بدنبال انتقال مجاهدین از عراق به کشور آلبانی از آنجا که چند دهه حضور سازمان در خاک عراق هیچ دستاورد مهمی به همراه نداشت از همان ابتدا در اذهان اعضای سازمان تردیدهای جدی نسبت به ادامه حضور در یک کشور خارجی دیگر سایه افکنده بود و سوال همه این بود بعد از این همه سال ماندن در عراق که فقط عمر و زندگی افراد سازمان به تباهی رفت این بار می خواهیم در آلبانی چه کار مهمی بکنیم؟؟؟
از همان روزهای اول که به آلبانی آمدیم مسئولین تشکیلات در توجیه انتقال از عراق به این کشور از آلبانی به مثابه یک نعمت بزرگ برای مجاهدین یاد می کردند و طوری از این کشور تعریف و تمجید می نمودند که انگار به بهشت برین رسیده اند. انگار این همان مسئولینی نیستند که این همه سال از ژئوپلیتیک عراق و چه تبلیغات دروغین و گوشخراشی در درون تشکیلات راه انداخته بودند.
واقعیت این است کشور آلبانی به دلیل فاصله جغرافیایی زیاد از ایران و اختلاف فرهنگی مردم این کشور که با مجاهدین دارند هیچوقت نمی تواند اهمیت و کارکرد عراق را داشته باشد. هر چند مسئولین سازمان با شارلاتان بازی تلاش می کنند اینطور وانمود کنند که ارزش آلبانی بیشتر از عراق است!!!!
بنابراین در یک نتیجه گیری بسیار ساده می توان ارزیابی نمود سازمانی که در بکارگیری ژئوپلیتیک عراق و …. به جایی نرسید در آلبانی هم هیچ کار جدی نمی تواند انجام دهد و این فقط عمر و هستی افراد تشکیلات است که این میان به نیستی و تباهی میرود.
مردم آلبانی شناخت درست و واقعی از مجاهدین ندارند و تنها اقشاری که با موضوع مجاهدین برخورد مستقیم داشته اند از آمدن آنها اطلاع دارند از اینرو در حال حاضر اغلب مردم این کشور نسبت به آنها آشنایی کافی ندارند و اساسا مجاهدین را نمی شناسند و نسبت به موضوع حضور آنها بیگانه هستند.
اغلب افرادی که مجاهدین را شناخته اند کسانی هستند که بدلایل کاری و شغلی با مجاهدین کار داشته و در ارتباط قرار گرفته و از حضور آنها اطلاع یافته اند بطور خاص دکترها و کادر پزشکی بیمارستانها و کلینیک های آلبانی یا مراکز خرید و آموزشی که به ترتیبی با مجاهدین برخورد دارند.
بدلیل حضور طولانی مدت و بدون ثمر سازمان در عراق اکثر افراد انواع و اقسام مریضی ها را گرفته اند و روزانه بیمارستانها و کلینیک های آلبانی مملو از مراجعه اعضای سازمان به این مراکز درمانی است.
سازمان مانند الگوی عراق تلاش دارد مردم آلبانی را جذب خود کرده و در جامعه آلبانی مقبولیت اجتماعی بدست بیاورد لذا در مناسبتها و گردهمآیی های خود از مردم این کشور دعوت می کند در این مراسم شرکت نمایند تا بتواند با تهیه فیلم و عکس حول آن تبلیغ نماید و به عنوان «یک پیروزی مهم» به خورد اعضای تشکیلات دهد.
ادراک عمومی مردم آلبانی این است که مجاهدین پناهندگانی هستند که توسط آمریکا از عراق به این کشور منتقل شده اند و از این نظر نسبت به دولتمردان خودشان و تصمیم آنها به قبول مجاهدین آنهم با شرایط اقتصادی و اجتماعی سخت این کشور با ناخوشنودی برخورد می نمایند. چرا که آلبانی فاقد صنایع مادر و … بوده و خودش یک کشور فقیر اروپایی است.
در مواردی حتی گاها رسانه ها و مطبوعات این کشور فضای منفی و اعتراضی نسبت به حضور مجاهدین انعکاس داده اند و نسبت به درستی تصمیم دولت این کشور ابراز تردید نموده اند و این پرسش را کرده اند که آیا در شرایط دشوار کشورما پذیرش مجاهدین در این کشور شرایط را برایشان سخت تر نکرده است؟
در بین اقشار روشنتر و سیاسی تر آلبانی که از طریق فضای مجازی و اینترنت و حتی حضور در جلسات مجاهدین به بخش کوچکی از تاریخچه و گذشته سازمان شناخت پیدا کرده اند بسرعت از آنها فاصله گرفته اند. چرا که از مجاهدین بعنوان تروریست هایی یاد می کنند که به کشورشان خیانت کرده و در نزد مردم ایران بعنوان منفورترین سازمان خشونت طلب و فرقه ای شناخته می شوند.
از سوی دیگر اصلی ترین عامل موثر که باعث دافعه مردم آلبانی از مجاهدین شده است رفتار رهبری فرقه با اعضایش در درون مناسبات و نیز موضوع خانواده و متلاشی کردن آن در سازمان است. هر شهروند آلبانیایی که با این رویداد مواجه می شود از مجاهدین فاصله می گیرد. در بین مردم آلبانی «نداشتن خانواده و محروم شدن از هر پیوند عاطفی و خانوادگی» باعث دافعه اجتماعی شدیدی شده است و از این نظر مجاهدین را تقبیح می نمایند.
نویسنده: علی اکبر اویسی عضو پیشین مجاهدین