اسلام ارتجاعی مسعود رجوی
اگر قرار است از اسلام ارتجاعی صحبت کنیم، حرف اصلی بیان روابط و مناسبات قرون وسطائی در فرقه ی رجوی است که برای زنان هیچ حقوقی برسمیت شناخته نمی شود. زنان براحتی مورد تجاوز قرار می گیرند و تمامی تصمیمات مهم از کانال مسعود رجوی می گذرد. در پادگان مخوف اشرف ، زنان حتی حق بنزین زدن در کنار مردان را نداشتند! زنان در این فرقه آزادی بیان و آزادی پوشش ندارند. حق آزادانه ی انتخاب طرز تفکر را ندارند، حق ازدواج و فرزند آوری ندارند! اجازه استفاده از لوازم آرایش را ندارند! حق محبت کردن و مهر طلبی و توجه طلبی و هر آنچه زیبنده ی یک زن است را ندارند!
قسمت اول مقاله تلاش مسعود رجوی در پیوند اسلام و ارتجاع
در تشکیلات ظاهرا هژمونی و مسئولیت در اختیار زنان بود، اما بتول رجائی و مهوش سپهری که از مسئولین سرکوبگر در فرقه بودند، به صراحت به زنان می گفتند: دلسوزی برای تحت مسئولین مرد شما، همانند همخوابگی و هم بستری با آنان است، در کار و مسئولیت از مردان آنقدر کار بکشید که جنازه ی آنها شب به آسایشگاه برسد! روسری از دیگر اجبارات بنده ساز مسعود رجوی در حق زنان بود که در فرم خوب است ، اما از محتوا تهی است. همه ی ما مسلمانان حجاب را بعنوان یک امر واجب برای زنان می دانیم ، اما حرمت زنان نیز باید حفظ شود، در مناسباتی که “رقص رهائی” و “معراج جمعی” و …( به مفهوم این دو واژه به لحاظ رعایت اصول اخلاقی اشاره نمی شود اما به افشاگری های خانم بتول سلطانی از اعضای شورای رهبری سازمان مجاهدین خلق که سالها پیش جداشده است می توان در اینترنت مراجعه کرد)! توسط مسعود رجوی برای نوامیس سازمان ! اجرا می شد، آیا حقوق و حرمت “زن” حفظ شده است؟
زنان حق داشتن حریم خصوصی در مناسبات را ندارند!
زنان در قرون وسطی و حتی در دوران جاهلیت، از زنانی که امروز در فرقه ی رجوی هستند، آزادتر بودند! پس اگر قرار است آدرسی از اسلام ارتجاعی داشته باشیم، باید یک سری به مناسبات ضدانسانی فرقه ی رجوی بزنیم.
ارتجاعی ترین فرم آفریده شده از اسلام اصیل، در مناسبات فرقه ای مسعود رجوی وجود دارد، حتی از نرم های دهشت انگیز نظیر “داعش” نیز پا فراتر رفته و زنان در مناسبات سازمان ، متاسفانه اولیه ترین حقوق زنان داعش را هم ندارند! که به جرات در مقام مقایسه می توان مدعی شد داعش و طالبان از مناسبات مترقیانه تری نسبت به وضعیت زنان در فرقه ی رجوی برخوردار هستند!
انقلاب ایدئولوژیک یا همان انقلاب درونی در سازمان، اصلی ترین اهرم سرکوب اعضای سازمان است، ارتجاعی ترین قوانین با ترفند رهائی انسان، به همه ی اعضای سازمان تحمیل شده است، جنایات بیشماری نیز زیر این سقف محدود کننده ی ایدئولوژیک ساری و جاری می شود، قوانین این انقلاب می گوید:
– هیچ زن و مردی حق ازدواج برای ابدالدهر ندارند!(طلاق ابدالدهر= تجرد اجباری و ابدی)،
– زندگی ، عشق ، محبت، صمیمیت، روابط عادی و اولیه انسانی، روابط انسانی و… همه و همه ممنوع است.
– حقوق بشر مربوط به اعضای سازمان نیست و هیچ کس نمی تواند مدعی حقوق انسانی مثل جامعه ی عادی باشد!
– مردان و زنان نیاز به فکر کردن ندارند، رهبر بجای همه فکر می کند.
– هیچ عضوی حق درخواست و برقراری ارتباط با خانواده ی خود را ندارد.
– هیچ عضوی حق درخواست تردد به بیرون از مناسبات را ندارد.
– همه باید تا سرنگونی در تشکیلات بمانند و سرنگونی تاریخ ندارد.
خلاصه ارتجاعی ترین فرقه ها و گروهها ، هرگز نخواهند توانست به پای این فرقه ی ارتجاعی در شقاوت و بیرحمی و جاهلیت برسند. اما طنز روزگار را ببینید که این فرقه با خصوصیات فوق ارتجاعی خود ، دم از “اسلام انقلابی” و تکامل و ترقی می زند، البته آفتاب جاهلیت این فرقه نیز در حال غروب است و از همه سو در بن بست است و بخصوص که دادگاه بین المللی لاهه آغاز رسیدگی به پرونده ی نقض حقوق بشر در فرقه ی رجوی را در دستور کار خود قرار داده و این برای اولین بار است که رهبران این فرقه در یک محکمه ی بین المللی با شکایت شاکیان خصوصی که اعضای سابق این فرقه ی ضد بشری بودند ، در شرف محاکمه ای سنگین است و تیک تاک ساعت به ضرر رهبران جنایتکار این فرقه در حرکتی شتابان است، بی گمان عدالت و حقوق بشر در این دادگاه اجرا شده و مهر پایانی بر جنایت های بیشمار رجوی ها خواهد بود .
فرید