چهارشنبه 9 شهریور 1401 آقای فتح الله پیرزادی با حضور در دفتر انجمن نجات خوزستان با اعضای این انجمن دیدار و گفتگو کرد. مسئول انجمن نجات ضمن عرض خوش آمدگویی به آقای پیرزادی که برادرش حیدر سالهاست در اسارت فرقه رجوی به سر می برد، آخرین تحولات آلبانی را به اطلاع ایشان رساند از جمله وضعیت اعضای اسیر در فرقه، لغو برگزاری شوی فرقه در آلبانی، سفر خانم بتول سلطانی و افشین کلانتری به آلبانی که واکنش هیستریک سران فرقه را بدنبال داشت و همچنین موضوع برپایی میز کتاب توسط اعضای انجمن آسیلا که در گام اول اوباش چماق دار فرقه به میز آنها حمله کرده و تمامی کتاب های آنها از جمله کتاب قرآن را بر روی زمین ریختند، اما با تلاش اعضای آسیلا مجددا موفق شدند در دیگر شهرهای آلبانی و البته اینبار با حمایت پلیس این کشور میز کتاب دیگری را برپا و ماهیت ضد انسانی و غیر دمکراتیک فرقه رجوی که همواره سعی کرده با زد و بند و توطئه چینی جلوی فعالیت آسیلا را بگیرد را برای افکار عمومی آلبانی افشا کنند. ایشان گفت در همین رابطه لازم است از تمامی خانواده های اعضای اسیر تشکر کرد. چون همواره از انجمن آسیلا و اعضای آن حمایت و از طرف دیگر نسبت به توطئه های فرقه علیه آنها اعلام انزجار کردند.
آقای فتح الله پیرزادی ضمن تشکر از فعالیت های انجمن نجات و همچنین انجمن آسیلا گفت: واقعا رجوی زندگی و جوانی امثال برادر من را که سالهاست او را ندیده و ازش خبری ندارم تباه کرد. بنابراین وظیفه ما خانواده ها حمایت از شما و انجمن آسیلاست چون می بینیم که برای نجات امثال برادر من و همه آنهایی که نزد رجوی اسیر هستند، تلاش می کنید .
مسئول دفتر انجمن نجات خوزستان در پایان توضیح داد امیدواریم که با تلاش هایی که صورت می گیرد هر چه زودتر اعضای اسیر در فرقه نجات پیدا کنند و خوشبختانه الان انجمن آسیلا در آلبانی شرایطی فراهم کرده که وقتی عضو اسیری از فرقه جدا می شود او را مورد حمایت خود قرارمی دهند. بهرحال امیدواریم که بزودی با تلاش های صورت گرفته اسیران دربند فرقه نجات پیدا کنند .
آقای فتح الله پیرزادی که از نوحه سرایان حسینی می باشد در پایان دیدار با اعضای انجمن نجات خوزستان گفت من و خانواده ام خیلی برادرم حیدر را دوست داشتیم و حقیقتا سالهاست که از فراق او رنج می بریم. به همین خاطر قبل از آمدن به دفتر انجمن قطعه ای را در وصف دلتنگی و دوری از او آماده کردم تا در اینجا بسرایم شاید که خدا کمک کند و به طریقی به گوش برادرم برسد تا او بداند که ما همواره او را دوست داشته و برای دیدن دوباره اش لحظه شماری می کنیم. امیدوارم در آینده نزدیک برادرم حیدر از زندانی که رجوی برای او درست کرده آزاد گردد .آمین