درخواست های اجباری خودسوزی در 17 ژوئن – قسمت اول
بالاخره بعد از پی گیری های چندباره ی مسئولم ، مجبور به نوشتن درخواست خودسوزی، بابت دستگیری مریم رجوی شدم! اما اصلا دلم به این کار نبود.
بنابر اخبار متقن و مستند موجود، تروریست های دستگیر شده، قرار بود به 13 سفارت ایران در کشورهای اروپائی تهاجم کرده و همچنین روزنامه ی فیگارو فاش کرد :
“این تروریست ها طرح ترور 25 تن از جداشدگان این سازمان را در دستور کار داشتند! جداشده ها با اتخاذ مواضع بر ضد رهبران فرقه ، دست به افشاگری های زیادی در خصوص وضعیت اسفناک حقوق بشری در درون فرقه و ساختار فرقه ای این گروه زده بودند! مقادیر قابل توجهی دلار و یورو (بالغ بر 10 میلیون دلار) از گاوصندوق های این سازمان، کشف شد که ظن پلیس برای پتانسیل مالی انجام عملیات تروریستی توسط این گروه را بسیار بالا برد! ”
نهایتا پس از 22 روز بازداشت شدگان در پی اعمال اسفناک برخی از اعضای این سازمان ، بصورت مشروط و موقت آزاد شدند! اما برای من مهم این بود که مریم رجوی ، که خود از آمران زندانی شدن بسیاری از اعضای سازمان در عراق بود، دستگیر و طعم زندان را چشید، هر چند بقول مسعود رجوی زندان های اروپا ، مثل هتل است! لااقل برای 22 روز مریم رجوی از امکانات لاکچری خود محروم شده بود!
اما آنچه که در این 22 روز اتفاق افتاد، پرده از اسرار مخوف بسیاری در درون این سازمان برداشت! زیرا که ماهیت فرقه ای این سکت را برملاء کرد! دلایل بسیاری عیان شد که تمامی کسانی که خودسوزی کردند، به دستور مستقیم تشکیلات رجوی دست به این کار زده بودند.
خودکشی در فرقه تروریستی مجاهدین خلق کاملا مسبوق به سابقه بود. خودکشی یکی از اصول تاکتیکی تیمهای عملیاتی این فرقه محسوب میشود. بر اساس این اصل چنانچه هر یکی از اعضاء تیم عملیات تروریستی احساس میکردند در معرض دستگیری قرار دارند باید با خوردن قرص سیانور که همیشه همراه آنها بود خودکشی میکردند. به گفته رهبران فرقه این امر مانع از دستگیری اعضاء و لذا لو رفتن اطلاعات مربوط به تشکیلات مجاهدین خلق میشد. با این توجیه که جان اعضا تا زمانی که بتواند در خدمت فرقه باشد ارزش دارد ولاغیر. خودکشی تشکیلاتی، در این فرقه یک امر مقدس تشکیلاتی بوده و همواره مورد تقدیس رهبری خوانده شده است.
موسسه تحقیقات دفاع ملی آمریکا (رند) در گزارشی که در سال 2009 میلادی منتشر میشد در خصوص خودکشی در میان اعضاء فرقه مجاهدین خلق مینویسد: «مجاهدین خلق خودکشی را تحسین میکند ……. تا قبل از متمرکز شدن آنان در سال 2003، تمامی اعضای سازمان مجاهدین خلق قرص سیانور در یک جلد چرمی که بدور گردن خود میبستند به همراه داشتند. به تروریستهای فرقه مجاهدین خلق دستور داده شده بود تا سیانور خود را اگر در جریان مأموریت دستگیر شدند ببلعند». با این توصیف اعضاء همیشه برای حفظ تشکیلات فرقه و رهبران آن باید خود را فدا میکردند. دستگیری مریم رجوی در ژوئن 2003 یک شوک بزرگ به فرقه مجاهدین خلق بود. رهبران فرقه به شدت دستپاچه شده بودند. آنها از این هراس داشتند که با دستگیری مریم رجوی زمینه ی دادگاهی شدن و محاکمه وی فراهم شود.
این چیزی نبود که بههیچ وجه برای سران فرقه خوشایند باشد. اینجا بود که دست به کار شدند. مسعود رجوی دستور خودسوزی برخی از اعضاء در اماکن عمومی و در جلوی دوربینها را صادر کرد. هدف فرقه از این اقدام تحت فشار گذاشتن فرانسه و ناگزیر کردن به آزادی افراد دستگیر شده و مشخصا مریم رجوی بود. در پی این اقدام سازمانیافته تشکیلاتی ده نفر از اعضاء مجاهدین خلق در پاریس و در چند کشور اروپایی در مقابل سفارت فرانسه در مقابل چشمان بهت زده مردم اقدام به خودسوزی نمودند. ۳ تن به نامهای علی ملک، مرضیه باباخانی، ندا حسنی در نتیجه خودسوزیها جان باختند و بقیه دچار سوختگی شدید شدند. هدف رهبری فرقه این بود که این اقدامِ وحشتناک باعث فشار روی افکار عمومی در اروپا و آمریکا و… خواهد شد و دولت فرانسه را به تجدیدنظر وا دارد. در همین راستا بود که یکی از سران سازمان در سایت «ایران لیبرتی» اعلام نمود: صدها نفر خود را در لیست خودسوزی قرار داده و اگر دولت فرانسه به این اقدامش پایان ندهد، مصمماند که خود را به آتش بکشند.
ندا حسنی دختر 25 سالهای بود که از هواداران خارج کشوری بود و از فریب خوردگانی بود که هرگز از نزدیک سرکوب درون فرقه ای رجوی را ندیده بود! این دختر ناآگاه، به دستور رهبران فرقه خود را به شعلههای آتش سپرد و مرگی جانکاه را برای خود رقم زد!
نکته قابل تامل این بود که مقدمات نمایش این خودسوزیها از قبیل تصویربرداری و ضبط وقایع از پیش فراهم شده بود. گالن های بنزین از قبل توسط مسئولان فرقه تهیه و در محل خودسوزی در اختیار خودکشی کنندگان قرار گرفته بود تا خود را به آتش بکشند! بنا به نقل روزنامه «پاریسین»، قبل و بعد از خودسوزی، از سوی عناصر مجاهدین با تلفن همراه چند خبرنگار تماس گرفته شد و سخنگوی روابط خارجی «شورای ملی مقاومت» (محمد سیدالمحدثین) هم نام شخص خودسوزی کننده را اعلام کرده است.
وقایع ژوئن 2003 از دو جهت قابل تامل است. نخست اینکه فرقه تروریستی مجاهدین خلق در حالی که مریم رجوی در فرانسه و به شکلی کاملا قانونی و بر اساس اتهامات روشن دستگیر شده بود دست به خودسوزیهای هولناک چند تن از اعضایش زد. این فرقه نشان داد که پتانسیل لازم جهت دست زدن به اقدامات غیرانسانی هولناک در اروپا و آمریکا را دارد. کسی که به دستور فرقه ، وجود خود را کورکورانه به آتش بکشد، برایش خیلی راحت است که به دستور فرقه دیگران را برای اهداف سازمانی به آتش بکشد!
بیدلیل نیست که بعد از سالها مذاکره و میانجیگری نماینده سازمان ملل در امور عراق و دخالت کمیساریای عالی پناهندگان هیچ کشوری تا کنون حاضر به پذیرش آنها نشده و تنها آلبانی است که پذیرفت آنها به این کشور منتقل شوند. دوم اینکه در گروههایی با ویژگی فرقه فرد دچار شستوشوی مغزی شده و مطیع کامل رهبر تشکیلات است.
در این صورت اعضای فرقه آمادگی این را دارد که در صورت دستور رهبر خود، دست به خودسوزی بزنند. این اقدام که محصول تنظیم رابطه مناسبات درون تشکیلاتی و ساختاری است میتواند رویکرد به خشونت را در اشکال مختلف و از جمله خودزنی به عنوان وجهی پنهان از گرایش ایدئولوژیک این راهکار مورد بازنگری و نتیجهگیری تئوریک قرار بدهد. پدیده خشونت همواره در سازمان مجاهدین خلق به تناسب شرایط مورد بهرهبرداری قرار گرفته است. فقط اشکال آن متفاوت بوده، اما نتایج حاصل از آن در راستای یک هدف کلان به تاثیرات مورد نظر فرقه تروریستی مجاهدین خلق منجر شده است.
سخن پایانی اینکه با توجه به رابطه عمیقی که مابین خصیصه فرقهای با موارد نقض شدید حقوق بشر متصور است، لذا ضروریست تا مقابله با بستر شکلگیری هر گونه فرقهای در دستور کار نهادهای حقوق بشری قرار گیرد. فرقه ی رجوی یکی از خطرناک ترین فرقه های موجود است چرا که از بدو ورود دست به سلاح برده و برای پیشبرد اهداف پلید خود از قربانی کردن زنان و کودکان دریغ نکرده است! این امر به ویژه در خصوص اعضای انتقالیافته از لیبرتی به آلبانی یا هر کشور ثالث دیگری حائز اهمیت دوچندان میباشد تا از شکلگیری و ترمیم دوباره فرقه ممانعت بعمل آید و جهان امروز بیش از این شاهد این جنایات نباشد. پرونده ی 17 ژوئن و دستگیری مریم رجوی ، نشان داد که جهان در مقابل پدیده ی تروریست سکوت نخواهد کرد. شاید این فرقه با هوچیگری و آتش زدن ها و گردوخاک های اینچنینی موقتا خود را از چنگال عدالت رهانید، اما بی شک این پرونده هنوز مفتوح است و شکایت اخیر جداشدگان به عنوان شاکیان خصوصی ، این بار با به ثمر نشستن خود ، دستبند عدالت را به دستان خونین رهبران و مسئولان این فرقه خواهد زد که دیگر خودسوزی ها هم نخواهد توانست راه نجاتی برای جنایتکاران رقم بزند . . .
محمدرضا مبین، عضو نجات یافته از فرقه ی منحوس رجوی