مدتی است که رجوی ها در موضوع کارگران پیشتاز شده و به دفاع از حقوق کارگران می پردازند!
در این رابطه نوشتند:
” دستمزد کارگران در ایران تنها پاسخگوی «۱۰ روز اول ماه» است،کارگران علاوه بر مشکلات معیشتی، با سختیهای دوچندان کار در ایران مواجه هستند. اما بحران دیگری که مقامهای دولت ایران به آن رسمیت نمیبخشند، پدیده «خودکشی» بین کارگران ایرانی است…”
بحث کارگر و منافع کارگر از موضوعاتی است که همه بدان می پردازند و پرچم دفاع از حقوق حقه ی کارگران را در دست هایشان می فشارند!
موضوع چیست؟ مشکل چیست؟
تقریبا تمامی انقلاب های جهان خود را مدافع طبقه ی کارگران نامیده اند!
تا بوده چنین هست که سرمایه داران بدلیل حفظ منافع شان ، طبقه ی کارگر را استثمار کردند و بر گرده ی کارگران سوار شدند! حرف جدیدی نیست و هر کسی که پا در رکاب مبارزات اعم از انقلابی و غیرانقلابی می گذارد یکی از وظائف خود را ، حفظ منافع طبقه ی زحمتکش کارگر و مبارزه با استثمارگران می داند.
اما اینکه فرقه ی رجوی ، از این حربه ی معمول در راستای راندن خر خود بهره می جوید، این امر را نامشروع می کند! قوانین کارگری زیرساخت هائی دارد که اصلا در فرقه ی دیکتاتور رجوی به رسمیت شناخته نمی شود! حتی به کسانی که سیاست های غلط شما را قبول نکردند و بعد از 30-20 سال از شما جداشدند، یک دلار هم ندادید و در غربت آنها را رها کرده و بدین نیز بسنده نکردید و آنان را مزدور و بریده خواندید !
اینکه فلان قانون خوب است و باید از کارگر دفاع کرد و شعارهای اینچنینی ، حتی در حد شعار هم برای دهن رجوی ها ، غلط بزرگی است!
مناسبات برده داری مادون استثمار کارگران است، در فرقه ی رجوی ، هنوز دوران برده داری در حال اجراست! پس این فرقه هنوز به دوران حضور کارگر در عرصه ی کار و کارگری نرسیده است و صحبت از حقوق کارگر یک بحث رویائی است!
در مناسبات فرقه ای رجوی ساخته، انسان ها حق داشتن حریم خصوصی را ندارند، از اولیه ترین حقوق انسانی خود محروم هستند، یوغ بردگی بر گردن تک تک آنهاست! زنان و مردان شبانه روز تحت استثمار هستند! حتی برده های قرون وسطی از برده های فرقه ی رجوی ، پیشرفته تر بودند، چرا که حق زندگی داشتند، روابط انسانی خود حتی در مادون انسانیت را داشتند، در فرقه ی رجوی هیچ حقی برسمیت شناخته نمی شود!
در مقام مقایسه، زمانی که ما در فرقه ی رجوی اسیر بودیم، حاضر بودیم فقط بتوانیم خود را آزاد کرده و آزاد زندگی کنیم و نفس بکشیم! رجوی ها آنقدر بلاهای مختلف سرمان می آوردند که حاضر بودیم فقط جان خودمان را برداشته و از مناسبات جهنمی رجوی ها فرار کنیم!
اینکه این فرقه فرافکنی کرده و انگشت روی وضعیت اوضاع بد معیشتی کارگران در ایران می گذارد، این از تنگ آمدن قافیه در آلبانی است! فرقه ای که در بحران های درونی خود غرق است و هر روز با اعلام جدائی ها و درخواست های خروج مواجه است، برای فرار از صورت مسئله های درونی خود، دست به صدور بحران زده است و به قصد تشویش اذهان درونی نیروها می خواهد شرایط بیرون از فرقه را با سیاه نمائی های کذائی، بدتر از آنچه که هست نمایش بدهد! تا بلکه آبی بر آتش درونی نیروها بریزد که بیرون هم وضع خوب نیست.
استاندارد های کار مگر در درون فرقه ی رجوی رعایت می شود؟ یک عمر بی حرمتی و پایمال شدن کرامت انسان ها در فرقه ی رجوی جنایتی نیست که بتوان آنرا فراموش کرد! در زندان های رجوی کدام حرمت انسانی و کرامت انسانی رعایت شده است؟ شعار دادن که کار آسانی است و بقول معروف مالیات هم ندارد! فرقه ی رجوی در جریان عمل شکست خورده است! رهبران این فرقه هرگز سربلند از آزمایشات تاریخی خود بیرون نیامده اند! پس لاف زدن از حقوق کارگر ، ژستی مضحک است که بیشتر آبروی نداشته ی رجوی ها را بر باد می دهد، فرقه ای که مدام در مورد حقوق بشر محکوم می شود و زیر ضرب ارگان های حقوق بشری است، در قدم اول باید برای وضعیت غیر انسانی و حقوق بشر نیروهایش فکری بکند، بعد برای جهانیان نسخه پیچیده و حرافی کند! رهبران فرقه ی منحوس رجوی ، خود اولین و یکی از بزرگترین پایمال کنندگان حقوق اولیه انسان ها هستند، رهبر دیکتاتور این فرقه هم که برای در امان ماندن از انتقادات و پاسخگوئی سالهاست که فراری است و در زباله دان تاریخ بسر می برد. هنوز زخم های عدیده ای از جنایات رجوی ها بر تن جداشدگان و خانواده ها باقی است، هنوز جداشدگان از فرقه ی جهنمی رجوی ، خون چکان در پی احقاق حقوق خود هستند، دادگاه پیش روی فرقه ی رجوی، محلی از اعراب برای رهبران این فرقه باقی نگذاشته است که گستاخانه به دفاع از حقوق کارگران جهان بپردازند . . .
فرید