باند رجوی، از تروریسم وطنی تا تروریسم بینالمللی
ایراندیدبان
بیتردید مماشات کشورهای غرب بهویژه امریکا با تروریستها، که بهمنظور حفظ منافع و مصالح ایالات متحده به استفادهی ابزاری از آنها مبادرت میورزند، مهمترین عامل در خطرساز شدن آنان برای انسانها و کشورهای مختلف جهان است، تا جایی که امروز تروریسم بینالمللی یکی از اصلیترین تهدیدات امنیت بینالمللی محسوب میگردد و مهار این پدیده، بخش اعظمی از امور مجامع جهانی و دولتها را به خود اختصاص داده است.
دو نمونهی بسیار مشخص این پدیده، گروههای تروریستی القاعده و مجاهدین میباشند.
جریانی که از زمان جنگ سرد، توسط امریکا در افغانستان علیه شوروی بهکار گرفته میشد و بعدها برای حفظ منافع کمپانیهای نفتی و امنیت لولههای نفت، با نمود طالبان در افغانستان بر سر کار آورده شد، تبدیل به القاعدهی کنونی گردید که مسؤولیت قسمت زیادی از حوادث خونین تروریستی در سرتاسر جهان را بر عهده دارد.
گروه تروریستی مجاهدین نیز چنین وضعیتی را دارد. هنگامی که کشورهای غربی نسبت به اعمال تروریستی آنها چشمپوشی کردند، گمان نمیبردند که وقتی برسد که این گروه به عامل مهمی برای برهم زدن آرامش داخلی این کشورها تبدیل شود و تهدیدی برای امنیت ملیشان بهحساب آید.
گروه تروریستی مجاهدین و در رأس آن باند آدمکش رجوی، سالیان متمادی است با پرداخت رشوه و دخالت در رقابتهای انتخاباتی، تلاش کرده است تا به پیروزی اشخاصی که بهزعم خود میپنداشته است میتوانند مددکار این گروه باشند، کمک نماید.
اما این تمام ماجرا نیست، بلکه از آنجا که دار و دستهی ورشکستهی رجوی با بحرانهای عمیق و لاعلاج مواجه گردیدهاند، سیاستهای مداخلهگرانه در کشورهای مختلف را بهکار بسته و با روشهای مافیایی و کثیف، در پی دست یافتن به خواستههای خود و باندهای حامیشان شدند.
علاوه بر اسنادی که دربارهی دخالت مجاهدین در انتخابات پارلمانی انگلستان و امریکا و پرداخت رشوههای کلان به اشخاص و باندهای مختلف وجود دارد، آدمکشان رجوی در عراق به هنگام انتخابات پارلمانی این کشور با اجیر کردن تعداد زیادی از بقایای حزب بعث و صدام، به مداخلات خونین در آن پرداخته و بهطرز افسار گسیختهای علیه شیعیان وارد عمل شدند و تا تهدید و ایجاد رعب و وحشت علیه نیروهای سیاسی مستقل پیش رفتند.
تجربهی مداخله در عراق و برهم زدن اوضاع سیاسی و امنیتی این کشور و اینکه عملاً نیروهای خارجی و اشغالگران در برابر تحرکات آنها سکوت پیشه کردند، باند آدمکش رجوی را جریتر کرد، تا آنجا که تصمیم به مداخله در انتخابات ریاستجمهوری فرانسه گرفتند.
همانند القاعده، برای مجاهدین نیز برهم زدن امنیت و آرامش مردم و انجام اعمال شنیع و تروریستی عاملی جهت برون رفت از بحرانها و سرپوش گذاشتن بر فساد و شکاف درونی محسوب میشود و آنان ناگزیر به این اعمال هستند.
از فرانسه خبر میرسد که بقایای رجوی در درگیریهای پس از پیروزی نیکولا سارکوزی شرکت نموده و در سازماندهی آن در بخشهایی از پاریس و پاریزین دست داشتهاند.
رهنمود باند آدمکش رجوی به نیروهای این گروه و کسانی که توسط آنها اجیر شدند (حدود 2000 نفر) این بوده است که از وارد شدن به صحنهی درگیری با پلیس و طبعاً گیر افتادن اجتناب کرده و فقط به تحریک جوانان مهاجر بپردازند.
اعمال شنیعی که مجاهدین در سال 2003 و پس از بازداشت مریم رجوی در خاک این کشور انجام دادند، مداخلات خونین باند رجوی در روند سیاسی کشور عراق که همچنان ادامه دارد و همچنین مداخلاتی که در صحنهی سیاسی فرانسه انجام میدهند، بهخوبی بیانگر این واقعیت است که مجاهدین از یک گروه تروریست وطنی فراتر رفته و هماکنون در زمرهی گروههای تروریست بینالمللی دستهبندی میشوند.
این عملکرد نشانگر آن است که بقایای به گل نشستهی رجوی در اوج استیصال به سیم آخر زدهاند و طرحهای جدیای برای رویارویی با کشورهای غربی را در سر میپرورانند. رویاروییای که پس از این، پردههای بیشتری از آن را شاهد خواهیم بود.
بیتردید این اقدامات بخش کوچکی از تهدیداتی است که گروه تروریستی رجوی میتواند علیه کشورهای غربی به اجراء گذارد. تهدیداتی که نتیجهی بلافصل مماشات سیاستمداران غربی با آنان و چشمپوشی از ماهیت آنها، همزمان با استفادهی ابزاری از این گروه میباشد.