رهبری باید مسیر سرسپردگی سختی را طی کند که رازآلوده است.
موضوع دیگر فساد اخلاقی است. در فرقهها به دلیل سرسپردگی و تخلیه شدن از نظر مبانی ذهنی و نظری، به طور معمول این فساد وجود دارد. در سازمان مجاهدین خلق به طور ویژه در سطح بالای فرقه، این فساد وجود داشت. در برخی از خانههای تیمی هم که کادر میانی مجاهدین حضور داشتند، فساد اخلاقی بود.
به هر حال مجاهدین خلق به “فرقه” نزدیکتر است تا به یک سازمان سیاسی و غیره. همین ویژگی فرقهای هم موجب شده تا از سوی برخی دولتها و سرویسهای اطلاعاتی غرب و سعودی مورد حمایت و پشتیبانی قرار بگیرند. مجاهدین خلق آمادگی ذهنی و انگیزشی بسیار بالایی برای گام برداشتن در راستای اهداف فرقهای خود دارند. به طور مثال آنان در هلند، نوکری پیرمردها و پیرزنها را میکنند به این امید که پس از مرگ آنان، بخشی از اموالشان را بگیرند و تقدیم سازمان کنند. این ویژگی در بین اعضای داعش هم وجود دارد که یک مطالعه تطبیقی در این رابطه در حال انجام است.