در پی لغو برگزاری همایش سالانه مجاهدین خلق در قرارگاه این تشکیلات، اشرف سه، در روستایی در شمال تیرانا پایتخت آلبانی، سران مجاهدین خلق اقدام به برگزاری تظاهراتی جسته گریخته در برخی شهرهای اروپایی کردند که در بین آنها تظاهرات برلین بیشترین ظرفیت را برای جذب مخاطب داشت. به نظر میرسد برلین به عنوان یکی از پایتختهای مهم گردشگری در اروپا برای برگزاری “تظاهرات کهکشان ایران آزاد”، همچون پاریس از استانداردهای لازم برای گرد هم آوردن جمعیت از سراسر دنیا برخوردار بوده است. داستان اجاره کردن جمعیت که پیش از این در گردهماییهای مجاهدین خلق در تالار ویلپنت پاریس بارها تکرار شده بود، این بار در برلین رقم خورد، ترفندی که برای جذب گردشگر به تیرانا چندان مناسب به نظر نمیرسید.
این واقعیت را می توان در کامنتی از دکتر نسرین بصیری روزنامه نگار ایرانی تبار آلمانی، در واکنش به تبلیغات فرقه رجوی به وضوح مشاهده کرد:
“شما که خودتان زندان دارید و فرمان میدهید زن و شوهرها از هم جدا بشوند و در نشستتان حلقهها را جمع آوری می کنید، فرمان می دهید فرزندان را که مزاحم جنگ هستند جمع کنند و به کشورهای ثالث می فرستید، شما که در قرارگاههاتون رهبر و شخص اول دارید و هنوز سر کار نیامده کیش شخصیت باب می کنید و آنقدر شفافیت ندارید که بگویید رهبرتان مرده یا مانده، شما که معلوم نیست بودجه تان از کجا تامین میشود و لشکری دارید و سر تا پای شما در پرده است، شما که هنوز بر مسند قدرت ننشسته «نیرو های امنیتی تان» جلو در هتل گرانقیمت برلین جمع میشوند، تا مرا و امثال مرا راه ندهند و نشستهای مطبوعاتی «امن» برگزار میکنید ، و مرا با کارت خبرنگاری آلمان و کارت همکاری رادیوی رسمی برلین، راه نمی دهید به این دلیل که گزارشی از تظاهرات دو سه هزارنفری تان جلو دروازه براندنبورگ پخش کردم. چون با ضبط کوچک و میکرفن حرفه ای، شفاف، بدون تفسیر فقط سخنان شرکت کنندگان را ضبط و و بی سانسور پخش کردهام. خواستم به چند سوال پاسخ بدهند از کجا خبردار شده اید که چنین تظاهراتی امروز برگزار می شود؟ انگیزه تان برای شرکت در تظاهرات؟ میگویند از فلان کمپ پناهندگان، در فلان ایالت آلمان ، با اتوبوس ، شب میخوابیم ، اگر کمپ دور نباشد میگویند شب برمیگردیم . هوا بارانی است … بارانی های شفاف و نازکی تن برخی از شرکتکنندگان است با عکس های مریم و مسعود رجوی … با چند نفری که این ها را به تن دارند و بنظر نمیرسد ایرانی باشند حرف میزنم . از شمال ایتالیا آمدهاند، هیچکدام زبان آلمانی یا انگلیسی و البته فارسی نمی دانند. معلوم است با هم آمده اند چون به هم چسبیده اند و هوای هم را دارند. یکی شان چند کلمه انگلیسی می فهمد و دیلماج می شود با ایما و اشاره می فهمم از شمال ایتالیا نزدیکی های ونیز آمده اند پناهنده هستند و کسی با اتوبوس به کمپ شان رفته و امده اند اینجا را ببینند درست متوجه نمی شوم بقیه اهل کجا هستند، سریلانکا؟ یا جای دیگری. دو نفر که خودشان را از طرفداران سازمان مجاهدین میخوانند با هواپیما از تگزاس آمدهاند تا در تظاهرات شرکت کنند دیروز رسیدهاند و پس فردا می روند. بلیتشان اینجوری بوده . گروهی دختر و پسر جوان تر با اتوبوس از هلند آمدهاند، شهری یا دهی که نامش را نشنیدهام. میگویند و شوخی میکنند و میخندند. آمده اند چون حکومت ایران دیکتاتوری است. بعضیهاشان میخندند و ایماء و اشاره هایی میکنند که معنایش را نمیفهمم.”