درواشنگتن چلبی های ایرانی در راهند
Von Georg Mascolo
بخشی از مقاله چاپ شده در اشپیگل اون لاین
پنج فوریه ، ترجمه براي خبرگاه
ظاهرا پنتاگون میخواهد این را دوبار ه تکرار نکند: مجله سیاسی
Congressional Quarterly
ترجمه برای خبرگاه
اینها مردانی هستند که –مانند احمد چلبی محکوم شده ورشکسته و کنگره ملی قبل از جنگ عراق- که کوشش میکنند که درگیری که بهر روی خطرناک است را برایش آتش بیاری کنند. آنها گردانندگان دولت بوش را با اطلاعاتی که اغلب قابل تردید وغیر قابل بررسی است تغذیه میکنند. آنها برای یک رفتار سخت تر در مقابل تهران تبلیغ میکنند وقول میدهند چیزی را که دیگر هر گوشی به آن عادت کرده است مانند ستایش و دسته گل برای آمریکائیهای آزاد کننده.
اینها مردانی هستند مانند امیر فخر آور که لنگان لنگان مهمانان خود را از در آسانسور مورد استقبال قررا میدهد. زانوی من از شکنجه درد دارد این را دانشجوی سابق پزشکی در خوش آمدگوئی میگوید و بصورت سختی بر عصای سیاهی تکیه میکند. او خود را دبیر جنبش دانشجوئی مستقل ایرانی مینامد و او ستاره جدید اپوزیسیون ایرانی در واشنگتن میباشد.
او تازه از ماه مه در این شهر است اما یک حضور در سنا ، یک ملاقات با رئیس سیا سابق جمز ولسی و کارگزار درجه یک امروز پنتاگون را پشت سر گذاشته است. من آمریکا را دوست دارم فخر آور این را باشادی میگوید در اینجا به من گوش داده میشود.
او این که یک چلبی جید میتواند باشد را با میل گوش نمیدهد.من چنین مقایسه ای را ممنوع میکنم این را فخر آور سی ویک ساله میگوید و با آزرده خاطری نگاه میکند.او-منظور ش چلبی است م- یک روز هم در زندان نبوده است.
حد اقل هردو –چلبی وفخرآور-یک دوست مشترک داردن. ریچارد پرل ، یکی از مبتکرین جنگ عراق و یکی از حامیان سفت وسخت چلبی که فخر آوررا هم زیر بال خود اورد.بلافاصله بعد از اخراجش از زندان و سفرش هردو در آوریل سال دوهزار وشش در دوبی دریک هتل ملاقات میکنند.این نئوکان فخر آور را با واشنگتن جوش میدهد. آیا شاهزاده سیاهیبطوری که رسانه های آمریکائی او-ریچارد پرل –را نام میدهند، راه باز کن فخرآور در واشنگتن بوده است؟
فخرآور با لبخند ملیحی میگوید :برای من او شاهزاده نور است.
مرکز فخرآور برای سرنگونی در تهران از دو اتاق تنگ در یک بلوک در عقب کاپیتول قرار دارد. او ادعا میکند که از مردان پشت پرده قیام دانشجویان در سال هزار ونهصد ونود ونه میباشد که تا کنون قویترین قیام علیه رژیم ملاها بوده است. واکنون او در جهت ارگانیزه کردن یک قیام جدید در دانشگاه تهران میباشد و خواستار حمایت است: ما احتیاج به تلفن ، دوربین وکامپیوتر داریم.
پول به اندازه کافی دراینجا وجوددارد.هشتاد وپنج میلیون دلار گردانندگان دولت بوش تنها در سال گذشته بطور رسمی برای پروژه تغییر رژیم در ایران آماده گذاشتند، که بیشترین آنها تاکنون به ویس آو آمریکا و رادیو فردا برنامه های فارسی رادیوئی میباشند اختصاص داده شده است.همانند مورد چلبی عراقی و کنگره ملی عراق اما بایستی که سیا بطور دست ودل بازانه ای پول تقسیم کند.
در دبی ولندن وفرانکفورت کارشناسان آمریکائی در باره ایران قرار داده شده اند که بطور ممتد در پی انقلابیون با استعدادی مانند فخرآور میباشند.تقریبا این گونه باید باشد که برای دولت بوش یک طرح بی وجود دارد: اگر ساخت یک بمب اتمی توسط رژیم ایران قابل جلوگیری نیست ، حد اقل نبایستی که دیگر در دست ملاها بماند.
استراتزیستهای معروفی مانند جمز بکر وزیر امورخارجه بوش پدر وهنری کیسینجر دوست حزبی بوش به کاخ سفید هشداردداند که بایستی عاقبت از چنین برنامه هایی خداحافظی کند. تازمانی که چنین کوششهائی وجود دارد رژیم برای مذاکره بطور جدی آماده نیست. برعکس فخر آور تلاشهای آمریکائیها را نیم بند میداند.
مذاکرات با ملاها باعث میشود که جوانان ایرانی عمیقا ناامید شوند او این را مدعی میشود ما بایستی عاقبت بطور روشن برتغییر رژیم اصرار کنیم.رژیم چنجاولین مفهومی است که این ایرانی یادگرفته است.
تنها این سوال میماند که واقعا چقدر مستر فخرآور با استعداد میباشد.در واشنگتن این شایعه قابل پنهان کردن نیست که او درواقع یک مجرم عادی بوده است که در زندان اوین تهران با رهبران دانشجویان ارتباط برقرار میکند. پرفسور علوم سیاسی ولی ناصر یکی از بهترین ایرانشناسان در ایالات متحده داستان فخرآور را کمپلت کلاهبرداری میداند واینکه کسی او را نمیشناسد.
دریک ساختمان اداری در پنسیلوانیا آونیو بین کنگره آمریکا و کاخ سفید یک اپوزیسیون ایرانی دیگر اقامت دارد که البته در موفقیت شغلی مقاومت او شکی وجود ندارد. آقای جعفرزاده متاسفانه دیر کرده است این را خانم سکرتر میگوید که در ساختمانی را که در گرانترین محل قرار دارد را باز میکند. این اکثرا در این روزها پیش میاید، او بسیار سرش شلوغ است. کتاب او درباره ایران یک تهدید هم اکنون ارسال میشود، او با فاکس نیوز راست پی در پی مصاحبه میکند وقسم به درگیری غیر قابل پیش گیری میخورد.
علیرضا جعفرزاده پنجاه ساله معروف است که در سال دوهزار ودو در واشنگتن از وجود برنامه های هسته ای نظنز پرده برداشته است وباعث نزاع برسر برنامه هسته ای ایران شده است. بطور واقع او بایستی در دستگاه گردانندگان دولت بوش یک قهرمان باشد. اما بطور رسمی حد اقل هنوز یک شخص معمولی است.
چرا که جعفرزاده به عنوان سفیر مجاهدین خلق در واشنگتن شناخته میشود که گروه جنگجویی که از یک ایدئولژی مرکب از مارکس ومحمد ریشه اش میباشد که در آمریکا واروپا در لیست گروه تروریستی قرار دارد. پنج هزار سربازان آنها در گذشته ضربات خونینی را علیه نمایندگان ایران در جهان انجام داده اند، در جنگ ایران وعراق در بین سالهای هزار ونهصد وهشتاد تا هشتادوهشت دشمنان درجه اول ملاها در صف صدام میجنگیدند.
اززمان لشگر کشی آمریکائیها در عراق هزاران نفر از جنگجویان خلع سلاح شده آنها در کمپ نظامی اشرف اسیر مانده اند، صد وبیست کیلومتری در شمال عراق. جعفرزاده میخواهد آنها را به عنوان یک گروه کمکی در اختیار آمریکائیان قرار دهد.
تروریستها به عنوان متحد بوش در جنگ علیه تروریسم ؟
جعفرزاد لبخند میزند: زمان برای ما زمان مناسبی است ، این غیر قابل باوراست ، چقدر ما حمایت داریم.رهبران آنها امید دارند که بزودی از لیست تروریستی خارج شوند.
بسیاری از باصطلاح شرکت ماموران ایرانی در ضربات علیه واحدهای آمریکائی در عراق از این منبع میاید.
وبدین شکل دریک کنفرانس مطبوعاتی جعفرزاده مدعی شد که در مرز شلمچه هر ماه میلیونها دلار به سپاه پاسداران انقلاب ایران داده میشود که این پول بعد در بین شبه نظامیان شیعه و نیروهای انتهاری تقسیم میشود. وهمچنین این ادعا که سازمانهای ایرانی به بهانه تعمیرات قبور مقدس در عراق کنتن های مهر وموم شده که درواقع حاوی سلاح میباشند را به عراق قاچاق میکنند از او سرچشمه میگیرد.البته :هیچگونه منبع مستقلی دیگری این اتهامات را تاکنون تایید نکرده است.
در واقع تجربه تلخ آمیرکاییها در جنگ علیه صدام حسین بایستی مانع آن شود که ملت خود را دوباره در یک جنگ دیگری بکشند. اما بوش نمیگذارد که به بیراهه کشیده شود. او برروی نفوذ اپوزیسیون ایرانی حساب میکند وبه هموطنان خود درهفته گذشته یادآوری میکند که یک جامعه تبعیدی وجوددارد که درارتباط با وطنشان میباشند.
واینچنین دوباره قطار ارواح برروی واشنگتن در حرکت است: قبل از جنگ عراق پنتاگون از یک ارتش تبعیدیان خواب میدید که در عراق وارد میشوند. ورهبر آنها چلبی است اگرچه امروز این عقیده را دارد که یک اشتباه اساسی آمریکائیها این بوده است که عراقیان وطن پرست کمی را بعنوان جنگچو استخدام کرده است.
ظاهرا پنتاگون میخواهد این را دوبار ه تکرار نکند: مجله سیاسی
Congressional Quarterly
گزارش میدهد که وزارت دفاع از اشرف نیروهائی را از میان مجاهدین به استخدام درآورده است که در ایران اهداف هوائی را بصورت ا لکترونیک برای حمله هوائی نشانه گذاری کنند. نیروهای استخدام شده در اسرائل یک هویت ایرانی جدید میگیرند-وبدین شکل دولت بوش میتواند مدعی شود که هرگز تروریست ها را بکار نگرفته است.
البته یک چیز امروز البته با لشگرکشی به بغداد متفاوت است: مانند بسیاری از رسانه های آمریکائی نیویورک تایمز هم در آنزمان جنگ عراق را حمایت میکردند. این دیگر دورانش گذشته است. در هفته گذشته نیویورک تایمز هشدار داداگر آقای بوش مواظب نباشد در یک جنگ گسترده دیگر میتواند لیز بخورد. واگر این بار کنگره بطور واضح در مقابل او نایستد، میتواند تمامی کشور را به این جنگ بکشاند.