برابر اعلام رسانه های فرقه ی رجوی ، احمد انتظاری از کادرهای قدیمی سازمان استحاله یافته ی مجاهدین خلق بر اثر ایست قلبی درگذشته است.
البته مرگ سرنوشت محتوم هر موجود زنده و انسان است. اما آنچه که مرگ او را بی افتخار میکند ، ابراز ارادت های زیادش به انقلاب مریم که محتوایی جز متلاشی کردن خانواده ها ، فراهم کردن زمینه ی عیاشی های بی حد و حصر مسعود با زنان به زور طلاق داده شده – که دراصل میتوان آنها را خواهران مسعود ومریم نامید- و سرکوب و تحقیر مردانی که گاها بیشتر از رجوی میدانستند و این رقبا میبایست ازسر راه برداشته شوند، می باشد.
در بیوگرافی منتشره در مورد این بار سفر بر بسته ، مطالب زیادی در تایید تمام عیار مریم و مسعود منتشر شده و خواننده ی مشتاق میتواند راسا در مورد طرز تفکر ضد انسانی این مرید رجوی اطلاعات کافی از اینترنت پیدا کند و بدینوسیله اجازه دهد که این یادداشت من کوتاه و کوتاه تر باشد!
مثل تمامی این حوادث، مریم رجوی این مرگ را فرصتی مناسب برای عرض اندام یافته و پیامی صادر کرده که میخوانیم :
” سلام و درود خلق و رحمت حق بر برادر مجاهدم احمد انتظاری از کادرهای مسئول و پاکباز مجاهدین با ۴۸ سال سابقه مبارزاتی و تشکیلاتی در برابر دو دیکتاتوری شاه و شیخ و در تمامی آزمایشهای سهمگین این نبرد تاریخی که در قیام به مجاهدت در برابر دو دیکتاتوری و در طریق صدق و فدا به حنیف و مسعود دل سپرد و تا به آخر به عهد خود با خدا و خلق وفا کرد “.
زنده یاد صمد بهرنگی مینویسید که ” مرگ خیلی آسان میتواند بسراغ آدم بیآید واین مهم نیست، مهم آنست که زندگی یا مرگ من چه تاثیری در زندگی دیگران داشته باشد” .
این حرف و زندگی آقای احمد انتظاری را که درنظر بگیریم فقط میتوانیم بگوییم که زندگی او بشرط نداشتن تاثیر منفی در زندگی مردم ، فقط برای تداوم دجال گری های تو و مسعود خوب بوده است و نه چیز دیگر!
همینطور مرگ او ازنظر مردم که برگی را هم تکان نداد ، اهمیتی ندارد و بنابراین چک بلامحل نکشیده وبا نام مردم سلام و درود براو نفرستید که ابدا موردی ندارد.
تمام زندگی او در خدمت به خوش گذرانی و رفع عقده ی حقارت تو و مسعود بوده و ازاین رو هیچ تاثری را هم بر نمی انگیزد.
ضمنا راه مسعود و حنیف در تضاد کامل و برعلیه هم قرار دارد و اگر او در خدمت مسعود بود که بود، کارهایش با آرمان های استقلال طلبانه وعدالت جویانه ی حنیف درتضاد کامل قرار دارد و تو بعنوان یک دلقک سیاسی در اصل حنیف را مورد تحقیر قرار میدهی.
درادامه ی متن پیام مریم میخوانیم :
” مجاهدی والامقام که با ایمان به آرمان جامعهای عاری از ستم و استثمار و با امید به ایرانی آزاد و آباد که در وصیتنامهاش آن را در حضور «شهیدان آزادی و در لبخند کودکان و زنان و مردان میهن» در روز پیروزی به تصویر میکشد “.
مجاهد والا مقام درخدمت بوالهوسان حقیری مانند تو و مسعود قرار نمیگیرد که برای کسب قدرت درایران ، با هارترین استعمارگران و تجاوزکاران به حقوق سراسر مردم جهان نرد عشق میبازید.
او بسادگی یک پادوی رجوی و سپس تو بود که نه تنها غم جامعه ی عاری از ستم و… را ندارید ، بلکه در تشکیلات کوچک خود 2 هزار انسان فریب خورده و شستشوی مغزی شده را تا آخرین قطره ی رمق شان درخدمت تبلیغ و ترویج اندیشه های مالیخولیایی و ضد بشری شما زن و شوهر نامشروع قرارداده اید.
دادن غذا و فراهم کردن آسایشگاهی برای استراحت جمعی و نداشتن یک زندگی خصوصی درایام فراغت، کاری است که برای زنده ماندن آنها وخدمت دوباره بشما انجام میگیرد. همان رفتاری که با بردگان انجام میگردد.
نوید