سعید جان سلام
مدتهاست که از شما کوچک ترین خبری نداریم. آخرین بار وقتی به آلبانی رفته بودی از طریق دوستانت که از مجاهدین خلق جداشده بودند شنیدیم که بدلیل بیماری در بیمارستان بستری شدی. تا اینکه در کمال ناباوری بعد از سالیان بقول خودت از طریق تلفن یکی از دوستانت با ما تماس گرفتی و موضوع بیماری ات را گفتی. هر چند از شنیدن صدایت خوشحال شدیم اما نگران وضعیت جسمی ات هم شدیم و ناراحت از اینکه نمی توانستیم برایت کاری کنیم. برادر جان بعد از آن چندین بار تماس گرفتی اما نمی دانم چه شد که الان بیش از 3 سال است که دیگر با ما تماس نگرفتی؟! از این بابت ما خیلی نگران هستیم .
سعید جان تو در آغاز جنگ تحمیلی و تجاوز صدام به ایران مشتاقانه و به عشق دفاع از خاک و ناموس میهن سلاح بدست گرفتی و به جبهه های جنگ شتافتی، اما متاسفانه اسیر شدی. مدتی در بلاتکلیفی از سرنوشت تو بودیم تا اینکه اولین بار، با ارسال نامه ات از اردوگاه عراق خبر سلامتی ات را به ما دادی و باعث خوشحالی ما شدی و تا چند سال به همین منوال گذشت که حداقل با فرستادن نامه هایت خبر سلامتی ات را به ما می دادی. اما از سال 68 دیگر نامه ای از تو نرسید و با دیگر اسرا هم در زمان تبادل به کشور بازنگشتی که این موضوع بشدت ما را نگران کرده بود. بالاخره از طریق دوستانت که از مجاهدین خلق جداشده و به ایران بازگشته بودند مطلع شدیم به گروه مجاهدین خلق در کمپ اشرف پیوسته ای که بشدت تعجب کردیم! زیرا شما کوچک ترین آشنایی با آنها نداشتی و اصولا فرد سیاسی نبودی! بعدها از طرف همین اعضای جداشده که برخی از آنها همانند تو اسیر در اردوگاههای عراق بودند شنیدیم که شما را با وعده اعزام زودرس به ایران و یا به یک کشور اروپایی فریب داده و به پادگان اشرف برده اند.
برادر خوبم اکنون حسرت بی خبری از وضعیت ات ما را در وضعیتی قرار داده که حسرت دوران اسارتت در اردوگاههای عراق را بخوریم که حداقل هر از مدتی از طرف صلیب سرخ نامه ای بدستمان می رسید. من چندان شناختی از مجاهدین خلق ندارم. اما همین موضوع که رهبران آنها شما را از هرگونه تماس با خانواده هایتان و داشتن حق آزادی محروم کردند نشان می دهد که آنها کوچک ترین اعتقاد و التزامی به رعایت حقوق انسانها ندارند. آنها زندگی شما را بخاطر رسیدن به منافع خودشان نابود کردند. اما سعید جان برغم تمامی این شرایط و فشارها و نگرانی ما تحت هیچ شرایطی خسته و ناامید نمی شویم و با تمام وجودمان برای آزادی و بازگشت تو به آغوش گرم خانواده تلاش خواهیم کرد.
با آرزوی بهترین ها و دیدارت
برادرت فهیم باوی