اشرف، مکان نحسی که فنا شد

این روزها مصادف است با سالروز ضربات مهلکی که به کمپ اشرف و سپس به لیبرتی وارد شد و عده ای از اسیران رجوی کشته و زخمی شدند که البته مقصر عمده اش مسئولین متوهم مجاهدین استحاله یافته بودند. بخوبی درخاطر داریم که دولت جدید عراق استقراری کم و بیش درعراق یافته بود و مانند همه دولت ها بر آن بود تا زمین های خارج از کنترل خود در داخل عراق را تصاحب نموده و حاکمیت خود را در تمام عراق مستقر سازد.

کمپ اشرف که قسمتی از آن باقیمانده یک پادگان نظامی متروکه عراق بود و قسمت های دیگرش زمین های کشاورزان منطقه و صدام با عنف و قلدری خاص خود آنها را از دست این مردم گرفته و به مجاهدین داده بود تا محل استقرار خود را وسیع تر کنند، در اواسط دهه 1360 تشکیل شده بود و در آن انواع امکانات نظامی و رفاهی با پول دولت صدام تشکیل شده بود، مکان مهمی بود که دولت جدید عراق خواستار اعاده آن به دولت و مردم عراق بود.

تخلیه اشرف ابتدا بطریق مسالمت آمیز از مجاهدین درخواست شد که این جریان تروریستی و خشونت طلب به سیاق دائمی خود جار و جنجال براه انداخت و در مقابل اراده دولت عراق و با جمع آوری طومارهای کذایی از سران عشایر، بی اعتنایی توهین آمیز و تحریک کننده ای نسبت به دولت عراق نشان داده و حق حاکمیت آنرا به هیچ شمرد!

کمپ اشرف

شکایت صاحبان اصلی اراضی اشرف مطرح شد و دادگاه طبق تقاضای آنها و همینطور دولت قانونی عراق رای به رفع تصرف عدوانی این زمین ها داد که بازهم باند رجوی بجای تمکین به حکم دادگاه، رویه قلدرانه عدم تمکین را اتخاذ کرد که اگر عقلی داشت و به تناسب قوای موجود توجهی، هرگز این رفتار را نمیکرد.

در ادامه این روند، دادگاه عراق ناچار به احاله اجرای حکم به ارتش گردید و زمانی که ارتش عراق به اشرف رسید، قبل از اینکه دست به کاری زند، با سنگ و تیر پرانی های نیروهای رجوی مواجه شد و طبعا ارتش هم عکس العمل نشان داد که ماحصل این کنش و واکنش ها کشته و زخمی شدن تعدادی از نیروهای رجوی و وارد شدن خسارت به ادوات نظامی ارتش عراق بود.

برابر اظهارات جدا شدگان از تشکیلات رجوی، فرماندهان این جریان آدمخوار، نقش تعیین کننده ای در تشجیع نیروهای احساساتی افسون شده داشتند واین افراد از کمان هایی استفاده میکرده اند که تیرشان از میلگرد های تراش داده شده بود.

من ازجمله افرادی از خانواده ها بودم که در تحصن بزرگ 1389 جنب کمپ اشرف شرکت داشتم و شیشه های شکسته شده چند خودرو ارتش عراق را دیدم که مامورین عراقی میگفتند که این خودروها ضدگلوله اند وبا این وجود بر اثر اصابت گوی های سنگین نیروهای مجاهدین شیشه هایشان ترک های فراوان برداشته بود و اگر این خودروها ضدگلوله نبود، مسلما این وزنه های سنگین کروی، میتوانست جان سربازان عراقی را بگیرد!

من شخصا قسمتی از آثار این درگیری ها را که در بدنه های خودروهای عراقی بودند با چشم خودم دیده و بر عامدانه بودن این کشته سازی از طرف رجوی و فرماندهانشان یقین پیدا کردم. حالا بگذار تا مریم و مسعود هرچه میخواهند بگویند. بگذار بنویسند که ازاین اشرف هزاران اشرف دیگر تولد یافت و فرقه ی رجوی طبق معمول به پیروزی درخشانی دست یافت.

مردم فرق شکست مفتضحانه و پیروزی واقعی را بخوبی درک میکنند و تصورات فرقه ای ندارند که هر حادثه ای را بعنوان نمونه ای از پیروزی های بی پایان خود و شکست دشمن قلمداد کرده و به این اراجیف رجوی ها که روزهاست که برای حقنه کردن آن تلاش میورزند، توجهی بکنند.

رضا اکبری نسب

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا