طبق اخبار موثق دریافتی از درون تشکیلات فرقه رجوی، بتازگی سران این فرقه در مواجه با موج فزاینده درخواست جدایی اعضا، مجبور به عقب نشینی از شعارهای استراتژیکی خود که در گذشته برای آنها بار ایدئولوژیکی هم داشته، شده اند. در گذشته سران فرقه، اعضایی که درخواست جدایی می کردند را در معرض اتهام پشت کردن به خون 120 هزار شهید، نقض عهد و شکستن سوگند جلاله و اتهامات واهی قرار می دادند. رهبران و مسئولین این فرقه همچنین افراد ناراضی را متهم به تاسیس شعبه ای از سپاه پاسداران در داخل تشکیلات و مزدوری برای وزارت اطلاعات می نمودند.
آنها در نهایت با تشکیل دادگاههایی در قالب نشست تلاش می کردند که با تحت فشار قرار دادن روحی و روانی و همچنین ضرب و شتم جسمی، مقاومت عضو ناراضی و خواهان جدایی را درهم شکسته و به اظهار ندامت و پشیمانی و اعتراف به خطا و گناه مجبور نمایند. این شیوه در مقاطعی در تشکیلات کاربرد داشت، بخصوص اینکه در دوران حاکمیت صدام اگر عضو روی خواسته خود برای جدایی و خروج اصرار می کرد از زندان مخوف ابوغریب سر در می آورد و سرنوشت نامعلومی پیدا می کرد.
فشارهای روحی و روانی و بعضا شکنجه های جسمی و نام مخوف زندان ابوغریب در نهایت فرد را مجاب به ماندن در تشکیلات می کرد. بسیاری از اعضای ناراضی که به زندان ابوغریب و یا اردوگاههای رمادی و حله تبعید شده بودند بعضا سرنوشت نامعلومی پیدا کردند و ناپدید شدند. همچنین سرکردگان فرقه در مواردی برای زهر چشم گرفتن از اعضای ناراضی و مجبور کردن آنها به ماندن در تشکیلات، اعضایی را که به زندان ابوغریب فرستاده بود و بدلیل شرایط نامناسب محل زندان و شیوه های شکنجه آنجا مقاومت نکرده و مجددا در خواست بازگشت به مناسبات مجاهدین خلق را داده بودند در جمع بزرگ اعضا حاضر می کرد تا آنها با بیان شرایط سخت و طاقت فرسای زندان ابوغریب و شکنجه های مامورین زندان، دیگر اعضا را بترسانند و آنها را مجبور به ماندن در تشکیلات نمایند.
به مرور زمان و بخصوص بعد از انتقال به آلبانی و تغییر شرایط، اعضا دیگر از بکارگیری شیوه های گذشته که تا حدودی نخ نما شده بود ترسی نداشتند و تعداد زیادی تحت تاثیر شرایط و فضا و مکان جدید از مجاهدین خلق جدا شدند. بعد از تاسیس انجمن آسیلا که در حقیقت یک نقطه اتکا و ظرف مناسب در جهت حل و فصل معضلات معیشتی و استقراری اعضا در آلبانی بعد از جدایی از تشکیلات فرقه است، انگیزه اعضا برای جدایی هر چه بیشتر شده است، بطوریکه ظرف مدت کوتاه تعداد زیادی با سطح و سطوح مختلف تشکیلاتی جدا شدند.
در شرایط حاضر که مسئولین فرقه با چالش موج فزاینده جدایی اعضا مواجه شده اند و از طرف دیگر ترفندها و شیوه های فریب و دروغ آنها کارایی خود را از دست داده اند. در نهایت متوسل به بکارگیری شیوه های دروغ دیگری شده اند که منتهای ضعف و درماندگی آنها را در قبال اعتراضات اعضای و درخواست های فزاینده جدایی آنها نشان می دهد.
آنها اینبار تلاش کردند از تمامی شعر و شعارهای گذشته خود عقب نشینی کرده و دولت ایران را مقصر اصلی قلمداد کنند و به اعضا چنین القاء نمایند که حتی در صورت جدایی، دولت ایران حاضر به پذیرش اعضای جدا شده نیست. این موضع فرقه مجاهدین یک غلط کردم گویی غلیظ و عقب نشینی مفتضح ایدئولوژیکی است که سابقه نداشته است و این نشان دهنده وخامت اوضاع تشکیلاتی آنهاست. بدون شک این ترفند ابلهانه هم خنثی خواهد شد و آنها در مقابل موج فزاینده درخواست جدایی اعضا گریزی جز تسلیم نخواهند داشت.
بهار آزادی و رهایی اعضا از هر زمان دیگر نزدیک تر است.
اکرامی