عنوان مقاله ی فرقه ی رجوی ( نفی فردیت خودخواهان …) نام داشت که ابدا با گروه خونی این جریان نمیخواند و از این رو من واژه ی درستتر را که ” قبول ” بود بکار برده و به نقد و بررسی اجمالی این مقاله پرداختم.
در مقاله ی باند رجوی چنین آمده است :
“خود محور پنداری، خودکمالانگاری، خودبرتر بینی، ایگوتئیزم (خودخدا انگاری) خودشیفتگی یا نارسیسم از آفتهایی است که در هر اجتماعی مذموم شمرده میشود. افراد خودشیفته یا نارسیست، خود را محور هستی میپندارند و به خود بهصورت شیفتهٔ خویش میشوند. این صفتهای ناپسند تا وقتی در یک حیطهٔ محدود عمل میکنند زیان چندانی از آنها متوجه جامعه و مردم نیست ولی وقتی بار اجتماعی ـ سیاسی بهخود میگیرند و لباس حاکمیتی میپوشند، فاجعهبار میشوند…”
اگر این صفات وخصوصیات بد است- که براستی هم خیلی بد است- چرا خودتان را به اسوه ی بارز این صفات تبدیل کرده اید؟
مسعود رجوی خود شیفته ی بی همتایی است و مریم که مداح دست اول اوست، سند بهشت را در دستان او میبیند و به فریب خوردگان فرقه ی رجوی میگوید که در روز قیامت ، تنها بر زبان آوردن نام مسعود و اینکه شما آدم های او هستید، جواز ورود به بهشت بسادگی در دستان شما قرار خواهد گرفت. وعده ای که به پیروان هیچ مذهب و دینی داده نشده است!
این وعده یا از سر شارلاتانی یا از سر اعتقاد بی چون و چرا به مسعود داده شده که تکلیف اولی روشن است و اگر دومی درست باشد ، حکایت از چیزهایی دارد که مقاله نویس آنها را بصورت ریاکارانه ای هم که شده، مذموم دانسته است.
در هر صورت، تمام صفت های زشت برشمرده شده درمقاله ی مورد بررسی رجوی ها ، در سازمان استحاله یافته ی مجاهدین و بالاخص شخص خود مسعود رجوی جمع است ودر مورد این پاراگراف از مقاله ی مذکور ، میتوان گفت که : آفتاب آمد دلیل آفتاب!
دوباره :
” تاریخ معاصر و پیشامعاصر را از نظر بگذرانیم. در نزدیکنما و دورنما، چیزی جز سلطهٔ شیخ و شاهان را به چشم نمیبینیم. گویی میهن ما همیشه محکوم بوده که از سلطهای به سوی سلطهٔ دیگر جابهجا شود. سلاطین، امیران، جهانگشایان و شاهان مختلف این فلات کهن را بین خود بچرخانده …”
نویسنده ی متن اگر تاریخ را خوانده بود میدانست که تمامی کشورها این مراحل تاریخی و تطورات بشدت پیچیده ی آنرا گذرانده یا اقلا قسمت هایی از این مراحل را تجربه کرده وحتی درحال تجربه کردن هستند. هیچ کشور و جامعه ای بدون طی این مراحل تاریخی دستآورد لازمی را نداشته اند و البته درد شما چیز دیگریست.
همچنین :
” این دغدغهیی بوده است که مجاهدین و سازمانشان با آن بیگانه نبودهاند. مضمون انقلاب ایدئولوژیک آنها طی سالیان جز این نبوده که با دو ایدئولوژی همزاد بجنگند: «فردیت و جنسیت».
و نجنگیده و بخاطر آن زنان دچار ستم مضاعفی شده و همه چیز در سیطره ی کامل رجوی قرار گرفته و ” فردیت و جنسیت ” قوام بیشتری یافته واین عین آمال خبیثانه ی مسعود رجوی است واگر دغدغه ای بوده ، بی صبری رجوی بخاطر تحقق هرچه زودتر ” فردیت و جنسیت ” بوده که آنهم بخیر و خوشی محقق شد!
همینطور:
“… در مجاهدین کسی خود را برتر از دیگری بهحساب نمیآورد. مسئول در این دستگاه کسی است که بیش از همه مایه میگذارد، بها میپردازد و بیش از همه در معرض حسابرسی قرار دارد و به جمع پاسخگو میباشد.”
پس جملاتی مانند اینکه ” تو حق رهبری را خورده ای ” که به اعضای بدبخت گفته میشد و میشود، چه مفهومی دارد؟
رجوی غیر از اقامت در قصرهای شاهانه و مشغول بودن با کنیزانی که با طلاق های اجباری تصاحب شان کرده چه کار شاقی انجام داده است؟
او چه پاسخی به مردانی که همسران آنها را با توسل به طلاق اجباری به کام نجس خود کشیده ، داده است ؟
سپس :
“زنان مجاهد خلق خود را «کلفت دوم» و مردان مجاهد با تأسی از آنان خود را «نوکر دوم» خلق مینامند. چرا دوم؟ برای اینکه حتی در کلفتی و نوکری خلق، برای خود امتیازی قائل نشوند.”
اینها به اقتضای ماهیت کارشان ، خواهی نخواهی دشمنان مردم بحساب میآیند و نوکری و کلفتی شان منحصرا بکار مسعود و مریم میآید که هیچ افتخاری برای آنها تولید نمیکند وهمینطور بکار مردمی که دراین معادله غایب هستند، همینطور!
درادامه :
” رهبر مقاومت، مسعود رجوی در یکی از بیانات پرشور خود این معنا را به اوج برده و نشان داده است که دغدغهٔ مجاهدین هرگز و هیچگاه به قدرت رسیدن نبوده است. .. اعلام میکنم که پس از وفای به عهد در آزادی ایرانزمین از چنگ رژیم ولایت فقیه و تشکیل مؤسسان منتخب مردم ایران، از هر گونه مقام و منصب و از هر گونه شرکت در انتخابات و هر دولتی که باشد، تحت هر نام و عنوان، معذورم. عضویت در سازمان پرافتخار مجاهدین خلق ایران، چنانچه شایسته آن باقی بمانم، برایم کفایت و کمال مطلوب است. ”
دروغ گفته است عزیز!
او هیچ دغدغه ای جز کسب قدرت نداشته است.
ضمنا برای اینکه ماها زیادی بی تابی نکنیم، تاریخ و موعد این روز مقرر را برایمان روشن کنید و تضمین هم بدهید که تا آن موعد مبهم، عربستان در مواضع اش خواهد ماند که همچنان تیرک هایش را به دیوارهای تشکیلات مقوایی باند رجوی تکیه بدهد تا فرو نریزد؟
حمید