دیروز دریکی از سایت های فرقه ی منحوس رجوی مطلبی را دیدم که نوشته شده بود:” مقاومت انسان را زیبا می کند ” و عکس هائی هم از مقاومت مردم اوکراین گذاشته بودند! بی اختیار یاد جمله پر کاربردی در تشکیلات افتادم که مدام می گفتند: “انقلاب انسان را زیبا می کند! ” که ترجیح دادم جریان خودم را برای خوانندگان نقل کنم و اینکه چگونه در سازمان ما را تحت عمل زیبائی بردند و زیباترمان کردند.
روزهای اول که به قرارگاه اشرف رسیدم، در هر فرصتی که برای مسئولین پیش می آمد، می گفتند شما هنوز از انقلاب عبور نکرده اید! ما هم هاج و واج که این دیگر چه صیغه ای است؟ هرروز هم به دامنه این ابهام و سئوالات ذهنی ما دامن می زدند که فعلا زود است ، منتظر باشید، اگر موفق به عبور از این انقلاب شدید، خواهد دید که دنیا چقدر زیباتر خواهد شد، حتی خودتان هم زیباتر خواهید شد.
اگر در خیابان های شهر ملاحظه کنید، معمولا قبل از تبلیغات اصلی یک برند، در تابلوها می نویسند که ” … در راه است…” ، ” خبری در راه است”، ” ؟؟؟؟؟؟؟؟؟… ” ، و از این نوع پیش زمینه ها برای تبلیغات که همه را مشتاق می کنند که آن تبلیغ چیست؟در فرقه رجوی هم، موضوع انقلاب را چنین می نمودند، گویا به یک کشف مهم رسیدند که تا کنون در جهان کسی کشف نکرده است، چپ می رفتیم، کنایه می زدند که هنوز انقلاب نکرده است، راست می رفتیم می گفتند : ولش کنید هنوز انقلاب را ندیده است!
خلاصه در ذهن فرو کردند که این ” انقلاب درونی “، خیلی …ه است! ماهم که ندید و بدید بودیم، همه چیز را موکول می کردیم به زیارت این انقلاب، می گفتیم نامه برای خانواده می توانیم بدهیم؟ می خندیدند و می گفتند: اشکالی ندارد چون هنوز انقلاب نکردی.
خلاصه چه داستانهائی که برای ما از معجزات این انقلاب نقل نمی کردند. صاحب این انقلاب را هم ” خواهر مریم” می نامیدن ، مریمی که از شوهر اولش مهدی ابریشمچی (معروف به مهدی بی غیرت) طلاق گرفته و بدون هیچ ملاحظه ای در آغوش مسعود آرام گرفته بود. یعنی واضح تر اینکه دیشب با مهدی همخواب بود ، امشب با مسعود! امروز مهدی ، فردا مسعود (امروز مهران ، فردا تهران)! تازه می گفتند که این مریم سرچشمه پاکی ها و جوشش ها است، کوثر است، آب حیات است، زلال است، خیلی چیز است و … اینکه خوابیدن با چند مرد، زن را چگونه پاک و زلال می کند، من هنوز درک نکردم.
می گفتند : انقلاب مریم انسان را زیبا می کند! ماهها و شاید سالها گذشت و ما را هم انقلاباندند! اما در این عنقلاب! بر چین و چروک های صورتمان افزوده شد، موهایمان سفید شد، چشم هایمان گود افتاد، سیاه شدیم، افسرده شدیم، پیر شدیم، جوانی مان را از دست دادیم، پر پر شدیم، نابود شدیم، از بین رفتیم، خانواده هایمان هم از دست رفت، زندان های انفرادی سازمان را زیارت کردیم، شکنجه ها شدیم، اما، اما زیبا نشدیم!
روزی که من از سازمان برگشتم، یک عکس برای کارت ملی ام گرفتم، چند ماه و شاید سال هم که گذشت، من هر بار که در جایی کارت ملی ام را نشان می دهم، می گویند این شما نیستید، شما جوان تر و زیباتر هستید، این برادر بزرگ شماست؟ و مشخصاتم را چک می کنند که کارت ملی آیا مال خودم است؟ من بعد از ترک آن عنقلاب، زیباتر و جوان تر شدم، اکنون که نزدیک به 16 سال از جدایی ام از آن فرقه ی لعنتی می گذرد، جوان تر و زیباتر از آنروز هستم و این نتیجه را گرفتم که :
– روابط اجتماعی انسان را زیبا می کند، نه کنج غار تنهایی نشستن در اشرف .
– ازدواج و فرزند داشتن و پدر شدن و بابا شدن، یک مرد را زیبا می کند، نه تجرد اجباری در اشرف!
– ادامه تحصیل و موفقیت های شغلی انسان را زیبا می کند و نه جمود فکری و تخریب شخصیتی در اشرف.
– نفس کشیدن در فضای آزاد و آزادی، انسان را زیبا می کند و نه حصارهای تو در توی اشرف.
– صحبت کردن و آزادی بیان، انسان را زیبا می کند و نه سرکوب تشکیلاتی و خفقان و زندان در مناسبات رجوی.
– شادی و تفریح و رفتن به دامان صحرا، انسان را زیباتر می کند و نه کارهای اجباری و بیگاری کشیدن در اشرف .
– بوی طبیعت، خنکای نسیم، دشت های پوشیده شده از شقایق وحشی که آزادانه در نسیم می رقصند و منتظر نگاههای زیبای ما هستند، انسان را زیباتر می کند و نه خرزهره های اشرف و کار اجباری در گرمای 50 درجه.
خطاب به مریم رجوی هم باید گفت:
شما که خودت سن بالایی داری، به کنار! اما حق نداری جوان های مردم را از نعمات زندگی محروم کنی، مگر انقلاب تو برای سرنگونی نبود؟ سرنگونی که پس از حدود 36 سال محقق نشد و این انقلاب تو هم که به ثمر ننشست، لااقل این جماعت را هم علاف اهداف ابلهانه خودت نکن، تو را به خیر و آنها را به سلامت . . .
فرید