کسانی مثل سازمان مجاهدین که مدعی اپوزیسیون جمهوی اسلامی ایرانند، در واقع پلشتترین جریان تاریخ بشریت هستند. چرا که آنان نه رهبر کاریزماتیک دارند، نه آرمان دارند، نه مکتب دارند، نه ریشه دارند، نه اندیشه دارند، نه باور دارند، نه اخلاق دارند، نه غیرت دارند، نه شاخص دارند، نه الگو دارند، و نه خاک دارند و نه وطنی.
تاریخ ۴ دهه گذشته مجاهدین پر از خیانت، جنایت و وطن فروشی است. بنابراین سعی می شود در هر مطلبی به برخی از فرازهای خیانت بار، ضد اخلاقی و . . . این فرقه اشاره گردد.
ماجرای سقط جنین مریم رجوی
در تاریخ خفتبار سازمان مجاهدین خلق، نحوه برکشیدن مریم رجوی بسیار عجیب است. ازدواج غیرمنتظره او با مسعود رجوی، حتی اعضای سازمان را نیز در بهت و حیرت فرو برد. عجیبتر این که قبل از رسمی شدن این پیوند نامبارک، برخی از اعضای رده بالای سازمان از ارتباط غیرشرعی و غیررسمی مریم و مسعود آگاه بودند.
مسعود خدابنده سرتیم حفاظت از مریم و مسعود رجوی میگوید: مسعود رجوی و مریم عضدانلو هیچ وقت به صورت رسمی ازدواج نکردند. طلاق مریم عضدانلو از مهدی ابریشمچی هم رسمی و شرعی نبود. من بخاطر کارم (حفاظت) به خاطر دارم که مریم قبل از ازدواج با مسعود از وی حامله بود و برخی هم فهمیده بودند. انتقال مریم به بیمارستان برای کورتاژ توسط برادرِ مسعود رجوی (صالح رجوی) انجام شد و من هم حفاظت را به عهده داشتم.
رجوی گفت: من مارکسیست هستم!
در مهرماه ۱۳۵۴، طیفی از اعضای سازمان مجاهدین خلق، تحت تاثیر تقی شهرام، با صدور بیانیهای رسماً با قبول مارکسیسم، از اسلام دست شستند. طی سالهای بعد، راهبری جمع علیالظاهر مارکسیستنشدهی سازمان در زندان را مسعود رجوی به کمک برخی از عناصر همفکر و همسو با او و در صدرشان موسی خیابانی، برعهده داشت.
با این وجود به شهادت برخی افراد همبند رجوی، وی روزی در زندان به بیژن جزنی اظهار داشته بود که: من مارکسیست هستم! به گفته سید محمدکاظم موسوی بجنوردی: من از این حرف مسعود [رجوی] خیلی تعجب کردم و پرسیدم: جداً گفتی مارکسیست هستی؟ [رجوی] گفت: بله، من واقعاً هم مارکسیست هستم.
مهدی ابریشمچی اولین کسی است که عملا #من_بی_ناموسم را ثابت کرد.
مهدی ابریشمچی اولین کسی بود که زنش مریم را تقدیم رجوی کرد. تا بدین ترتیب اولین کسی باشد که عملا #من_بی_ناموسم را اثبات کرده و حتی برای این بی ناموسی افتخار هم افتخار بکند.
البته وقتی حرف بده و بستان است باید گفت مهدی ابریشمچی از این معامله سود هم برد. چرا که رجوی هم در مقابل این دست و دل بازی مهدی، مینا خیابانی دختر کم سن و سالی که ۲۰ سال با مهدی ابریشمچی اختلاف سن داشت با دستور تشکیلاتی به عقد اجباری وی درآورد. عملی که بعدا بعنوان به یک روش مرسوم در تشکیلات پا گرفت و نهایتا به تشکیل حرمسرای رجوی ختم گردید. بنابراین آزادی زنان و رسیدن آنان به آنچه که توسط مریم رجوی قله رهایی نامیده می شود از حرمسرای رجوی می گذرد.
بهار سال ۱۳۷۰ – عملیات مروارید مجاهدین خلق علیه کردها
در بهار سال ۱۳۷۰ و در جریان جنگ اول خلیج فارس، سازمان مجاهدین خلق اقدام به کشتار مردم کردستان عراق کرد. مسعود رجوی بهخواست مستقیم ارتش عراق، برای حفظ حکومت صدام و با بهانه حمله نیروهای جمهوری اسلامی ایران به پایگاههای مجاهدین ، نیروهای خود را به سمت مناطق کردنشین فرستاد و اقدام به سرکوب اکراد عراقی کرد تا نیروهای ارتش بعث عراق که تمام آنها به جنوب رفته بودند، به شمال عراق بیایند.
رجوی مدعی شد که تیپهای رزمی سپاه پاسداران شهر خانقین را به تصرف نظامی خود درآوردهاند و فرمان سریع جابهجایی و اعزام توپ، تانک و نیروی پیاده به این شهر را شبانه صادر کرد. شهر خانقین یک هفته روی خوش به خود ندید و بسیاری از نیروهای کرد مخالف رژیم صدام کشته شدند و بسیاری از خانههای مردم خانقین در این عملیات بهطور کامل ویران شد.
ارتش صدام پیش از حمله به کویت، شهرکها و روستاهای منطقهای بهنام نوژول واقع در شمال عراق را از حضور مردم کُرد تخلیه، تعدادی از مردم آن منطقه را کشته و بسیاری را روانه ایران و ترکیه کرده بود.
پس از عملیات فروغ جاویدان که منجر به شکست مجاهدین از ایران شد، صدام حفاظت و نگهبانی از نوژول را به فرقه رجوی سپرد که با شروع جنگ اول خلیج فارس، نیروهای رجوی از پادگان اشرف به آن منطقه رفتند.
کردها توانستند شهرهای موصل و سلیمانیه را به تسلط خود درآورند و سپس بهسوی شهرهایی مانند طوز، کفری و جلولا پیشروی کنند. کافی بود تا کردها از سه راهی سلیمانبیگ عبور کنند و به جاده اصلی برسند و بهسوی بغداد پیشروی کنند، در چنین موقعیتی، مقابله با آنان بسیار سخت میشد؛ اما ارتش بهاصطلاح آزادیبخش مجاهدین در همین مرحله با اجرای عملیاتهای مروارید ۱ و ۲ و سرکوب مردم کرد و پیشمرگان در شهرهای مختلف مانع از پیشروی آنان شد.
همچنین بر اساس گزارش آژانس خبری پیامه، یک هفته پس از تسلط نیروهای کرد بر شهرهای شمالی عراق، نیروهای مجاهدین با پوشش کردی و پوسترهایی از مسعود بارزانی و جلال طالبانی وارد کرکوک شدند، شبهنظامیان و پیشمرگان کرد کرکوک را غافلگیر کردند و موجبات کنترل دوباره شهر کرکوک توسط حکومت بعثیها را فراهم آوردند که در جریان آن بهگفته نیروهای کرد عراقی، صدها تن از ساکنین کرد کرکوک توسط اعضای سازمان مجاهدین خلق ایران کشته شدند.
سردبیر