آقای نادر مهدی پناه عضو پیشین مجاهدین است. وی در سال ۱۳۴۹ در یکی از روستاهای شهر میاندوآب بدنیا آمد. تحصیلات وی تا دوم راهنمایی است. وی از همان دوران کودکی با مشکلات فراوانی در محیط خانواده مواجه بوده و با فقر دست و پنجه نرم کرده است.
خدمت سربازی تحولی بود که آقای مهدی پناه را بیش از هر زمان دیگری برای دست و پنجه نرم کردن با مشکلات زندگی آماده کرد. ایشان بعد از بازگشت از سربازی نزد پدرش مشغول کار شد. او دیگر به سنی رسیده بود که به فکر آینده و تشکیل خانواده برای خودش باشد.
آقای مهدی پناه بدلیل اختلافات خانوادگی از یک سو و تلاش برای رسیدن به یک ثروت رویایی در سال ۱۳۸۰ به طور غیر قانونی از کشور خارج شد و خود را به شهر سلیمانیه عراق رساند. تا با معرفی خود به UN از یکی از کشورهای اروپایی پناهندگی بگیرد .
متأسفانه در شهر سلیمانیه یک باند قاچاقچی انسان که اعضای آن در ارتباط با مجاهدین بودند در مسیر او قرار می گیرد. یکی از اعضای این باند با آقای مهدی پناه رابطه دوستی می ریزد و به ایشان قول می دهد او را برای کار به یک شرکت معتبر معرفی کند. تا برای مدتی که باید در انتظار کارهای قانونی اش باشد درآمدی داشته باشد.
بدین ترتیب قاچاقچیان آقای مهدی پناه را به جای معرفی به یک شرکت معتبر به « مجاهدین » در قرارگاه اشرف می فروشند.
سقوط صدام حسین باعث شد کنترل های تشکیلاتی تا حدود زیادی از بین برود و اعضای مجاهدین جرأت بیشتری یافتند تا بتوانند از این گروه جدا شوند.
آقای نادر مهدی پناه نیز در سال ۱۳۸۴ در حالیکه به همراه تعداد دیگری برای بیگاری در یکی از نقاط قرارگاه اشرف برده می شدند فرار کرد و خود را به مقر نیروهای آمریکایی در قرارگاه اشرف رساند.
آقای نادر مهدی پناه بعد از ۳ سال اقامت در کمپ نیروهای آمریکایی و بعد از فراز و نشیب های فراوان موفق شد در سال ۱۳۸۷ وارد کشور شده و یک سال بعد ازدواج کرده و خانواده ای را تشکیل دهد.
ذیلا تجربه دردناک وی از پیوستن به مجاهدین که بر خلاف میل باطنی اش بوده و گسستن از این گروه و سالهای عمری که در اثر فریب از دست رفت را از زبان خودشان می شنویم.