گفت و گوی روزنامه نگار آلبانیایی با دایی و زن‌ دایی سعید فرج الله حسینی

دکتر اولسی یازیچی، روزنامه نگار آلبانیایی در صفحه یوتیوب خود ویدئویی منتشر کرد که در آن به گفت و گو با دایی و زن دایی یکی از اسیران فرقه رجوی که اخیرا به آلبانی سفر کردند، پرداخته است.
به گزارش پایگاه خبری-تحلیلی فراق، محمدحسن رضایی جلفایی، دایی سید سعید فرج اله حسینی حدود یک ماه پیش به همراه همسرش فائزه بلالی به منظور تلاش برای دیدار با خواهرزاده اش وارد آلبانی شد.

متاسفانه طبق عادت همیشگی فرقه، وقتی محمدحسن رضایی جلوی مقر فرقه در منطقه دورس رفت، به وی گفته شد که سعید، حاضر به دیدار با شما نیست و حتی اجازه ندادند که این سخن از طرف سعید حسینی مستقیم به دایی خود گفته شود.
دولت آلبانی در حال حاضر تحت تاثیر گزارش های فرقه رجوی به خانواده های ایرانی اجازه حضور در آلبانی را نمی‌دهد اما اینکه برخی از خویشاوندان اسیران از کشورهای اروپایی توانستند راهی آلبانی شوند خود یک پیروزی بزرگ محسوب می شود.
فائزه بلالی و محمدحسن رضایی در این گفت و گو با ذکر خاطراتی از دوران جوانی سعید خواستار این شدند که مقامات آلبانی هر چه سریعتر شرایط دیدار آنها با سعید حسینی را فراهم کنند.

لازم به توضیح است در این گفت و گو به علت شرایط سخت بیماری دایی سعید حسینی و مسلط نبودن به زبان انگلیسی، زن دایی سعید بحث اصلی را انجام داده است.

برای دانلود اینجا را کلیک کنید.

متن کامل این گفت و گو که توسط پایگاه خبری-تحلیلی فراق ترجمه شده است را عینا در زیر می خوانید:
دوستان عزیز و همراهان گرامی که از سراسر دنیا بیننده ما هستید. امروز ۱۱ فوریه سال ۲۰۲۲ (جمعه ۲۲ بهمن) هست. ما امروز در خدمت یک خانم سوئدی هستیم که از سوئد به آلبانی برای دیدن یکی از بستگانش آمده است. اسم این خانم فائزه است. او به همراه محمد حسین شوهرش به تیرانا آمده تا با سعید فرج اله حسینی یکی از اعضای گرفتار در فرقه تروریستی رجوی ملاقات کند.
کسانی که ویدیوهای من را دنبال می کنند می دانند که آلبانی از سال ۲۰۱۳ به کشور میزبان تروریست هایی به نام مجاهدین خلق تبدیل شده است. آن ها قوانین آلبانی و اروپا در مورد تروریسم را زیر پا می گذارند. بسیاری از سیاستمداران آلبانی در گذشته از مجاهدین در این کشور حمایت کرده اند. بنابراین کاملا می توانید درک کنید آلبانی یک کشور بی قانون است. ما این افتخار را در مورد زوج سوئدی داریم که چندین روز در آلبانی مهمان ما هستند و به من می گویند که قصد ملاقات با خواهرزاده خود را دارند اما فرقه رجوی این اجازه را به آنها نمی دهد زیرا همانطور که می دانید مجاهدین خلق در محلی ایزوله افراد را شستشوی مغزی می دهد و به آنها اجازه ملاقات با بستگانشان را نمی‌دهد.

در این ویدیو من قطعاً مورد حمله احتمالی سازمان مجاهدین قرار خواهم گرفت. آنها احتمالاً می گویند که حکومت ایران به من گفته این مصاحبه را انجام دهم، آنها چندین نوع داستان اختراع خواهند کرد با این حال، به عنوان مورخ و روزنامه نگار، ما از تحقیق در مورد بررسی حقیقت تا روشن شدن آن نمی ترسیم. امروز ما مصاحبه ای با خانم فائزه خواهیم داشت. خودشان را به ما معرفی خواهند کرد و اینکه در آلبانی برای چه کاری آمده اند.

-بسیار خب خیلی خوش آمدید به برنامه من، سرکار خانم، لطفا خودتان را معرفی کنید و به ببینده های من بگوید چرا به آلبانی سفر کردید؟

تشکر از شما. من فائزه بلالی هستم به همراه همسرم به دیدار خواهرزاده شوهرم آمدیم که ۴۰ سال در زندان مجاهدین اسیر است.
من قبلا هم به تنهایی در سال ۲۰۱۷ به آلبانی آمدم ولی متآسفانه اجازه ملاقات به من ندادند. الان باز هم به همراه همسرم آمدم تا شاید او را ببینم اما باز به من اجازه ملاقات ندادند. آنها پلیس را خبردار کردند و ما را تروریست نامیدند. ما را نزد پلیس بردند و گوشی همراه من و همسرم را گرفتند و تا امروز پس ندادند. من اصلا درک نمی کنم آنها چطور به ما لقب تروریست می‌دهند. گفتند ما اسلحه داریم و خطرناک هستیم در حالی که من و همسرم ۷۰ ساله هستیم و این خنده دار است. آنها به ما گفتند سعید نمی‌خواهد شما را ببیند.

من چند سال پیش که تنهایی به کشور آلبانی آمده بودم پسرم را تازه یک ماه بود که از دست داده بودم ولی من آمدم. چون سعید را مثل پسر خودم می دانستم. او با ما زندگی کرده و با پسرهای من هم بازی بود. بنابراین من علاقه‌مندم که او را ببینم. او را در آغوشم بگیرم. با او حرف بزنم. بگویم مادرت بیمار است و دلتنگ توست. بگویم همه دلتنگ تو هستند و متاسفانه پدرت فوت شده است اما متاسفانه اجازه ندادند ببینمش.
با اینکه من آن زمان به خاطر فوت پسرم حالت جسمی و روحی مناسب نداشتم و شوکه شده بودم ولی باز هم گفتم عیبی ندارد لاقل سعید را که می توانم ببینم. ما بعد از چهار سال دوباره تصمیم گرفتیم بیایم چون از سوئد به آلبانی آمدن راحت تر است.

مادر سعید به خاطر بیماری که دارد نمی‌تواند به اینجا بیاید. او هر روز گریه می‌کند و همچنین خواهرش هم بسیار دلتنگ اوست. ما نمی‌دانیم چرا آنها گفتند سعید نمی‌خواهد ما را ببیند. آیا آنها راست می‌گویند واقعا حرف سعید است؟

دایی سعید فرج اله حسینی

-خب شما بعد از اینکه به آلبانی آمدید چه فعالیتی داشتید؟

ما خواهان صحبت با یک وکیل شدیم اما آنها بهانه آوردند و تلفن ما را گرفته و داخل آن را چک کردند.

-عذر می خواهم چه کسی تلفن شما را گرفت پلیس آلبانی یا مجاهدین؟

مرکز حراست ورودی کمپ مجاهدین

-پس شما به سمت کمپ آنها رفتید و حراست مجاهدین با شما برخورد کرد و تلفن شما و همسرتان را گرفتند و گفتند که سعید تمایلی به ملاقات با شما ندارد درسته؟

بله ما گفتیم اگر سعید واقعا این حرف را زده حضوری بیاید دم در ورودی، مستقیم به ما بگوید تمایلی برای دیدار ندارد. اما خبری نشد بعد از پنچ دقیقه چند پلیس آمد و ما را به پاسگاه پلیس برد و از ما بازجویی کردند. اینجا چه کار می‌کنید، برای چه کاری آمدید، آیا شما تروریست هستید و این روند هشت ساعت طول کشید. آنها پاسپورت و مدارک و تلفن ما را گرفتند و گفتند تا یک روز دیگر پس می‌دهیم اما هنوز خبری نشده است.

-چند روز از این اتفاقات می‌گذرد؟ منظورم این است چند مدت هست که پلیس مدارک و تلفن شما را گرفته است و یا چند هفته؟

دو هفته می‌شود.

-باشه شما رفتید اردوگاه مجاهدین برای دیدار با سعید، فرماندهی مجاهدین زنگ زده به پلیس ضد تروریسم، شما را بردند به مقر پلیس و به شما گفتند که تروریست هستید! خب شما یک خانم ۷۰ ساله هستین که هیچ شباهتی به تروریست ندارید، آنها احتمالا شما را بازرسی کردند و گوشی شما را گرفته و آزاد کرده اند اما هرگز گوشی را دوباره پس ندادند درسته؟

بله دقیقا، آنها به ما گفتند که شما دروغ می‌گوید و هر چی داشتیم گرفتند.

-آیا آنها به روش های دیگر هم از شما بازجویی کردند؟

خیر

-آیا آنها بعد از این اتفاقات و روزهایی که گذشت دوباره پیگیر شما شدند؟

خیر

-بسیار خب شما در طی این دو هفته هم مرتکب جرمی نشدید فقط به کمپ مجاهدین رفتید تا خواهرزاده تان را ببینید آیا شما از پلیس پرسیدید که چرا این کارها را می کنید، ما هیچ کاری انجام ندادیم، هیچ جرمی مرتکب نشدیم فقط آمدیم اینجا که عزیزمان را ببینیم.

چرا البته همه اینها را پرسیدیم اما به ما گفتند منتظر بمانید و آخر گفتند باید در بخشی به عنوان ضد تروریسم بمانید. یکی از آنها به سمت ما آمد خیلی هم هیکل بزرگی داشت و هیچ حرف خاصی با ما نزد. او به من و همسرم گفت چه کسی گفته مجاهدین در آلبانی هستند؟ چه کسی گفته آنها اینجا هستند؟ خب همه می‌دانند که مجاهدین در آلبانی مستقر شدند. من در سوئد زندگی می کنم. آنجا هم مجاهدین هستند و زندگی می‌کنند و از وضعیت اینجا هم همه اطلاع دارند مشخص است.

-خانم فائزه، آلبانی کشوری آزاد است آیا از پلیس آلبانی خواستید به شما کمک کند تا با خواهرزاده شوهرتان دیدار کنید؟

بله ولی آنها می‌گویند هیچ مسئولیت پاسخگویی راجع به مشکلات مربوط به مجاهدین ندارند و در مجموع هرگز جواب شفافی به ما ندادند.

-در سال ۲۰۱۸ یک مورد خانواده کانادایی داشتیم که از کانادا برای دیدار با دخترشان آمده بودند. اسم دخترشان سمیه محمدی بود. در آن زمان سازمان مجاهدین مشکلات فراوانی را برای این خانواده ایجاد کرد. مجاهدین نامه ای به وزیر کشور آلبانی نوشته و خواسته بودند که خانواده محمدی را از آلبانی اخراج کند. آنها ادعا می کردند که این خانواده تروریست هستند، به نظر می رسد مجاهدین علیه شما همین کار را کرده اند و شما را به عنوان تروریستی متهم می کنند و معلوم است که شما تروریست نیستید. شما یک شهروند اروپایی معمولی هستید که باید برای ملاقات با خویشاوند خود که توسط مجاهدین گروگان گرفته شده آمدید، آنهایی که شستشوی مغزی شدند و تبدیل به سربازهای جهادی و جان برکف مریم شدند! حالا من یک سوال از شما دارم به هرحال شما ایرانی هستید حتما تاریخچه سازمان مجاهدین خلق را می دانید و راجع به آنها مطلع هستید خب فکر می‌کنید چرا مریم رجوی اجازه نمی دهد سعید شما را ملاقات کند؟

چون مریم رجوی بسیار زن خودخواهی است. او فقط به خودش اهمیت می‌دهد، هیچ کس برایش مهم نیست. او نه قلبی دارد و نه احساسی. من نمی‌دانم آیا او واقعا یک مادر هست؟ اگر این طور بود باید به تمام آنها احساس مادرانه داشت.
اسیران دلتنگ خانوادشان می‌شوند آنها هرکدام فکر کنم بالای ۴۰ یا ۵۰ سال سن دارند و دیر یا زود مرگ به سراغشان می آید در صورتی که نه ازدواج کردند نه صاحب فرزندی شدند و نه پدر مادرشان و خانوادشان را ملاقات کردند!

-خانم فائزه شما ۷۰ سال سن دارید شما صلح طلب هستید و از یک کشور اروپایی آمدید به نظر شما چرا مریم رجوی این قدر از خانواده ها وحشت دارد و فورا پلیس را مطلع می کند؟

واقعا نمی‌دانم بعضی ها می‌گویند شاید مجاهدین خلق به آنها رشوه دادند تا مطیع آنها باشند، نمی‌دانم.

-فائزه خانم من در گذشته با خانواده هایی ایرانی مثل شما مصاحبه کردم کسانی که برای ملاقات فرزندانشان به آلبانی آمده بودند فرزندان و خانواده هایی که خیلی هوشمندانه توسط مجاهدین خلق از جنگ به اسارت برده و زندانی شدند. مصاحبه های من، سازمان مجاهدین را خیلی دیوانه می کند و ادعا می کنند که از طریق نظام جمهوری اسلامی علیه ما توطئه ترتیب می دهید. ما روش کار سازمان را به خوبی می‌شناسیم که با اسیران چه رفتاری دارند عملکرد آنها بسیار شبیه داعش(ابوبکر بغدادی) و یا شبیه ارتش مقاومت در اوگاندا می باشد. آنها مردم را به عنوان سربازان برده نگه می دارند و آنها را رادیکالی می کنند. آنها اجازه تماشای تلویزیون و اتفاقات درون جهان را از طریق اینترنت ندارند. آنها هرروز بابت نظریه و انقلابی که روزی مریم رجوی به ایران خواهد آمد شستشوی مغزی می شوند. من در گذشته موردهای زیادی داشتم که توسط این سازمان به گروگان گرفته شده بودند و با پدرها و مادرها و همسران زیادی مصاحبه داشتم که دقیقا روز بعد مریم رجوی بستگان آنها را به جلوی دوربین می آورد و آنها می‌گفتند ما خانواده ای نداریم و نمی خواهیم ببینیم و از این چرت و پرت ها. اکنون مسئله این است که شما شهروند سوئدی هستید، آیا به سفارت سوئد خود رفته اید و برای کمک به شما در مورد آلبانی درخواست کمک کرده اید؟

زمانی که من در سال ۲۰۱۷ اینجا بودم به سفارت و وزارت کشور رفتم و نامه هایی را نوشتم و ترجمه کردم آنها مرا بسیار امیدوار کردند که در آینده حتما سعید را خواهی دید ولی اتفاقی نیفتاد.

-دقیقا در گذشته هم خانواده محمدی از کانادا مانند شما خواهان دیدار دخترشان سمیه بودند ولی مجاهدین اجازه دیدار ندادند. پلیس ضد تروریسم نیمه شب به خانه آنها می رفت و به محمدی می گفت که از آلبانی خارج شود و سپس آنها مجبور شدند وکیل بگیرند و من و همسرم از آنها دفاع کردیم.
و در این مدت خانواده محمدی به دادگاه رفتند و مریم رجوی و سازمان را متهم به ربودن دخترشان کردند و آنها محکوم شدند. سمیه محمدی را در سن ۱۷ سالگی از دبیرستانی در کانادا برده بودند و از آن لحظه این خانم بیچاره پدر و مادرش را ندیده است. آیا اکنون به این فکر کرده‌اید که به پلیس بروید و درخواست اولیه برای یافتن سعید بدهید و از پلیس بخواهید به شما کمک کند تا او را پیدا کنید و با او ملاقاتی داشته باشید

راستش را بخواهید خیر، من راجع به این قضیه فکری نکردم چون خاطره خوبی از پلیس اینجا ندارم.

-ما یک وکیل داریم و به جرئت می توانم بگویم که کارش خوب است، بنابراین اگر پرونده ای را به دادگاه بفرستید که عالی است. رفتن به دادگاه راه حل شما و تمام کسانی که در دنیا همین مشکل را دارند است و اگر دادگاه آلبانی کاری نکرد به دادگاه های عالی اروپا مراجعه کنید تا آلبانی را مجبور کنند که به شما اجازه ملاقات دهد. آخرین باری که محبوبه محمدی پدر و مادر سمیه محمدی در آلبانی بودند سازمان مجاهدین دیوانه شد. آنها به سمیه می گفتند مادرت آمده تا تو را تحویل حکومت ایران بدهد و چرت و پرت های دیگر. اما محبوبه محمدی به آنها گفت نگاه کنید من فقط می‌خواهم دخترم را ببینم و پدرش هم همین را می‌گفت چون سازمان بیچاره‌ سمیه را جلوی دوربین می‌فرستاد و او از روی نوشته ای می‌خواند که پدرم مزدور است، شما آمده‌اید مرا بکشید. مادر و پدرش می گفتند، دختر، ما اینجا هستیم فقط برای ملاقات با تو…
این دیوانه کننده بود، یکی از دلایلی که ما معتقدیم سازمان نمی خواست در آن زمان خانواده محمدی با سمیه ملاقات کند، این بود که نوعی آزار جنسی در اردوگاه مجاهدین اتفاق می افتاد و آنها نمی خواستند این اخبار به بیرون منتقل شود و همچنین از یک شورش آشکار در اردوگاه وحشت داشتند
اگر سعید را بدون حضور فرماندهان نظامی فرقه ملاقات کنید آن لحظه چه چیزی دوست دارید به سعید بگویید چون در آینده سازمان حتما ویدئوی ما را خواهد دید و تحلیل خواهد کرد

سعید یادت هست که ۱۴ ساله بودی و همیشه به خانه ما می آمدی و با پسرم بازی می کردی. می دانی سعید متاسفانه پسر من فوت شد. او سرطان داشت. تو خبر نداری. پدرت هم فوت شد. او نتوانست تو را ببیند. عزیزم، مادرت بسیار مریض شده و خواهرت بسیار بی تابی تو را می‌کند.
سعید عزیزم تو نصف عمرت را تلف کردی، تو هنوز ازدواج نکردی و صاحب فرزندی نشدی. من نمی‌دانم تو چرا هنوز به حرف های آن زن دیوانه (مریم رجوی) گوش می‌دهی، مجاهدین چرا به تو اجازه زندگی نمی‌دهد من متوجه نمی‌شوم و درک نمی‌کنم. مسعود و مریم افکار بیمارگونه ای دارند، به خودت به زندگی و آینده ات فکر کن، تو تا به الان زندگی نکردی، نه تفریح، نه زن و بچه، هیچی، هیچی.

-خب خانم فائزه شما این ها رو می توانید به فارسی بگویید

بله حتما. من می‌توانم همسرم را هم جلوی دوربین بیاورم.

بله حتما حتما

او فقط فارسی بلد است، انگلیسی نمی‌تواند صحبت کند او پیامی برای سعید دارد…

سخنان دایی سعید حسینی به زبان فارسی

من نتوانستم متوجه شوم که آقای محمدحسن (همسر فائزه خانم، دایی سعید) چی گفتند اما متوجه شدم که اشاره به سعید خواهرزاده شان دارند و امیدوارم که این پیغام به دست سعید برسد ان شالله…

-این ویدیو توسط مقامات آلبانیایی دیده خواهد شد احتمالاً توسط اروپایی ها هم همچنین. چه می خواهید به آنها بگویید، دوست دارید چه چیزی را به مردم اروپایی و آمریکایی که قرار است این ویدیو را ببینند بگویید؟

من می‌خواهم چند کلمه با دولت آلبانی صحبت کنم خواهش می کنم اجازه بدهید بستگان اسیران اینجا بیایند و لطفا کمک کنید به آنها تا بتوانند فرزندانشان را ببینند.

دیروز با مادر سعید صحبت می‌کردم می گفت می خواهم بیایم حتی اگر پلیس مرا دستگیر کند و یا حتی مرا بکشد آنها می‌توانند هر بلایی سر من بیاورند من فقط می خواهم پنج دقیقه فرزندم را ببینم

-خانم فائزه پدر و مادرهای ایرانی زیادی بودند که روزها و شب ها برای فرزندانشان گریه می‌کردند ولی آنها اجازه آمدن به آلبانی را نداشتند این مایه تاسف و بسیار ناراحت کننده هست.
کشور من از سال ۲۰۱۳ تبدیل به پایگاه یک فرقه تروریستی بدنام شده است. آنها بسیاری از مردم آلبانیایی را تهدید کرده اند، منظورم این است که آنها مانند مافیا رفتار می کنند.

دو ماه پیش خبری در سایت های آلبانی منتشر شد مبنی بر اینکه پلیس آلبانی با یکی از فرماندهان ارشد مجاهدین خلق که یک خانم بود درگیرشده است. فامیلی این زن ابریشم چی و خواهر مهدی ابریشم چی بود (همسر سابق مسعود رجوی) پلیس آلبانی او را دستگیر کرده است، اما ما سفارتی داریم که به مقامات آلبانی فشار می آورد تا آنها را زندانی نکنند، مانند خبر دیگری که یک قاضی آلبانیایی پرونده جنایی علیه مریم رجوی را بست. اگر اشتباه نکنم آن ها در سال ۲۰۱۶ یک میلیون دلار به آلبانی آوردند و پولشویی کردند. از طریق تعدادی شرکت جعلی سعی کردند این پول ها را قانونی جلوه دهند. توجیهی که مجاهدین خلق در دادگاه برای پولشویی استفاده کردند این بود که گفتند ما از ایران می ترسیم نظام پول ما را بگیرد پس باید پولشویی کنیم.
مجاهدین در آلبانی قانون را زیر پا می گذارند، گروگان می گیرند، پولشویی می کنند، مشغول قاچاق انسان و مواد مخدر هستند، شخصی به نام ثانی خانی اگر اشتباه نکنم در فرانسه به انتشار اخبار جعلی ادامه می دهد. آنها باج خواهی می کنند و به افرادی مانند آقای محمد حسن که شوهر شماست و سایر کسانی که از سازمان جدا شده اند حمله می کنند آنها یک مشت جنایتکار هستند. اما من بسیار امیدوارم که پلیس اروپا و آمریکا واقعیتی را که در آلبانی می گذرد درک کنند و فریاد خود را در مورد دولت آلبانی بلند کنند. آنچه دولت آلبانی انجام می دهد واقعا جنایتکارانه است. آنها سازمان جنایتکاران را میزبانی می کنند. ببینید با فردی که برای ملاقات با خواهرزاده خود به آلبانی می آید چه رفتاری شد. ببینید اگر من یا شما فردی آلبانیایی را گروگان بگیریم، دولت ما چه می کند، اگر فردی را بگیریم و او را به مدت ۱۰ دقیقه داخل اتاق بگذاریم، متهم به گروگان گیری می شویم. به ۱۵ سال زندان محکوم می‌شویم حالا ببینید چه بلایی سرخانواده هایی که برای دیدار فرزندشان آمدند می‌کنند به آنها لقب تروریست می‌دهند و یا لقب مزدور.

-خانم بلالی ممنونم از شما اگر شما برنامه و یا تصمیمی در این باره دارید بفرمایید

بله من حرف آخری که با مریم رجوی دارم این است اگر آنها زندانی هستند آنها حق دارند که با بستگانشان دیدار کنند و به آنها زنگ بزنند، یک الی دو روز در هفته بیرون بروند، آنها حق ازدواج دارند، حق زندگی دارند، تو جداً چه زن دیوانه ای هستی!

مریم رجوی مذهب خاص خودش را دارد، علاقه شدید به چند همسری دارد و زندگی جنسی خود را دوست دارد و برای کسی اهمیتی نمی دهد منظورم این است که مهم ترین مسله این است مریم نباید گروگان گیری کند، او باید به شما اجازه دهد که با سعید ملاقات کنید، شما مرتکب هیچ جرمی نشدید، هیچ کسی را مانند مجاهدین نکشتید و بمب گذاری نکردید، این حق شماست که بروید خواهرزاده شوهرتان را ببینید چون او مثل پسر شما و هم بازی دوران بچگی فرزندتان بوده… واقعا امیدوارم که خبرنگاران بین المللی صلیب سرخ بدون مرز و عفو بین الملل و بسیاری از سازمان های دیگر که با موضوع اسیران جنگی که با حقوق بشر سر و کار دارند به کمک شما بیایند.
شما سوئدی هستید پلیس نمی تواند شما را متوقف کند دفعه بعد اگر پلیس آلبانیایی پیش شما بیایید باید فریاد بزنید و به آنها بگویید بیرون بروید من یک شهروند سوئدی هستم من یک شهروند اروپایی هستم حق کامل دارم و من اگر جای شما بودم به اداره پلیس می رفتم و تلفن خودم و همسرم را پس می گرفتم آنها حق ندارند تلفن شما را بگیرند.

به شبکه تلویزیونی آلبانی بروید و به دادگاه قضایی بروید و هرکاری که بهترین هست را انجام دهید وقتی خواهر زاده خود را دیدید به او امیدواری دهید و بگویید بیرون از اینجا بسیار عالی هست که به جز واقعیت نگفتید.

بله چرا که نه چرا که نه حتما این کار را می کنم.

-خانم فائزه از شما و همسرتان تشکر می کنم که ما را همراهی کردید

خیلی ممنونم و خدانگهدار

ترجمه از: آ. حسن‌زاده

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا