آقای کریم خان
دادستان دیوان کیفری بین المللی
لاهه – هلند
با درود و احترام
اینجانب هادی شبانی عضو سابق سازمان مجاهدین خلق هستم. من از سال 1364 تا 1383 به مدت نزدیک به دو دهه در مناسبات فرقه رجوی حضور داشتم.
من در عملیات موسوم به فروغ جاویدان که توسط نیروهای مجاهدین خلق در همکاری با نیروهای صدام حسین علیه مدافعان خاک میهن صورت گرفت از ناحیه شکم مورد اصابت گلوله قرار گرفته و بعد از نزدیک به سه سال سلامتی خود را بازیافتم ولی متاسفانه هنوز از ناحیه شکم بعضی مواقع دچار درد شدید می شوم.
مسئولین سازمان مجاهدین خلق از همان سال 1364 که وارد سازمان شدم به من اجازه ندادند تا با خانواده ام تماس
بگیریم و خبر سلامتی بدهم. با اصرار زیاد من یک تماس برقرار کردم که این اولین و آخرین تماس من با خانواده ام بود و هرگز اجازه هیچ گونه ارتباط با خانواده و دوستان را ندادند. من در سازمان حتی اجازه نداشتم به رادیو گوش بدهم.
در سال 1367 یعنی چند ماه بعد از عملیات فروغ جاویدان شاهد بودم که همه زنان و مردان که ازدواج کرده بودند مجبور به طلاق اجباری شدند و من هم که مجرد بودم مانند بقیه افراد اجازه ازدواج نداشتم. مسعود رجوی در نشست های عمومی عنوان داشت که نفرات سازمان باید تا آخر عمر از حق ازدواج محروم باشند و این گونه راه ازدواج برای همه زنان و مردان داخل فرقه رجوی بسته شد و فقط او بود که می توانست همسر و خانواده داشته باشد.
بر اساس دکترین انقلاب ایدئولوژیک درونی مجاهدین خلق که مسعود رجوی مبتکر آن بود، همه زنان در عقد او هستند و به این شکل او در حالیکه سایر مردان را از صحبت با زنان خود منع می کرد برای خودش حرمسرا براه انداخته بود.
در مورد فشارهای روانی باید عنوان کنم که در سازمان مجاهدین با انجام نشست های مغزشویی روزانه و هفتگی که در فرهنگ فرقه ای به “فشار هم قطاران” معروف است همه را تحت فشار قرار می دادند و من هم مانند بقیه تحت این فشار تشکیلاتی قرار داشتم. یعنی یک شکنجه و سرکوب مستمر دائمی در مناسبات برقرار بود و کسی جرات اعتراض نداشت.
مسعود رجوی در نشست های عمومی به طور مستمر عنوان می کرد که باید خانواده خود را فراموش کنید و کسی نباید حتی به آنان فکر کند و اگر کسی این کار را می کرد باید نمونه های آنرا نوشته و در نشست های جمعی می خواند تا مورد سرزنش و فشار هم قطاران قرار گیرد. تشکیلات رجوی مانند یک زندان بی پایان با شکنجه های مستمر جسمی و روحی بود. در حالی که خطرناک ترین زندانیان در هر کجای دنیا حق ملاقات با اقوام درجه یک خود را دارند اما در فرقه رجوی حق هیچگونه ارتباطی با خانواده متصور نبود.
من وقتی از مناسبات سازمان مجاهدین خلق فرار کردم و به کمپ نیروهای آمریکایی موسوم به TIPF رفتم حتی لباس برای پوشیدن نداشتم و مسئولین سازمان به من لباس نمی دادند و مدتها بدون لباس در TIPF گذراندم. این در حالی بود که تمام جوانی خود را در مناسبات مجاهدین خلق سپری کرده بودم. من هیچ پولی برای بیگاری های طاقت فرسایی که سالیان انجام دادم، دریافت نکردم.
من بعنوان یک قربانی سازمان مجاهدین خلق که سالیان جوانی خود را در مناسبات این سازمان تلف کرده از سران این سازمان شکایت دارم. این سازمان به عنوان یک فرقه مخرب کنترل ذهن همچنان به برده داری نوین و مغزشویی اعضا در کشور آلبانی ادامه می دهد. از شما درخواست دارم تا سران این فرقه را تحت پیگرد قانونی قرار دهید. من حاضرم در هرکجا که باشد جهت ادای شهادت حاضر شوم.
هادی شبانی
عضو سابق سازمان مجاهدین خلق
ساری – مازندران