خانواده رامین عبدالهی نیز از خانواده هایی هستند که بعد از گذشت دو دهه همچنان چشم انتظار عزیز دربندشان بوده و نگران سلامت جسمی و روحی او می باشند. به اتفاق آقای هادی ناصری مقدم که در دی ماه سال گذشته بعد از جدایی از سازمان ضد بشری مجاهدین به میهن عزیزمان برگشته و به کانون گرم خانواده پیوسته است، به دیدار خانواده محترم رامین عبدالهی رفته و با برادر وی دیدار کردیم.
بعد از معرفی آقا هادی به آقای عبدالهی، ایشان بسیار ذوق زده شد و بلافاصله در مورد برادرش رامین سئوال نمود. آقا هادی به او گفت که در سازمان او را بنام آرمین میشناسند و او کارهای برق را در آنجا انجام می دهد. آقای ناصری مقدم همچنین گفت: من ابتدا او را در پذیرش دیدم و با او آشنا شدم و وقتی فهمیدم که اهل گرگان است با وی در مورد آدرس عموی او و اینکه مغازه اش کجاست گفتم که رامین هم تایید کرد و بعد از آن صمیمی تر شدیم و در بسیاری از نشستهای عمومی او را میدیدم و حال عمومی او خوب بود.
آقای عبدالهی در مورد چگونگی گرفتار شدن رامین به دست سران فرقه رجوی توضیح داد و گفت که رامین خیلی هوای خارج رفتن را داشت که متاسفانه به همین دلیل نیز گرفتار شد و دیگر هیچ خبری از او نداشته و نداریم و فقط انجمن نجات هست که گاها افرادی مانند شما که او را می شناسید به ما معرفی میکند تا بتوانیم از حال و روزش خبر بگیریم.
وی در ادامه صحبت هایش از درد و رنج خانواده در فراق رامین صحبت کرد و گفت که چگونه پدرشان حتی تا آخرین لحظات زندگی سراغ رامین را می گرفته و یا مادرشان که دیگر چشمانش بخاطر گریه در فراق رامین دیگر سوی دیدن ندارد. و بقیه اهل خانواده و فامیل که خیلی نگران حال او می باشند.
آقا هادی در جواب گفت: من خودم نیز به همین طریق گرفتار فرقه رجوی شدم و من هم میخواستم زندگی در خارج از کشور را تجربه کنم که متاسفانه سر از اشرف در آوردم و بیش از 17 سال گرفتار افکار منفی آنها بودم و نتوانستم از فرقه رجوی جدا شوم. ولی سرانجام در سال 1395 که سازمان ضد بشری مجاهدین از عراق اخراج و به آلبانی منتقل شد، من که در طول 17 سال به غیر از دروغ و ریاکاری چیز دیگری از سران فرقه رجوی ندیده بودم ، به محض رسیدن به تیرانا از فرقه رجوی جدا شده و مدت 4 سال در آن کشور بودم تا دی ماه سال گذشته به آغوش گرم خانواده ام برگشتم و الان ازدواج کردم و خدا رو شکر زندگی آرامی دارم .
آقای عبدالهی از آقا هادی در مورد اینکه چرا رامین تاکنون نتوانسته حتی یک تماس کوچک با خانواده بگیرد و آنها را از حال خودش با خبر کند، سئوال کرد. آقا هادی چنین گفت: برای اینکه وقتی میخواهی تماس بگیری باید در اتاقی که مثلا برای همین کار تعبیه کردند بروی تا بقول خودشان کسی مزاحمت نشود! ولی از آنطرف تمامی تماسهای فرد را ضبط می کنند تا بتوانند علیه او استفاده نمایند و مثلا اگر حرفی در مورد جدایی و غیره به زبان بیاورد فوری برای او نشستی گذاشته و او را مورد اذیت و آزار قرار می دهند و بهمین خاطر هیچکس تمایلی برای تماس با خانواده ندارد و از طرفی سران فرقه رجوی در طول مدتی که در عراق بودیم دائما به دروغ به همه می گفتند که خانواده اصلا بفکر شماها نیست و اگر خلاف این بود برای شما نامه ایی می فرستاد و پیگیری می کرد. ولی می بینید که خبری از آنها نیست و با همین ترفند افراد را از خانواده دلسرد می کرد تا بتواند عواطف آنها را سرکوب نماید و افکار پوچ خود را به ذهن آنها وارد سازد و بهمین دلایل رامین احتمالا تاکنون نتوانسته با شما تماس برقرار نماید.
آقا هادی همچنین توصیه کرد که خانواده عبدالهی همچنان از طریق مجامع بین المللی وضعیت رامین را پیگیری کنند و دلسرد نشوند تا ان شالله شاهد آزادی رامین و تمامی عزیزان دربند فرقه مجاهدین باشیم.