هفته سیمرغ؛ مصداقی از سواستفاده مسعود رجوی از زبان و ادبیات کهن پارسی
یکی از ضروریات دیکتاتور بودن، آشنایی با فرهنگ واژگان و تعابیر و نمادهای جامعه است. دیکتاتورها در واقع در سخنانی که برای اقناع جامعه خود میگویند از زبان سواستفاده میکنند. آنها برای توجیه عملکردهایشان و به دست آوردن مشروعیت اجتماعی نیاز به این نوع سواستفاده از زبان جامعه، نمادها و نشانههایش دارند. در کیش شخصیتی مسعود رجوی نمونه های بسیاری از این نوع سو استفاده وجود دارد. یکی از نمادهایی که در فرهنگ و ادبیات ایران بسیار محبوب، ماندگار و پرتکرار است، نماد سیمرغ است که مسعود رجوی نهایت سو استفاده از این نماد را کرده است. “سیمرغ رهایی” در فرهنگ سازمانی مجاهدین خلق، کنایه از مریم رجوی است که یک هفته در آخر مهرماه برای بزرگداشت آن نامگذاری شده است. شرحی که در یکی از پایگاههای سازمان مجاهدین خلق درباره هفته سیمرغ آمده است را عینا در زیر بخوانید:
“در میان مناسبتهایی که مجاهدین خلق ایران از آنها به عنوان سرفصلهای مهم در تحولات درونی سازمانی نام می برند دو مناسبت ۲۶ مهر و ۳۰ مهر از ویژگیهای برجستهای برخوردار است. درجه اهمیت این دو مناسبت در مجاهدین بحدی است که ایام آن را «هفته سیمرغ» نامگذاری کرده و با جشن گرفتن این ایام به بزرگداشت آن می نشینند. مجاهدین البته معتقدند که این دو مناسبت و بخصوص مناسبت ۳۰ مهر به دلیل آثار گسترده بیرونی و کنش واکنشهای غیر قابل بحث آن صرفا مناسبت درونی شمرده نمیشود و از آنها باید بعنوان دو مناسبت ملی یاد کرد. ۲۶ مهر – مریم رجوی مسئول اول سازمان مجاهدین خلق ایران مریم رجوی در ۲۶مهر ۱۳۶۸ به عنوان مسئول اول سازمان مجاهدین خلق ایران انتخاب و معرفی شد. 30 مهر- اعلام مریم رجوی بعنوان رئیس جمهور برگزیده شورای ملی مقاومت. ”
تعبیرسازی مسعود رجوی برای سیمرغ
سیمرغ مجاهدین خلق کاملا مبتنی بر یک شخص است در حالیکه سیمرغ در ادبیات ایران و به طور خاص در منطق الطیر عطار نیشابوری، نمادی از بالندگی درونی، حکمت و بلند پروازی است که هر فرد باید تلاش کند در مسیر سیر و سلوک به این مقام برسد. در عمل، مسعود رجوی از این نماد برای اقناع اعضای فرقهاش در جهت اعمالی که بعدها این سیمرغ کذایی در تشکیلات انجام میدهد، سواستفاده میکند.
در کمپ اشرف در عراق ساختمانی به این نام تاسیس میشود که بعدها نشستهایی به همین نام در آن برگزار میشود که همه در رستای اقناع اعضا برا رسیدن به پروژه حرمسرای رجوی است. ایرج مصداقی عضو سابق مجاهدین در گفتگویی که دو سال پیش با سحر تحویلی پژوهشگر ایرانی داشت، درباره فرایندهایی صحبت کرد که مسعود رجوی برای سواستفاده جنسی از زنان عضو شورای رهبری طراحی کرده است. در یکی از بخشهای این گفتگو، مصداقی از مقر سیمرغ به عنوان مکان اصلی آغاز پروژه روابط جنسی غیر متعارف مسعود رجوی با زنان صحبت میکند. او ارتباط نهایی جلسات رقص رهایی، ازدواج دسته جمعی مسعود رجوی با زنان شورای رهبری و نهایتا همخوابگی با آنها را با تعابیری که رجوی از سیمرغ ارائه داده است، شرح میدهد. سیمرغ تنها یکی از موارد سواستفاده مسعود و مریم رجوی از نمادها و واژه هاست. نمادی که از منطق الطیر حکیم نیشابوری گرفته میشود و برای توجیه پااندازی مریم رجوی برای شوهر دومش به نحوی فریبکارانه به کار گرفته میشود.
ترفندهای مسعود رجوی برای سواستفاده از زبان
در مقالهای از دو پژوهشگر ایرانی با نامهای رضا خانی و زهره حمزهلو که در سال 2014 به زبان انگلیسی در ژورنال “علوم اجتماعی و رفتاری” منتشر شده است به تحلیل سیستمی سخنرانیهای دیکتاتورهای جهان پرداخته شده است. پژوهشگران در این اثر علمی برای سواستفاده دیکتاتورها از زبان در جهت رسیدن به اهدافشان شواهدی ارائه میدهند. اگرچه در این مقاله نامی از مسعود رجوی برده نشده است، به سادگی میتوان مصادیقی برای سواستفادههای او از زبان و ادبیات فارسی و فرهنگ ملی و مذهبی ایرانیان یافت که سیمرغ تنها یک نمونه برجسته از آن بود.
بر اساس نتایج این پژوهش، دیکتاتورها با سواستفاده از زبان در حقیقت فرایندی را به کار میبرند که در آن وجه خشونت آمیز یک پدیده را با تغییر چهره به عنوان پدیدهای عادی و حتی ارزشمند می نمایانند. بدین ترتیب است که همدستی مریم رجوی در راهاندازی حرمسرای رجوی به بالندگی و حکمت سیمرغ گونه او تعبیر میشود.
پژوهشگران از بیست سخنرانی دیکتاتورهای مورد مطالعه همچون استالین، هیتلر و قذافی پنج کارکرد زبانی را استخراج کردهاند:
– مشروعیت بخشی که از طریق آن نابرابریهای اجتماعی برابری و در جهت منافع همه افراد جامعه نمایانده میشود.
مصداق در فرقه رجوی: جدا کردن والدین از کودکان و قاچاق آنها به خارج از عراق با پوشش حفظ امنیت آنها انجام شد در حالیکه جنگ خلیج فقط سه ماه به طول انجامید ولی جدایی والدین برای سالها یا گاه تا ابد. همچنین طلاقهای اجباری که با عنوان تمرکز بر مبارزه انجام شد و نهایتا به ازدواج رجوی با زنان مطلقه منتهی شد.
-پنهانکاری به طوری که روابط غالب بر جامعه مانند نابرابری جنسیتی انکار، پنهان یا کتمان میشود.
مصداق در فرقه رجوی: بحث حرمسرای رجوی هیچ وقت در تشکیلات علنی نشد. مسئولیت کشته شدن یا شکنجه اعضا هرگز به عهده گرفته نشد. محمدرضا ترابی پس از 18 سال حضور در مجاهدین خلق تنها پس از خروج از تشکیلات از قتل پدرش توسط همرزمانش در فرقه رجوی مطلع شد.
-متحد سازی که موجب ایجاد هژمونی در مقابل دشمن خیالی یا واقعی میشود.
مصداق در فرقه رجوی: ایجاد هژمونی زنان در برابر مردان مجاهد و الصاق برچسب “نرینه وحشی” به آنها که منجر به طلاق های اجباری شد و متعاقبا زنان آموختند که رجوی را شوهر خود بدانند و در رقص رهایی با او “یگانه” شوند. (یگانه شدن تعبیر مریم رجوی از رابطه جنسی با مسعود است. تجاوز دیگری به واژه ها). همچنین هر فرد غیر مجاهدی از نظر مسعود رجوی دشمن مجاهدین خلق تلقی میشود. بنابراین سلطنت طلبها، کمونیستها و همه گروههای غیرمجاهد در کنار جمهوری اسلامی دشمن مجاهدین محسوب میشوند.
-تفرقه اندازی که برای حفظ هژمونی از طریق ایجاد نفاق بین نیروهای مخالف بالقوه و از بین بردن تهدیدهای اجتماعی به کار میرود. همان مثل معروف “تفرقه بنداز و حکومت کن”.
مصداق در فرقه رجوی: در سلسله مراتب فرقه رجوی هیچ شخصی به دیگری اعتماد ندارد، چرا که همواره مسئول ارشدی وجود دارد که وظیفه جاسوسی از نیروی زیر دست خود را به عهده دارد. در جلسات اعتراف اجباری، اعضای همرده موظف هستند که دائما یکدیگر را مورد آزار و اذیت و فحاشی قرار دهند.
-عینیت بخشی که ساختارهای نابرابر اجتماعی را طبیعی و اجتناب ناپذیر جلوه میدهد.
مصداق در فرقه رجوی: هژمونی زنان بر مردان، تجرد اجباری، ممنوعیت ارتباط با جهان بیرون و خانواده و هزاران نقض فاحش حقوق بشر در تشکیلات مجاهدین خلق، تحت عنوان “نفی فردیت و جنسیت” یا “صداقت و فدا” به خورد اعضا داده میشوند.
با بررسی شواهد و اسناد برگرفته از رسانههای مجاهدین و شهادت اعضای سابق این تشکیلات میتوان نمونههای بیشماری از سواستفاده سران مجاهدین خلق از زبان با کاربرد پنج روش بالا در سخنرانیها، پیامها و محتواهای تولید شده در رسانههای آنها استخراج کرد که در این مقال نمیگنجد.
مزدا پارسی