« امریکا علاقمند است که تنش بین مسلمانان ادامه داشته باشد. عوامل زیادی وجود دارد که غرب تلاش کند تا رابطهعنوان گروهشدند.
دولت آقای بوش مایل است تا هرچه بیشتر روابط خود را با عربستان سعودی گسترش دهد زیرا این امر باعث بالا گرفتن تنش بین سنی و شیعه در منطقه خواهد شد.
ما با تروریستالله بودند. در سویی دیگر ایران قرار دارد و هر کسی که دشمن ایران باشد دوست امریکا خواهد بود حتی اگر این فرد 5 سال پیش هواپیمایی را به برجی نیویورکر در مراسم فارغترین اتفاقاتی که پس از جنگ سرد روی داده این باشد که امپریالیسم امریکا دیگر هرگز نتوانست هیولایی همچون کمونیست را در برابر دیدگان افکار عمومی بیافریند و افزون طلبیهای مداخله گرانهی مبارزه با آن توجیه نماید.
پس از فروپاشی شوروی و بههایی صورت گرفت تا از اسلام تابویی همانند کمونیسم ساخته شود، اما این ترفند به سه دلیل ناکام ماند:
1- قطبویژه اتحاد جماهیر شوروی با امریکا، از بین رفته بود.
2- بیداری اسلامی که با انقلاب ایران آغاز گردید، مبتنی بر عدالتهای کشورهای اسلامی بود و خیلی سریع در جهان حقانیت خود را اثبات کرد و افکار عمومی، بههای سلطه گرانه و توسعه طلبانهخواه، بزرگهای اخیر را تحت عناوین ضد جهانیهای امپریالیستی گشودهصراحت از نیات و اهداف امپریالیستی امریکا سخن میهای عقبی لبنانی، سوری و ایرانی که فقط به آنها میهای بی جیره و مواجب امپریالیسم" گفت، در هممردان ایالات متحده نیز ربودهی مهرباناند.
در میان جریانات ایرانی باید از طیف سلطنت طلب و گروه تروریستی مجاهدین نام برد که حقیقتاً جایی برای فداکاری بیشی امپریالیسم باقی نگذاشتهی رجوی تا آنجا پیش رفته است که تضاد خود با نیروهای مترقی ضدجنگ و ضد جهانی سازی را علنی کرده و خطر "اسلام" را به آنان گوشزد میاند و حتی خود نیز بعضاً با چنین توجیهاتی نیروهای مسألهدارند، اما این خوشترین دیدگاه برای خوشی تحولات پس از تهاجم نظامی امریکا به عراق نشان داده است که مجاهدین برای همبرد سیاستافکنی بین مسلمانان و شعلهریزی در میان مسلمانان جستکنند.
برخی از تحلیلی رجوی بسیار سطحی است، اعتقاد دارند که آنها سناریوهایی را ترتیب میهای تروریستی را تأمین کنند! لیکن بعید بهرسد که رهبران مجاهدین این اظهار نظر مقامات پنتاگون که علیاند نیازی به باز کردن قلاده از گردن مجاهدین نیست، زیرا که آنها چارهی رجوی به بلوغ ایدئولوژیکی خود رسیده است. همانگونه که جریان آدمها قبل در برخی مدارس علمیه پا گرفت و ظاهراً یک نحلهها برای پیشگیری از مسلمانان که از ابتدا آنها را مرتجع و خود را مترقی میآزمایند.
از قضا این هر دو جریان در یک خصلت عمیقاً با هم مشترک هستند و آن نادانی، جمود و درک سطحی آنها از دین است که بهترین فرصت جهت استخدام عملهدیدبان