روزگاری آقای مسعود رجوی به دور از دسترس رسانه ها و مجامع حقوق بشری، پشت حصارهای بسته ی اشرف و سایر اسارتگاههایش در عراق، همه را به بند کشیده بود وشعار آزادی و دمکراسی سر می داد!
معلوم نبود صحبت از آزادی در زندان ، چه معنائی دارد؟
امروز در آلبانی هم وضعیت بدتر شده که بهتر نشده است، صاحب مدرسه ی موشها ، به سوراخ موش رفته است و سالهاست خبری دقیق و مستند از او نیست، وقتی هم از محل او سئوال می کنی، در جواب می گویند :
هیس! موضوع امنیتی است! هیس! اعضای سازمان نباید در اینمورد سئوال کنند!
خلاصه حق نداشتیم بپرسیم این رهبر فرهیخته کدام گوری است؟
امروز این رهبر تروریست فراری و غیر پاسخگو، پررو شده و از سوراخ موش ، ارتش را منحل و موسسان پنجم اعلام می کند!
انگشت شماری هم از بیکاران، که در فضای مجازی به تور کاریاب های مزدور رجوی افتادند و در ازای چند ده هزارتومان ، دست به بازی خطرناکی می زنند! واقعیت این است که گرفتن عکسی در دست و آنهم در کوه و بیابان ، هیچ ارزش واقعی ندارد، ایستادن در میانه ی میدان، هنر است و بس!
اگر کسی وجود دارد ، این گوی و این میدان! اما دریغ از یک نفر!
خود رجوی ها، بهتر از دیگران می دانند که این بازی ، سرانجامی ندارد. اما یک کارکرد دارد و آنهم دل خوش کردن خودشان و بازی با کلمات برای نگه داشتن مشتی بازنشسته و فرسوده و از کار افتاده!
آخر مگر رجوی نمی داند که هر کاری بکند، نخواهد توانست جلوی موج ریزش اسیران در بند خود را بگیرد! امروز از زبان مشتی فریب خورده ی جدید که بی آنکه بدانند در دام فرقه ی مخوف و قرون وسطائی رجوی افتادند، نوشتند که ” ثبت نام هموطنان شورشی در موسسان پنجم ارتش آزادیبخش”! اولا که کدام ارتش ؟
کدام آش و کدام دوغ! کدام ارتش و کدام نیروی کارآمد و زبده؟
یا ضرب المثل : خودم آمدم دوغم ندادی، نوکرم می آید ماستش بده …
ما که سالها در همین ارتش کذائی رجوی بودیم ، نتوانستیم دوغی بگیریم، آیا تازه واردها در آرزوی ماست گرفتن، به سراغ شما آمدند! این هم که مسخره است! اگر رجوی توانی داشت همان موقع، سرنگونی را محقق می کرد، امروز که آه در بساط ندارد، مطمئنا غلطی نخواهد توانست که بکند!گرچه همه می دانیم که رجوی هم آدرس غلط می دهد هم آمار غلط و هم اگر به فرض محال بتواند کسی را جذب کند، بدون استفاده از نام و نشان فرقه اش است که خودش بهتر از هر کس دیگر می داند که چطور به گند کشیده شده است.
خطاب به سردمداران این جریان خرگوشی ، می گویم :
با ما که نه ! لااقل با خودتان روراست باشید، مسعود رجوی در زمان نوکری تمام قدش برای صدام حسین ، با هزاران توپ و تانک و زرهی و … در کنار مرزهای ایران، با صدها و هزاران فریب خورده ی جوان آموزش دیده ! نتوانست یک میلیمتر از ” خاک میهن ” را آزاد کند، امروز که هزاران کیلومتر آنطرف تر، با سالخوردگانی فرسوده ! با خودش که در سوراخ موش است، با کانون هایی خرگوشی که مجهول الهویه هستند و معلوم نیست از کجای این کره ی خاکی ، عکس می گیرند و برایتان ارسال می کنند، واقعا می خواهید کشوری با وسعت ایران را با نزدیک به 90 میلیون وطن پرست، سرنگون کنید؟؟؟
باور این موضوع برای ما سخت است ، شاید ایمانمان ضعیف است! شاید اطلاعات استراتژیک نظامی چون شما نداریم! شاید منطق کارها عوض شده است وما خبرنداریم! شاید و شاید . . .
به هرحال! خطاب به مزدوران ستاد داخله در ارتش کذائی رجوی! بجای کارهای پوشالی تان ، که خودتان هم اعتقادی به آنها ندارید! اگر پوتین دارید بپا کنید، اگر توانی دارید، از جای خود بلند شوید! اگر هنوز ذره ای ایمان به کارتان دارید که ندارید! از سوراخ موش هایتان بیرون خزیده و توشه ی سفر ببندید! تشریف بیاورید و خودتان با عزم مجاهدی تان ! با انقلابتان ! با خواهر مریم تان ! با مرحوم مسعود تان ! وارد گود شوید…
این گوی و این میدان . . .
فرید