زهرا معینی و حمیرا محمدنژاد از اعضای سابق سازمان مجاهدین خلق و از اعضای کانون زنان ایرانی علیه فرقه گرایی و رادیکالیسم از آلمان در گفتگوی خود با تلوزیون مردم تی وی به مناسبت روز جهانی زن و به عنوان شاهدین عینی از نحوه عملکرد سازمان در رابطه با زنان حاضر در مناسبات فرقه مطالبی را بیان کردند.
زهرا معینی با ذکر این نکته که خیلی سخت و دردناک است که بخواهیم خاطرات تلخ مان را بازگو کنیم به داستان مهری موسوی و مینو فتحعلی به عنوان دو زن که در مقابل زن ستیزی مسعود رجوی ایستادند و به شکل فجیعی جان خود را از دست دادند، اشاره می کند. زهرا معینی می گوید هر دو این ها نمی خواستند دیگر در سازمان بمانند.
مهری موسوی – از محاکمه تا حذف تشکیلاتی
مهری را از اروپا به عراق بازمی گردانند. عراق محیط بسته ای بود و به دلیل ترس از زندان ابوغریب و دیگر مسائل کسی جرأت خروج نداشت. به هر ترتیب برای مهری دادگاه تشکیل می دهند . رجوی جو را متشنج می کند تا مهری را بترساند. این دادگاه عام نبود و فقط اعضای شورای رهبری و رده MO حضور داشتند. او را زیر سئوال می برند که چرا می خواهی جدا شوی! جوری برخورد می کنند که انگار که خروج از تشکیلات گناه کبیره است. مسعود می گفت چرا می خواهی بروی. به جای رفتن قرص سیانورت را بخور. سپس مسعود وقتی می بیند که مهری زیربار نمی رود از او می خواهد که به روی سن برود تا تکی با او صحبت کند. به دنبال او مریم رجوی و تعدادی دیگر هم می روند. لحظاتی بعد صدای جیغ و داد بلند می شود. بعد از مدتی با سرو صورت آشفته و زخمی و کبود و موهای پریشان و کنده شده او را برمیگردانند. مریم رجوی مهری را از زیر لگدها بیرون می کشد و می گوید لطفا به خاطر من حرفت را پس بگیر. تو را به اروپا میفرستیم ( وعده سرخرمن) . سپس مهری با صدای بغض آلود می گوید من اشتباه کردم.
بعد از اتمام این قضیه، رده مهری را گرفتند و کارهای طاقت فرسای جسمی به او محول کردند.
مینو فتحعلی – از فرار تا محاکمه و اعدام
مینو فتحعلی مورد دیگری بود که زهرا معینی گوشه هایی از زندگی پررنجش در مناسبات فرقه رجوی را نقل کرد: مینو نمی خواست در فشار و در جلسات تحقیر بماند. با یکی از برادران (آقایان جزو تشکیلات) طرح فرار میریزند و فرار می کنند. زمانی که سازمان متوجه فرار این ها می شود، حدود سی الی چهل اکیپ یا همان تیم عراقی به فرماندهی زهره شفایی مأمور پیدا کردنشان می شوند. چند روز طول می کشد تا آنها را پیدا کنند. آنها را توی یک پارک پیدا می کنند. می اندازندشان توی گونی و به اشرف برمیگردانند. برای اینها هم دادگاه تشکیل دادند. ببینید برای بازگرداندن یک نفر چه انرژی میگذارند!
در جلسه دادگاه مسعود از زهره می خواهد که توضیح دهد چگونه این دو ملعون! را پیدا کردند. وقتی زهره توضیح می دهد ، مسعود در پاسخ می گوید تو که دستور تیر داشتی چرا همانجا نزدی و او را به اشرف آوردی؟! بعد می گوید کشتن یک سگ ارزش ندارد. ببینید این است ارزش یک زن ، یک مرد و یک انسان درون سازمانی که ادعای پیشتاز بودن دارد!!
بعد از این قضیه او را هم مشغول به کارهای یدی سنگین می کنند. این جریان ادامه پیدا می کند تا سال 1382 که نیروهای امریکایی می خواستند وارد کمپ اشرف بشوند. طبق دستور تشکیلاتی فوق سری، به دلیل این که این ها هر دو به زبان انگلیسی وارد بودند و برای سازمان دردسرساز می شدند، دستور آمد که سر به نیست شوند. جالب این که تا آن زمان که نیروهای ائتلاف بودند قرارگاه اشرف مورد هیچ حمله ای قرار نگرفت اما گفتند این دو در بمباران نیروهای ائتلاف شهید شدند.
ازدواج و طلاق های ایدئولوژیک
در ادامه حمیرا محمدنژاد با بازخوانی قسمتی از سخنان مریم رجوی در خصوص ارزش و حقوق زنان نقبی می زند به ازدواج های اجباری سال های 1366 تا 1367 در مناسبات سازمان مجاهدین خلق:
خود سازمان برای افراد همسر انتخاب می کرد. اگر زنی از این انتخاب و ازدواج رضایت نداشت، آنقدر او را تحت فشار قرار می دادند تا قبول کند. مثلا آذر رضایی . در آن زمان مسئول ما افشین یا همان عبدالرحمن فرجی جهرمی بود. آذر تازه 18 ساله شده بود. او را چندین ماه و به شدت تحت فشار قرار دادند برای ازدواج اجباری. حال روحی خوبی نداشت.
عکس این قضیه هم صادق بود . یعنی اگر دو نفر تصمیم به ازدواج داشتند سازمان قبول نمی کرد. زمان ازدواج و فرد مورد نظر را خود سازمان باید انتخاب می کرد… زنان را حتما به مردان با رده تشکیلاتی بالاتر می دادند. بعد هم که می رسیم به انقلاب ایدئولوژیک و طلاق های اجباری.
حمیرا محمدنژاد با اشاره به صحبت های مریم رجوی در رابطه با حق انتخاب زنان ، می پرسد پس چرا این حق انتخاب را به افراد خود نمی دهید؟
… در درون مناسبات اگر دو نفر زن و مرد به هم سلام می دادند به شدت تحت بازخواست قرار می گرفتند و زن مورد نظر حتی بیشتر از مرد. می گفتند تو چه اشعه ای دادی که این مرد به تو سلام داده است؟!!
معینی و محمدنژاد همچنین در رابطه با بی آیندگی فرقه مجاهدین خلق مطالبی را بیان کردند.