در این مقاله سعی داریم علاوه بر جنبه های طنز به واقعیت های موجود در مناسبات فرقه ای رجوی اشاره ای داشته باشیم .در یکی از روزها عنوان شد من به همراه تعدادی دیگر برای توجیه ارتباط مستقیم به دفتر مسئول برویم .
ابتدا خواهر مسئول در مورد ارتباط مستقیم به روده درازی پرداخت و اینکه اکنون ارتباط ما با خلق نمک نشناس ایران بسیار مهم ست و باید این ارتباط را بیشتر کنیم . در اینجا نکته ای به ذهنم زد که این مسئله به من چه ؟ اما خواهر دغل باز ول کن نبود از انقلاب مریم و آثار آنقدر حرف زد که همه نزدیک بود خوابشان ببرد و حتی چند نفر خر و پف شان بلند شد! بقیه هم گفتند امشب که شب جمعه بود قرار بود فیلم سینمایی ببینیم اکنون این فیلم هم از دستمان رفت و باید یک هفته دیگر صبر کنیم . البته تعدادی هم ناراضی نبودند چون گفتند همان بهتر که اینجا یک چرتی بزنیم. بعد از روده درازی زن مسئول که خودش هم اینقدر خالی بسته که خسته شد و دید که همه خوابشان برده و در ادامه گفت که بقیه توجیه را فردا ادامه می دهیم . بعد از خارج شدن بچه ها گفتند که فردا حداقل دو ساعت کمبود خواب ما جبران می شود .
اما موضوع داستان توجیه چه بود ! در نهایت متوجه شدیم که قرار شد که نفرات به نوبت از اتاق بغلی تلفن زده و خودشان را به نامی دیگر معرفی نموده و عنوان کنند که از فلان شهر داخل کشور زنگ می زنند و ارتباط مستقیم برقرار می شود و خلق قهرمان ما نیز فکر می کنند که سازمان چقدر نیرو دارد . اما این همه داستان نبود و بعد از آن این سناریو بسیار خنده دار هم شد .
شب مربوطه فرا رسید! ابتدا به نوبت هر کسی به مقتضای استان خودش حرف زد که یک دفعه مسئول برنامه یعنی کلانی عنوان داشت که از داخل کشور و فلان شهر تماس داریم و اسمی را برد که بعد از چند ثانیه دید کسی جواب نمی دهد و هی تکرار می کرد فلانی از داخل کشور چرا جواب نمی دهید؟! اما در این زمان فردی دیگری گفت که فرد مربوطه برای کارگری صنفی رفته است زودتر قطع کند که در نهایت کلانی گفت که ارتباط ما از داخل کشور وصل نشد . بعد نوبت به نفر بعدی رسید که باز کلانی که از تماس قبلی عصبانی بود و سنگ روی یخ شده بود این بار سعی نمود با لوس بازی نمایش را شروع کند که باز عنوان نمود از داخل کشور از فلان شهر تماس تلفنی داریم که چند بار نام فرد را گفت ولی کسی جواب نمی داد که باز چند بار دیگر صدا کرد باز جوابی نیامد و برای اینکه برنامه را جمع کند عنوان داشت که تلفن مربوطه از داخل کشور قطع شد بعد علت را سئوال نمود. فرد مربوطه که قرار بود نقش خود را بازی کند نام مستعارش را فراموش کرده بود و هر چقدر او را صدا می زدند جواب نمی داد در نهایت از وی سئوال کردند که مگر تو را صدا نمی زدیم که او عنوان داشت نام من فرق دارد و یادش رفته که نام وی کشکی است و این گونه تماس تلفنی او هم سوخت .
باز هم برای اینکه کلانی شوی مسخره خود را ادامه دهد از فرد مسئول که در برنامه حضور داشت سئوال کرد که اگر حرفی دارید بزنید که نامبرده هم گفت کلانی ابله کدام تماس تلفنی تو وصل شده که من حرف بزنم اول بهتر بود نفراتت را توجیه می کردی و بعد مرا به برنامه دعوت می کردی ؟ کلانی مسئول برنامه باز از رو نرفته و دوباره عنوان داشت باز تماس تلفنی دیگری از داخل کشور داریم و نام فردی را بیان داشت که باز هم هر چقدر وی را صدا زد جوابی نیامد که به او گفته شد که فرد مربوطه شب قبل از زیر نشست عملیات جاری در رفته و امشب نوبت اوست که فاکتهای خود را بخواند به همین خاطر برای نشست عملیات جاری رفته است .
کلانی باز نام دیگری را صدا زد که باز جوابی نیامد و به واقع قاطی کرده بود که این چه وضعی است ولی از آنجایی که مفت خور و کاسه لیس مریم رجوی است سعی نمود به گونه ای این افتضاح را جمع کند و بعد به او خبر دادند که وی برای نگهبانی رفته است و تا چند ساعت دیگر نمی آید! اما در میان یکی از نفرات که از محل رد می شد وارد اتاق شده و جریان را سئوال نمود و بعد از یک دقیقه توجیه شروع به حرف زدن به اسم تماس گیرنده از داخل حرف زد و اصلاٌ معلوم نبود که چه چیزی می گوید که در نهایت تلفن وی را قطع کرده و عنوان داشتند که ارتباط ما با داخل کشور قطع شده است .
شب خاطره انگیزه ای بود همه نفرات سنگ روی یخ شده بودند مسئول مربوطه به دنبال یک تماس تلفنی از داخل کشور بود که روده درازی خود را شروع کند و مجری برنامه هم کلافه از این که چرا نفرات یکی برای نگهبانی و دیگری برای کارگری و نشست رفتند . آن شب برای من و دیگر دوستانم شب بسیار خوبی بود هر چند فیلم سینمایی را از دست داده بودیم ولی خودمان فیلم دیگری داشتیم این را اضافه کنم که به تخمه فیلم سینمایی رسیدیم . بچه ها سئوال می کردند که تا حالا کجا بودیم جواب دادیم تماس داخل کشور داشتیم در ادامه گفتند مگر می شود با داخل تماس گرفت ؟ وقتی متوجه شدند که سرکاری است همه خندیدن . اکنون هم باز همان ریل به اسم تماس از داخل کشور ادامه دارد و بهتر است مجری برنامه عنوان کند تلفنی از اتاق بغلی که از فلان شهرستان تماس گرفتند.
برنامه تماس تلفنی از داخل کشور خود داستانی است و بسیار خنده دار است و همه عوامل آن چنان خودشان را به خریت زدند که انگار در داخل کشور کسی آنان را تحویل می گیرد.
شاید مقاله ما جنبه طنز داشته باشد ولی واقعیتی است که در مناسبات فرقه ای رجوی در حال انجام است و هنوز هم سعی دارند با این شوهای به غایت مسخره افرادشان را در مناسبات و بیرون از آن نگه دارند و اربابان خود را گول بزنند. اما اربابان شان به خوبی به آن اشراف دارند ولی برای بازی های سیاسی خود به آنان نیاز دارند . در یک کلام می توان اسمی برای ارتباط مستقیم فرقه رجوی انتخاب نمود:
” تماس تلفنی از داخل کشور یا از اتاق بغلی !!!”
هادی شبانی
سلام آقای هادی شعبانی عزیز شما این داستان مسخره ارتباط مستقیم از اشرف رو از جنبه های طنز هم گفتی ولی کاملا حرف شما درست است این یک واقعیتی بود و الان هم هست که همیشه ارتباط تلفنی از اتاق بغلی رو به اسم ارتباط مستقیم با ملت ایران به خورد آدمها میدادند و تنها هدف این داستان مسخره باصطلاح ارتباط مستقیم برای روحیه دادن به نیروهای خسته و وارفته خودشان بود همه هم میدونستند ما تو مرکز یکم بودیم یک شب گفتند امشب ارتباط مستقیم هست همه تماشا کنند یکی از اتاق بغلی تماس گرفت و گفت من از اصفهان تماس می گیرم و چند میلیون تومن هم کمک می کنم ما همه این فرد تماس گیرنده را شناختیم قادر دیانت بود که امدادگر بود در ضمن چند نفر هم با خنده گفتند قادر دیانت رفته از اصفهان تماس گرفته در ادامه یواش یواش همه سالن را ترک کردیم کسی نموند.