فرقه تروریستی مجاهدین بقاءِ خودرااز روز اول برخشونت وترور وتهدیدوارعاب گذاشتند.مجاهدین برای تصاحب قدرت زمینه وسابقه وپروسه مبارزاتی ومله اجتماعی مناسبی نداشتند لذا تلاش آنها برای این کاربامخالفت مردمی روبرو شداما آنها برای اینکه این ضدیت های مردمی رانفی کنند دست به ترورهای وحشت ناک زدندتاازاین طریق بتوانند مشروعیتی برای ادامه موجودیت خودکسب نمایند.
این فرقه ایدئولوژی خشونت رابه عنوان یک استراتژی رسمی پذیرفت متعاقب آن دست به فراهم نمودن الزامات آن زد.یکی ازاین الزامات رفتن زیرچترصدام برای بدست آوردن سلاح وتجهیزات بودکه دیدیم که چگونه روزگارمجاهدین راسیاه کرد و از آنها مزدورانی حرفه ای وبی آبرو ساخت.
اماهمین مجاهدین درسال76 بعداز روی کارآمدن دولت محمدخاتمی دریک جمع بندی توسط رهبری خودبه این نتیجه رسیدندکه رژیم میخواهد راه ترفند آنها رادرزمینه خشونت وتروریزم ببندد وآنها را بهانه برکند.
رجوی بطورحساب ناشده ای اعتراف کردکه اگر رژیم استحاله شودوازمونیسم ویک پایه گی بیافتد ما نمی توانیم دیگرمارک سرکوب گر بزنیم ودرآن صورت دیگربهانه ی اقدامات ماهم منتفی است(عملیات تروریستی)رجوی درآن شرایط اعلام کردتمام سعی سازمان این باشدکه رژیم رابه سمت سرکوب وخشونت ومردم کشی ببرد درغیراین صورت مجاهدین موضوعیتی ندارند.
درواقع ماهیت ذاتی رهبری مجاهدین وفلسفه وجودی آنها بدون تروریزم معنا ومفهومی ندارد،اگربه تمامی ترفندها وتاکتیک ها واستراتژی های مجاهدین مراجعه کنیدهیچ پارامتری غیرازبرنامه های تروریستی وخشونت یافت نمی شود.
آنها پذیرفته اند که تنهاراه حل براندازی قهری است هرگونه شق دیگری را رد می کنند.بگذریم ازراه حل های رنگارنگ اجباری کنونی ودم زدن ازمسالمت وسیاسی کاری فعلی.دریک نگاه عملکرد مجاهدین درشرایط کنونی درعراق برای ادامه همین استراژدی گویای همه چیز است.
اگردقت کنید از روز اول شکل گیری دولت قانونی درعراق مجاهدین باحربه های مختلف رو در روی آن ایستاد و از تجربه سه دهه اقدامات منافقت خود برای بهم ریختن نظم وامنیت درعراق استفاده می کند،اگردرعراق امنیت برقرار شود وقانون حاکم شودلاجرم دیگر آنجا جای تروریست نیست وامنیت برای مجاهدین ناامنی کامل محسوب می شود.
مهدوی، پرونده سیاه، نهم آوریل 2007