با وجود محدودیت های گسترده ای که مریم رجوی در سال های اخیر گرفتار آن شده، اما از آنجا که حیات سیاسی خود را در گروی تبلیغات سیاسی می بیند، همچنان اصرار دارد که در سالگرد آزادی اش از بازداشتگاه پاریس، اعلام وجود کند و هیاهوی تبلیغی براه اندازد. این موضوع، به دلیل منفوریت روزافزون وی در بین ایرانیان از اهمیت ویژه ای برخوردار می باشد.
تا چند سال پیش مریم با دست باز در کشورهای اروپایی سیر و سیاحت می کرد و در فرانسه نیز حداقل سالی یکبار سخنرانی رسمی و چندین دورهمی و سورچرانی به مناسبت های مختلف (روز زن، حقوق بشر، افطاریه رمضان، دید و بازدید نوروزی) برگزار می کرد تا هم خوراک تبلیغی باشد و هم اثرگذاری های اجتماعی-سیاسی آن را به جیب بزند. اما از 4 سال پیش (که مجاهدین با همیاری نهادهای صهیونیستی سناریوی «اقدام برای یک عمل تروریستی» علیه جمهوری اسلامی مطرح کردند)، فرانسه فعالیت های سیاسی مجاهدین در فرانسه را ممنوع و برگزاری سخنرانی برای مریم رجوی را بطور کامل منع کردند. با اینحال وی موفق شد در قرارگاه آلبانی به کار خود ادامه دهد و از سال گذشته بخاطر کرونا اینکار هم با محدودیت مواجه شد و در نهایت به نمایش های مجازی و اینترنتی بسنده شد.
خودشیفتگی مریم تا آنجاست که حتی قادر نیست دو هفته بازداشت شدن خودش در پاریس را به فراموشی بسپارد و به تبلیغ همه ساله آن نپردازد. وی که تا پیش از شهرت یافتن و کسب مدارج بالا در سازمان مجاهدین، حتی یکروز مزه زندان، شکنجه، مبارزه مسلحانه و دربدری در کوچه خیابان های شهر را نچشیده بود تا بفهمد هزاران دختر میلیشیا چه روزهای سختی را پس از 30 خرداد 1360 تجربه کردند، بناگاه با یک «طلاق و ازدواج» به مدار رهبری عقیدتی سازمان مجاهدین ارتقاء پیدا کرد و مبدل به پتکی شد بر سر صدها عضو زندانی شده که گاه تا 10 سال از عمر خود را در زندان بسر کرده بودند. مسعود رجوی چند بار در نشست هایی که پس از انتخاب مریم بعنوان مسئول اول سازمان برگزار گردید و به نشست های «انقلاب» شهرت یافت، خطاب به مجاهدین گفت که مریم بدون اینکه یکروز زندانی شده باشد، از تمام زندانیان مجاهد پیشی گرفت و با اینکار (ازدواج با مسعود و طلاق از مهدی ابریشمچی) نشان داد که می تواند بیش از همه مجاهدین زندان و شکنجه را تحمل کند!.
اما در تاریخ 27 خرداد 1382 که وی در اورسوراواز فرانسه به جرم فعالیت های تروریستی و پولشویی توسط پلیس بازداشت شد، همگان به چشم دیدند که مریم حتی قادر نیست یک بازداشت ساده در زندان های فرانسه (که مسعود رجوی از آن بعنوان هتل نام برده بود) را تحمل کند و از ترس، دهها تن از کادرهای سازمان را به خودسوزی واداشت و جان چند نفر از آنان را گرفت، و تا لحظه آزادی اش که تنها 2 هفته به طول انجامید، صدها نفر دیگر را وادار به اعتصاب غذا نمود و جان آنها را هم بخطر انداخت.
بله، زنی که از سال 1368 تا 1382 تحت عنوان قهرمان تحمل سختی ها مبدل به چماقی بر سر «زندانیان سیاسی آزاد شده» گشته بود و مسعود او را فراتر از هر شکنجه شده قرار می داد و از دیگران می خواست تا او را الگو قرار دهند، نه تنها بازداشت را تحمل نکرد، که دهها انسان را به کام مرگ فرستاد تا خود را برهاند. وی حتی به احترام صدها نفری که بخاطر وی اعتصاب غذا کرده بودند، حاضر نشد در بازداشتگاه پاریس دست به اعتصاب غذا بزند و با آنان همراه شود!. با اینحال، همان دو هفته بازداشت خود را بهانه ای کرد تا همه ساله جشن پیروزی بگیرد و هزاران نفر را با بودجه های چندین میلیون یورویی به فرانسه سرازیر کند و جیب لابی های آمریکایی را پر کند!.
دمکراسی خواهی و چماقداری در اروپا!
سال گذشته که محدودیت کرونایی اضافه بر محدودیت های سیاسی گریبان مریم را گرفت، وی با یک کنفرانس ویدیویی تلاش نمود کمبودهای حضور مادی خود را بپوشاند، اما از آنجا که می دانست یک نمایش اینترنتی نمی تواند پاسخگوی شرایط متزلزل سازمان مجاهدین باشد، با سناریوی «تابستان داغ» (که به شکل گسترده ای از سوی جریانات پوشالی برانداز و نهادهای صهیونیستی ساپورت می شد) وارد عمل گردید و نمایش های متعددی برای تشویق به «بحران سازی» اجرا نمود تا برای نمایش اینترنتی خود دست پر داشته باشد.
اما «تابستان داغ» (که از کاخ سفید و صهیونیست ها خط داده می شد) پیش از آنکه به ایران برسد، آمریکا را به آتش کشید و پرده از بحران درونی آمریکا و شکاف عمیق اجتماعی در این کشور گشود و جز فضیحت چیزی برای مریم رجوی برجای نگذاشت. این آتش تا زمستان هم ادامه داشت و جایی برای «فتنه در آبان» هم باقی نماند.
در چنین موقعیتی، مریم رجوی سناریوی «تحریم انتخابات» را کلید زد تا به خیال خام خود آتش شورش را به خرداد 1400 بکشاند و در ادامه تابستانی سوزان برای سخنرانی خود تدارک ببیند. اما حضور باشکوه مردم در انتخابات آنچنان این سناریوی «استعماری» را در هم کوبید که مجاهدین و سایر جریانات «پر ادعای دمکراسی خواه» نقاب از چهره برافکندند و روز روشن در دل کشورهای بظاهر دمکراتیک، به ایرانیان آزاده ای که گناهشان حضور در پای صندوق رأی بود حمله کردند و به طرز وحشیانه ای آنان را زیر رگبار فحش و ضربات چماق قرار دادند. این حرکت فاشیستی تا بدانجا پیش رفت که بانوان آزاده ایرانی هم هدف قرار گرفتند و مضروب شدند و برای بسیاری آشکار شد که منظور آنها از برپایی نظامی دمکراتیک در ایران، همانا حکومتی است که ایشان بتوانند با دست باز مخالفین را سرکوب و کشتار کنند. البته عدو سبب خیر شد و انبوه هموطنان در داخل و خارج به ماهیت استبدادی و فاشیستی این جریانات پرمدعا پی بردند و برای همیشه آنان را در زباله دان تاریخ دفن نمودند. انبوه کاریکاتورهای طنزآلود که از سوی هنرمندان منتشر شد، گواه این واقعیت تلخ است.
دریوزگی های مجازی برای خرید مشروعیت سیاسی!
شکست پی در پی دسیسه هایی که سازمان مجاهدین برای آن هزینه های سنگین می کرد، چاره ای برای مریم رجوی باقی نگذاشته است که به دریوزگی حضور گسترده تر لابی های خارجی متوسل شود. به همین خاطر اینبار صرفاً به میهمانان خارجی اجاره ای بسنده نکرده، بلکه تلاش نموده تا برای حضور هرچه گسترده تر ایرانیان نیز برنامه ریزی کند. تاکنون مریم رجوی تنها از خارجی ها برای اینکار دعوت می کرد که با تمسخر مردم ایران همراه شده بود که می گفتند رئیس جمهور برگزیده برای ایران، همیشه برای خارجی ها سخنرانی دارد! به همین خاطر وی در این دور دست به اقدام دیگری زده تا حداقل گروهی از ایرانیان را هم به مراسم بکشاند.
در هنگام دعوت از میهمانان اجاره ای خارجی، مجاهدین مشکل خاصی نداشتند چون افرادی دستچین شده را به این نمایش دعوت می کردند، اما حضور ایرانیان یک خطر بالقوه هم دارد و آن حضور چند معترض در این جمع است که بناگاه دست به افشاگری علیه مریم رجوی بزنند و همه نمایش را به هم زنند و فضیحت بزرگی برای وی بوجود آید. در مراسم های حضوری، مجاهدین در جلوی درب سالن اجتماعات با تفتیش بدنی و با دیدن افراد می توانستند جلوی چنین رسوایی هایی را بگیرند، اما در فضای مجازی این امکان براحتی مهیا نیست، لذا برای پذیرش ایرانیان، ابتدا مراحل ثبت نام طراحی کرده اند تا هیچکس بدون فیلتر شدن نتواند در این کنفرانس شرکت نماید.
در هر صورت، این نمایش جدید هم به جایی نخواهد رسید و همانطور که تا به امروز بازی های سیاسی-تبلیغی مریم رجوی به شکست انجامیده، نمایش مجازی او نیز همچون سال گذشته جز مرهمی موقت بر زخم های عمیق آلبانی نشین های کهنسال نخواهد بود. مریم که بیش از ربع قرن خود را رئیس جمهور برگزیده برای ایران خوانده است، در این مدت حتی یکبار در برابر خبرنگاران ظاهر نشده و یا در هیچ کنفرانس مطبوعاتی شرکت نکرده تا به سوآلات مختلف پاسخ دهد. او حتی یک سخنرانی هم برای ایرانیان برگزار نکرده که شرکت در آن برای عموم آزاد باشد چون از حضور آزاد ایرانیان در هراس است. اینها نشانگر وحشت از مردم ایران است، واقعیتی که وی هرگز قادر به کتمان آن نیست. چنین نمایش هایی هم فقط در راستای کسب مشروعیت سیاسی و برون رفت از بن بست مرگ آفرینی است که گریبان این سازمان تروریستی را گرفته است.
حامد صرافپور