سال 85 برای همه ی دوست داران میهن توأم با سرافرازی و پیشرفت بود و برعکس برای دشمنان و وطن فروشان خواری و ذلت را در بر داشت. و در میان آن ها باز هم فرقه ی رجوی مقام نخست در خیانت به ایران و ایرانی را برای خود حفظ نمود. فرقه ای که در سال قبل علیرغم تمامی تلاش ها و به راه انداختن شانتاژهای تبلیغاتی نتوانست جز تحقیر در جامعه بین المللی چیزی به دست بیاورد. اعلام باقی ماندن نامش در لیست سیاه از سوی مجامع مختلف و کشورهای اروپایی از نمونه بارز این ذلت و زبونی است. اما باز در ابتدای سال86 با پیامی که از سوی رهبر فراری فرقه بر روی سایت قرار گرفت،بر این امر افزوده شد.
این پیام در بر دارنده مطالبی بود که هنوز مرکبش خشک نشده باطل شد. آن جا که از قبل روی مسئله دستگیری سربازان انگلیسی که اقدام به ورود غیرقانونی به خاک ایران کرده بودند از سوی فرقه تبلیغات زیادی شده و قضیه دستیگری را گروگان گیری نامیده بودند و در پیام رجوی هم به آن صحه گذارده شده بود با آزادی آن ها و باز گرداندن شان به لندن جا خوردند و مثل همیشه پیش بینی آن ها غلط از آب در آمد و بر باطل بودن نظریه شان تأکید نمود. علاوه بر این بسیاری از خبرنگاران و تحلیل گران سیاسی این اقدام را نشان قدرت و برگ برنده برای ایران دانستند.
در جای جای پیام حرف از مقاومت و پایداری است که البته شامل خود او نمی شود و این در بند شدگان هستند که باید به پای این القائات بسوزند و گرنه رجوی که نمی داند مقاومت با کدام حروف هجی می شود. هر گاه خطری برای جان بی مقدارش حس کرده سوراخی را پیدا نموده و در آن خزیده. اگر او مقاومت و اصل پایداری را قبول دارد پس چرا همیشه در حال فرار از معرکه است؟
اما در مورد باقی ماندن نام فرقه در لیست تروریستی که رجوی با پرخاش به این و آن در حال نالیدن از آن است. باید گفت اصلاً قراری بر خروج نبوده و این تبلیغاتی بیش نبود که از سوی آنان برپا گردیده. وقتی بنا بر قول سیاست مدار امریکایی مجاهدین خودشان فعالیت های تروریستی شان را با افتخار قبول دارند چگونه و بر چه اساسی باید از لیست سیاه بیرون آیند؟ و آن عکس العمل باید هم این بازتاب را داشته باشد که به قول رجوی بلر تصمیم شورای وزیران را لغو شده اعلام کند. گوئیا رجوی فراموش کرده که چگونه در کنار صدام و با کمک هدایای او مردم ایران و عراق را به گلوله می بست! لابد رجوی فکر کرده چون از نظر ها محو شده، پرونده اش هم در خفی مانده و افکار عمومی دنیا و مردم ایران فیلم های معاملات او با صدام را فراموش کردند؟
جناب رجوی بیش از دو دهه است که خبر از سرنگونی قریب الوقوع می دهد تا شاید اشرفیان بی خبر از دنیای بیرون را در حالت بور شدگی نگه دارد. غافل از این که خود و فرقه شان لحظه به لحظه به مرگ نزدیک تر می شوند. و در این مسیر نه راه حل سوم دردی از آنان دوا می کندو نه به راه انداختن چند میتینگ چند نفره! و نه به رخ کشیدن آمار دروغین حمایت چند میلیونی ملت عراق! اگر ملت شما را می خواستند پس چرا فرار را بر قرار ترجیح دادید؟
از مصدق گفتن و دم زدن در شأن کسی است که قدمی برای منافع خلق خویش برداشته باشد چرا مصدق با توجه به منافع مردمش برای ملی شدن نفت مبارزه نمود اما شما (فرقه ای ها) که کمترین خیانت تان به خلق هشت سال ماندن در کنار متجاوز به خاک و ناموس تان بوده را چه به این حرف ها؟! رجوی که سال های سال است جز علیه منافع ملت ایران قدمی برنداشته قلمی نچرخانده چه سنخیتی با امثال مصدق دارد؟
و اما کسی می تواند خطاب به جوانان و مردم کشور پیامی بفرستد و حرفی بزند که در مواقع ضرورت با آن ها بوده و در کنارشان و نه روبرو و در مقابل شان. و آن کس حق سخن گفتن از برخاستن و شال و کلاه کردن دارد که خود چنین کرده و نه آن که معلوم نیست در کدام سوراخ خود را پنهان نموده؟!!
سخن آخر این که پیام نوروزی مسعود رجوی فقط برای این بوده که دیگران فکر نکنند، او گنگ و لال است و یا وجود فیزیکی ندارد و گرنه چه به سخره گرفتن بلر و شیراک و.. و چه دم از مصدق زدن و چه دعوت به برخاستن و پایداری و.. همه و همه چیزی جز گفتن جملات تکراری و حرف های باطلی که تاریخ استفاده از آن ها گذشته نبوده و نخواهد بود.