سازمان تروریستی فرقه نمای رجوی با پوشش یک سازمان مقاومت به سرکردگی مسعود رجوی ملعون و زیر چتر حمایتی صدام دیکتاتور اسبق عراق و دیگر حامیان تروریستی خاورمیانه طی جنگ بین ایران و عراق درجذب نیرو فعالیت های گسترده ای داشته و بخش گستردۀ تهیه نیرو از اسیران جنگ ایران و عراق بوده.
به این روش که برخی افراد را از زندان های عراق طی یک معاملۀ کثیف تحویل و برخی را در حملات مشترک با ارتش عراق علیه ارتش ایران به اسارت میگرفت و جالب اینکه از پیکر شهدا و زخمی های بیهوش شده نیز در راستای تهیه اسامی افراد خود بهره برداری مینمود.
نمونه ای نادر از این اقدام دجالگرانه سازمان رجوی در دیدار با یکی از اسیران رها یافته از فرقۀ رجوی که بازگشتی به ایران و ساکن شهر کرج می باشد شنیدنی ست.
آقای ولی ا… غفاری که درحمله مشترک ارتش عراق و سازمان رجوی در لشگر 16 زرهی قزوین به تاریخ دوم آذرماه 1366 به اسارت گرفته شده بود در دیداری که در دفتر انجمن نجات کرج داشت با بیان خاطرات خود اذعان داشت که هنگام حمله نظامی ارتش عراق و نیروهای رجوی به لشگر زرهی قزوین همراه یکی از همرزم های خود فردی به نام بالایی که شهید شد در خاکریز موضع گرفته بودند که بر اثر اصابت گلوله سلاح آرپیجی به پای همرزمش هر دو براثر موج و اصابت گلوله و ترکش آن به بیرون از محل استقرار پرتاپ شدند و او دیگر چیزی متوجه نشد ، به عبارتی وی بیهوش می گردد.
آقای غفاری عنوان کرد که حدود 4 ماه در بیمارستان های کرکوک عراق، الاماره و بیمارستان ارتش بغداد بستری و 5 عمل جراحی بر روی وی انجام گردید. از عمل پرده مصنوعی گوش به دلیل پاره شدن پرده گوش ناشی از صدای انفجار تا عمل رفع شکستگی فک صورت و عمل هردو پا با قراردادن پلاتین و عمل جراحی کمر که همگی به دلیل اصابت سلاح آرپیجی نیروهای سازمان رجوی به محل سنگر آنها بوده.
وی خلاصه وار تعریف میکرد که پس از مرخص شدن از بیمارستان خود را در قرارگاه اشرف پیدا میکند و تحت نظر” زهرا مازوچیان” قرار می گیرد. همسر اول زهرا مازوچیان ، خسرو کاوه نژاد می باشد که در عملیات مرصاد کشته شد. همسر دوم وی ، مزدور هادی متقالچی بود.
در این سالها هروقت درخواست رهایی و جدایی میداده وی را ابتدا با القابی همچون گوهر بی بدیل خطاب و پس از پافشاری در جداشدنش ، بی دلیل با اتهام بدهکاری به رجوی که جانش را نجات داده اند مورد سرکوب قرار می دادند.
وی که بدست خود سازمان رجوی مجروح و بدون اختیار و درحالت بیهوشی به اسارت درآمده بود از این مورد همواره در تشکیلات سازمان بسیارعصبانی و معترض می شد . تشکیلات فرقۀ رجوی با راه حل کاراجباری از مهارت های او در رانندگی خودروهای سنگین در حمل ادوات جنگی و آموزش خودروهای مهندسی (لودر و کمرشکن ) و زرهی به دیگر افراد استفاده مینمود .
وی پس از حملۀ نظامی نیروهای ائتلاف به کشور عراق و خلع سلاح فرقۀ رجوی به همراه تعداد زیادی از اسیران جنگی درخواست جدایی داده و به دلیل تعداد زیاد آنها در مناسبات و آشوب های مقطعی وعدم فرمانپذیری از فرماندهان فرقه، به همراه دیگر اسیران جنگی معترض او را به مقر آمریکایی های مستقر در قرارگاه اشرف به نام ” تیف ” منتقل می کنند که پس ازمدتی با هواپیمای کمیته بین المللی صلیب سرخ جهانی به تاریخ بیست و دوم آذرماه 1383 وارد خاک وطن می شود.
در این دیدار ایشان حین ذکر خاطرات نیز بیان کرد که وقتی نیروهای صلیب در مرحلۀ اول آنها را از کمپ تیف به بغداد منتقل کردند هیچ یک از اسامی اسیران در لیست صلیب وجود نداشته و سازمان هیچ لیستی از اسیران در آن سالها به صلیب نداده بودند که نیروهای صلیب مجبور شدند پس ازمدت زیادی جهت اخذ استعلام از دولت ایران به نتیجه واقعی رسیده و سرانجام انتقال به تهران انجام گردید.
سازمان تروریستی رجوی از جمع آوری زخمی ها و بیهوش شده ها در صحنه های درگیری جهت جذب نیرو اقدام میکرد.
سرانجام اسرار اقدامات پلید این فرقه تروریستی و حکایت سوءاستفاده از اسیران جنگی با رهایی اسیران و بازگشت آنها به آغوش خانواده فاش گردید. آقای ولی ا… غفاری که دقیقا هفده سال و بیست روز از عمر خود را در اسارت فرقه به ابطال سپری نمود با آرزوی رهایی تمام دوستان اسیر خود در پیامی به تمام اعضای گرفتار در قلعه مانز آلبانی اظهار داشت که آزادی درپشت دیوارها بسا شیرین تر از بردگی بی دلیل است.
بیژن