سرانجام یک فرقه
ایراندیدبان
اگرچه از ابتدای سقوط صدام، موضوع اخراج گروههای تروریستی از عراق و بالاخص اخراج گروه تروریستی مجاهدین مطرح بوده، اما چندی است که مسألهی اخراج مجاهدین از عراق جدی شده و خبرها حاکی است که هیچیک از تمهیدات رهبری مجاهدین مؤثر واقع نشده است و بساط این گروه که چهار سال، تمام ظرفیت و توان تشکیلاتی مجاهدین معطوف به حفظ آن شده است باید برچیده شود.
بهموازات این موضوع، چگونگی مواجههی مجاهدین با اخراج و راهکارهایی که برای جلوگیری از آن پیموده و خواهند پیمود نیز مورد بررسی قرار گرفته است.
علاوه بر شگردهای سیاسی و ترفندهای مختلف بهکار گرفته شده و استفاده از فرصتهایی که برخی واژههای حقوقی و اعطای برخی کنوانسیونهای بینالمللی از جانب ارتش امریکا به آنها که صرفاً جنبهی موقتی داشته و دارد، آنها را بهوجود آورده، کراراً این هشدار داده شده است که مجاهدین پس از شکست تمامی این ترفندها، برگ آخر خود را رو خواهند کرد که مترادف با یک فاجعهی انسانی است.
این هشدار را از ابتدا کسانی دادهاند که عمیقاً مناسبات فرقهای مجاهدین را میشناختهاند، اما اکنون پس از اظهارات اخیر مریم رجوی، هر کسی متوجه میشود که رهبران جنایتکار مجاهدین برای حفظ خود و بقای تشکیلاتشان چه در سر میپرورانند. *
اگر چه اطلاعات فراوانی در این باره وجود دارد و جایی برای شک در تصمیم غیرانسانی رجوی برای قربانی کردن نیروها باقی نمیماند، اما بهترین شاهد، رفتار وحشیانهی فرقهای است که مجاهدین پس از بازداشت مریم رجوی در قلب اروپای متمدن از خود نشان دادند که منجر به مرعوب شدن دولت فرانسه گردید.
بحث بر سر این نیست که رجوی با قربانی کردن اعضاء، آیا موفق خواهد شد که جلوی اخراج دار و دستهاش از عراق و برچیدن تشکیلاتش را بگیرد یا نه، بلکه بحث اصلی بر سر این است که انگیزههای انتخاب چنین حرکتی واشکافی شود.
بدون شک هر آنچه تاکنون دربارهی فرقه بودن و رفتار فرقهای این گروه در عرصهی سیاسی گفته شده است و مجاهدین به انحاء مختلف کوشیدهاند آن را نفی کنند و خود را یک مقاومت سیاسی جا بزنند، در یک نقطه به اثبات میرسد و آن در اجرای چنین تصمیمی است.
یک نمونهی تاریخی از چنین رفتاری، فرقهی دیوید کوروش در امریکا بود که پس از به محاصره در آمدن توسط پلیس ایالات متحده، خود را به همراه خانوادهاش سوزاند و در یک خودسوزی جمعی سرانجام فرقهاش را رقم زد.
انگیزهی اصلی در چنین اقدام جنایتکارانهای همانا نپذیرفتن واقعیت شکست محتوم است.
یک سازمان سیاسی و یا یک مقاومت مردمی، حتی اگر شکست هم بخورد، دست به یک چنین اقدام دهشتناکی نخواهد زد.
فرض بگیریم که هشدارهای پی در پی بقایای رجوی دربارهی وقوع یک فاجعهی انسانی معطوف به رفتار دولت ایران پس از استرداد آنان باشد (گرچه خود میدانند که جز محاکمهی رهبران اصلی فرقه هیچ اتفاق دیگری نخواهد افتاد)، در صورتی که بر اساس یک مشی معقول و سیاسی عمل کنند نیز باید از چنین پیشفرضی استقبال کنند و بگذارند تا رویداد هرگونه فاجعهای به گردن دولت ایران بیفتد!
اما مسأله این نیست! واقعیت این است که ساخت مناسبات فرقهای ریشهای عمیق در رؤیاهای دورویه دارد. یک روی آن شعارهای اتوپیک و اقناعی دربارهی ضرورتهای مبارزه است، اما وجه باطنی و اصلی آن، ناشی از غوطهور بودن در توهمات ابلهانهی دوران طفولیت و امیال سرکوب شده و ناکامی در کسب اقتدار در زمینههای سیاسی، جنسی و تشکیلاتی است. امراضی که رجوی عمیقاً و تا بن استخوان به آن مبتلا است.
رجوی ابله که همچون یک بچهی لوس، ملابست و استمالت صدام را نشانهی اقتدار خود میپنداشت، اکنون با مغز به سنگفرش ِ واقعیت ِ ورشکستگی ی تاریخی ِ فرقهاش سقوط نموده است و از این رو تصمیم دارد قبل از هر چیز از اعضایش انتقام بگیرد و همچنان جاهلانه اسم این گریز و بیمسؤولیتی را پایمردی خواهد گذاشت.
رجوی در ناامیدی سنگی را در تاریکی پرتاب خواهد کرد که همانا خودسوزی دستهجمعی و چندده نفرهی اعضاء خواهد بود. بهزعم او شاید که به هدف خورده و دولت عراق نیز مانند دولت فرانسه مرعوب شود، اما او خود بهخوبی میداند که مانند اوجالان باید بر کرسی اعتراف به جنایات و انتقاد از خود بنشیند و او کسی نیست که آنقدر مردانگی و صداقت برایش مانده باشد که همچون یک چهرهی سیاسی (ولو شکست خورده) به نقد خود بنشیند. اساساً رجوی ساز و کار فرقه را طوری بنیان گذاشته است که چنین رویکردی در آن پیشبینی نشده و تعریف و تمجیدهای بیهودهی شورای زنانهی مجاهدین او را غرق در توهمات مخدری نموده است که تنها با مرگ از نشأگی آن بیرون خواهد آمد.
باز هم تکرار میکنیم، دولت عراق با همان قاطعیتی که صدام را اعدام کرد، مجاهدین را اخراج خواهد نمود و بهراه انداختن فاجعهی انسانی نیز تعبیر و تثبیت دقیقی از ماهیت فرقهی رجوی است که جرأت رویا رو شدن با حقایق را ندارد.
___________________________
* شاهد دیگر نیز اینکه چندی پیش مجاهدین اعلام کردند یکی از اعضایشان در اردوگاه اشرف در اعتراض به نیروهای ائتلاف و فشار موجود دست به خودسوزی زده است.